این را دیگر همه میدانند که گسترش ویروس کرونا در سراسر ایران با امکانات فعلی نظام بهداشتی و پزشکی کشور قابل کنترل نیست و اگر به زودی کمک جامعه جهانی نرسد جان میلیون ها ایرانی در معرض خطر برگشت ناپذیر قرار خواهد گرفت. گسترش سریع بیماری از شهر قم، به ویژه از "حرم حضرت معصومه" آغاز و به دیگر شهرها و مراکز مذهبی کشانده شد. شاید ما تا به حال به ابعاد خطرناک این بیماری در مراکز مذهبی و گسترش آن به سراسر کشور توجه نکرده بودیم و امروز که توجه داریم دیگر دیر شده است. مسئولین اداره کشوری که هفته ها شیوع سریع ویروس را به دلایل سیاسی، ایدئولوژیک و مذهبی نادیده انگاشتند و جان دهها بلکه صدها هزار ایرانی را به خطر افکندند حال سیاست "ایمنی جمعی" را دنبال می کنند. این سیاست گذار از کرونا یعنی کشتار جمعی، یعنی جنایت علیه بشریت.
از گسترش ویروس در مراکز زیارتی و شهرهای ایران تا سیاست ایمنی جمعی ؟
در کنار صد ها "امامزاده" ای که در سراسر ایران پیدا شده چهار جا طبق آمار قابل دسترس عمومی در رابطه با مشکل پخش کرونا از همه مهمترند:
۱. "حرم امام رضا" با سالانه ۲۸ میلیون و ماهانه ۷۶.۰۰۰ زائر
۲. "حرم حضرت معصومه" در قم با ۲۲ میلیون و ماهانه ۵۸.۰۰۰ زائر
۳. "حرم شاه عبدالعظیم" در جنوب تهران با سالیانه ۱۳ میلیون و ماهانه ۳۵.۰۰۰ زائر
۴. "حرم شاه چراغ" در شهر توریستی شیراز با سالیانه ۱۶ میلیون و ماهانه ۴۴.۰۰۰ زائر.
حتی اگر ما این آمار را دور از واقعیت بدانیم و اعداد را به نیمه آن هم قبول داشته باشیم از ابعاد فاجعه کاسته نمی شود. پس از آنکه آلودگی کرونایی به داخل حرم ها در قم، مشهد، شیراز و جنوب تهران کشانده شد سرعت واگیری مردم در چهار هفته اول صد برابر شد. حکومت اما در این مدت نه تنها مردم را از ابعاد فاجعه آگاه نکرد بلکه به دلیل مراسم فوق برنامه خاکسپاری قاسم سلیمانی و انتخابات مجلس و شرکت گسترده مفروض و یا واقعی مردم در هر یک از این مراسم گزارش های پزشکان و وزارت بهداشت را نه تنها نادیده گرفت که رهبر فقیه نظام مسئله را مشکلی جزیی خواند، مشکلی که به گفته او با خواندن سوره سجادیه، دعای اعتراف به گناه و توبه امام سجاد، امام زین العابدین، که گویا از "زمزمزمه های زیر لبی عارفانه و نیایش" او بوده، قابل رفع خواهد بود. تازه وقتی هم که کسانی کف خیابان ها افتادند و مردند و کتمان دیگر ممکن نبود از قرنطینه صدها امامزاده های ریز و درشت و آن چهار امام و امامزاده خیلی درشت خودداری کردند، چون سران سپاه و برخی از آیت الله ها امنیت نظام را در خطر دیدند و گفتند تمامی مراکز مذهبی "دارالشفا" هستند، یعنی مراکز سلامت یابی بیماران و امامانی که شفا بخشند به ویروس امکان حضور نمیدهند و این گفته ها همان و لیسیده ضریح توسط مومنین همان. در این میان آیت الله خامنه ای به این فکر افتاد که حضور ویروس در ایران را حمله بیولوژیک آمریکا برای تضعیف نظام و لطمه زدن به اعتماد مردم معرفی نموده و خواستار حضور سپاه پاسداران برای مقابله با این حمله در گسترده ترین سطح جامعه گردید. از برملا شدن اولین مردن ها در ماه ژانویه تا میانه مارس ۲۰۲۰ مراکز مذهبی و زیارتی باز ماندند و پس از به رسمیت شناختن کشندگی ویروس کرونا هم نه این مراکز قرنطینه شدند و نه شهرهای مبتلا به ویروس. نتیجه آنکه کرونا از ده استانی که ابتدا آلوده شده بودند به تمامی ۳۱ استان ایران سرایت کرد و ما تا به امروز نمی دانیم که از تقریبا ۲۷۰۰ شهر قابل توجه این استان ها کدام یک سالم مانده اند تا لااقل ورود به این شهرها ممنوع شوند. حکومت ایران تا به امروز هم کتمان میکند که به عمد دست به مقابله با شیوع کرونا نزده است. حسن روحانی و وزیر بهداشت او سعید نمکی می گویند که ابتدا در ۳۰ بهمن ماه به ورود ویروس کرونا و ابتلای تعدادی از بیماران در قم به آن پی برده و همان روز شیوع کرونا در ایران را اعلام کردهاند.
اما حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر پیشین بهداشت، در صفحه اینستاگرام خود نوشته است که از "اوایل دی و اواخر آذر ماه ۹۸" نگرانی و هشدارهای خود را در خصوص شیوع ویروس کرونا در ایران به مقامهای ارشد از جمله حسن روحانی منتقل کرده است.از اواخر آذر تا ۳۰ بهمن بیش از دو ماه گذشته بود و درست در ابتدا ورود ویروس به ایران بود که امکان مهار و محدود کردن دایره شیوه آن وجود داشت. در همین دو ماه و پس از آن کرونا از ایران از طریق مسافرت به کشورهای همسایه هم برده شد. اکنون که مراکز زیارتی را بسته اند هنوز از قرنطینه شهرها و خانوارها خودداری می کنند چون کفایت لازم و خواست مشهود برای این کار را ندارند، از ایمنی جمعی حرف میزنند، کمک پزشکان بدون مرز و تجهیزات همراه آورده شان را رد میکنند، از کشورهای غربی پول می خواهند نه کمک برای مهار ویروس و نجات جان صدها هزار نفری که با خطر مرگ روبرو هستند.
حکومت پول می خواهد، کمک نمی پذیرد، "نسل مرگی" را می پذیرد
از دیوید ساسولی رئیس پارلمان اروپا شنیده شده که گفته است ایرانی ها از اتحادیه اروپا کمک تجهیزات پزشکی و بهداشتی نمیخواهند، فقط پول میخواهند. اما این هم واقعیتی است که جمهوری اسلامی برای تامین نیازهای کنونی اش به تجهیزات پزشکی، درمانی، بهداشتی و مواد غذایی با کمبود منابع مالی مواجه نیست. لااقل به گفته برایان هوک که روز پنج شنبه ۲۱ آذرماه سال ۹۸ در شورای روابط خارجی آمریکا سخن میگفت، ذخیره ارزی جمهوری اسلامی ۱۰۰ میلیارد است که از این مقدار تنها ده درصد آن یعنی ۱۰ میلیارد دلار در اختیار دارد. این ذخایر ارزی را برخی دیگر ۶۵ تا ۷۰ میلیارد دلار دانسته اند. هرچه باشد این پولی است که در کشورهای چین، کره جنوبی، ژاپن، هند و جاهای دیگر که نفت از ایران خریده اند مانده است و به دلیل تحریم های مالی و بانکی آمریکا از طریق بانک ها قابل پرداخت نیستند. همزمان دولت آمریکا اعلان کرده است که تحریم های این کشور شامل تولیدات پزشکی، دارویی، بهداشتی و غذایی نمی شود. بنا بر این جمهوری اسلامی در عمل این امکان را دارد که در ازای طلب های خود از کشورهای مقروض اجناسی را که شامل حال تحریم ها نمی شوند بخواهد بدون اینکه آمریکا از صدور این اجناس به ایران ممانعت به عمل آورد. از این ذخایر ارزی که بگذریم فرد اول نظام آقای خامنه ای با زیرمجموعه های "نهاد رهبری" حداقل ثروتی ۹۵ میلیارد دلاری در اختیار دارد و اگر مشکل تنها الزامات مالی مهار کرونا بود حکومت می توانست از این منابع رو به رشد آقای خامنه ای نیز بهره مند شود. اینکه مسئولین نظام اصلا در پی مهار گسترش کرونا نیستند را میتوان در رفتارشان نسبت به پزشکان بدون مرز نیز دید. روز دوم فروردین ۹۹ یک تیم ۹ نفره پزشکان بدون مرز با یک بیمارستان پنجاه تختخوابی "صحرایی"، که قرار بود با تکنیک بادی در محوطه بیمارستان امین اصفهان برای بستری بیماران کرونایی نصب شود، از فرودگاه بوردو فرانسه عازم ایران شدند. اما هنوز پایشان به اصفهان نرسیده بود که شامگاه دوشنبه پنجم فروردین، پس از مخالفت گروهی از اصولگرایان و رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران با حضور این تیم پزشکان در اصفهان، سخنگوی وزارت بهداشت ایران طرح احداث یک بیمارستان توسط این پزشکان را منتفی اعلام کرد. آقای علیرضا وهاب زاده، مشاور وزیر بهداشت هم در صفحه توئیترش نوشت که "... با اجرای طرح بسيج ملى مقابله با کرونا و نيز استفاده از تمام ظرفيت درمانی نیروهای مسلح، فعلاً نیازی به برپایی تخت بیمارستانی توسط نيروهاى خارجى نيست و این حضور منتفی است". از آن طرف وقتی آمریکا را مسئول گسترش روز افزون کرونا در ایران می دانند به چه علت ظاهرا آنچه هم که از دستشان برمی آید نمی کنند. سرپرست جمعیت هلال احمر ایران دکتر کریم همتی می گوید "در روزهای گذشته (تعطیلات نوروزی) بیش از هشت میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از نوزده استان ایران و با بیش از دو میلیون ۸۰۰ میلیون خودرو خارج شدند"، به جاهای دیگر رفتند و اگر در میانشان کسانی مبتلا بودند ابتلا را به استان های دیگر هم بردند. مشاور وزیر بهداشت هم می گوید "فقط در جریان خروج مسافران از استانها در روز ۲۹ اسفند ماه حدود هزار نفر با علائم کرونا شناسایی شدند و در مجموع حدود شش هزار و ۵۰۰ نفر با علائم کرونا از میان مسافران خروجی از استانها شناسایی شدند". با در نظر گرفتن حرف های مشاور وزیر بهداشت که "میانگین آلوده شدن از طریق فرد مبتلا یا ناقل ویروس کرونا، سه نفر است اما آنکه علائم بیماری را دارد می تواند تا ۱۰ نفر را آلوده کند"، میتوان به راحتی حدس زد که هشت میلیون و ۵۰۰ هزار نفری که به سفرهای نوروزی رفته اند چندین ده هزار را به کرونا مبتلا کرده اند. با توجه به آنچه گفته شد باید تمامی آماری را که مراکز دولتی و وزارت بهداشت منتشر می کنند فرسنگها دور از فاجعه واقعی دانست. اما در مراکز بهداشتی، درمانی و حکومتی ایران هنوز هستند کارکنان شرافتمندی که با پذیرش خطرات امنیتی و جانی اطلاعات درست را به بیرون می فرستند. از این افراد شرافتمند میدانیم که اگر در میانه فوریه ۲۰۲۰ تعداد آلودگان شناخته شده به کرونا تقریبا ۲۳.۰۰۰ نفر دانسته می شد تا ۸ مارس این عدد ۲۱۱.۰۰۰ نفر شده بود. از ۸ مارس به بعد این تعداد روز به روز بیشتر شده و تا امروز از مرز سیصد هزار هم گذشته و به ۴۰۰.۰۰۰ نفر نزدیک شده است. میزان مرگ و میر را هم بین ۷ تا ده در صد گفته اند. اگر در نظر بگیریم که در ایران ۱،۹ میلیون نفر هم بی خانمان محسوب می شوند میتوان این هم میهنان را هم به دلیل مهاجرت دائمی اشان از شهر به شهر بخشی از دلایل فزونی روزافزون آلودگی به کرونا دانست. به هر رو با عدم توانایی نظام حاکم برای قرنطینه شهر ها و خانوارها در صورت ادامه وضع موجود و عوارض ناشی از نادانی بخشی از مردم آلودگی به کرونا در دو سه ماه آینده از مرز ۵۰۰.۰۰۰ هم گذشته و به ۱،۵ میلیون نفر هم خواهد رسید. به این اعداد که نگاه می کنیم می فهمیم که چرا در ۳۰ گورستان شهرهای بزرگ مانند شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و... خندق کنی برای دفن دسته جمعی تلف شدگان انجام می گیرد. رئیس جمهور مملکت آقای حس روحانی از "ایمنی جمعی" حرف میزند. منظورش این است که ۷۰٪ مردم مبتلا می شوند، ۳۰٪ مصونیت پیشین دارند، از مبتلا شدگان درصدی می میرند و سلامت یافته گان مصونیت پیدا می کنند. آقای رئیس جمهور با ساده کردن آنچه برخی از کارشناسان برایش تعریف کرده اند توجیهی برای بی کفایتی دولت و دیگر نهادهای حکومتی پیدا کرده و در نقش کسی که تاریخ را رقم زده است از خود و دیگران سلب مسئولیت می کند.
از "ایمنی جمعی" تا هشت میلیونی که باید بستری شوند
این روزها نامه، گویا خصوصی، که آقای دکتر اکبر فتوحی استاد اپیدمیولوژی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس موسسه ملی تحقیقات سلامت روز اول فروردین به وزیر بهداشت ایران نوشته است در سوسیال مدیا دست به دست می چرخد. او در این نامه به شایعه "ایمنی جمعی" و عواقب فاجعه آمیز آن می پردازد. می گوید "این روزها متاسفانه افرادی این سخن نادرست را مطرح کرده اند که بدون درگیر شدن دو سوم مردم کشور و ایجاد ایمنی جمعی این اپیدمی خاموش نخواهد شد. .. بدیهی است که نباید مفهوم ایمنی جمعی هدف و روش کنترل اپیدمی فرض شود. این نگاه بسیار غلط است. درگیری دو سوم مردم در بهترین حالت یعنی بیش از ۴۵۰.۰۰۰ هزار مورد مرگ که ۳۰۰.۰۰۰ هزار مورد آن در افراد کمتر از ۷۰ سال رخ خواهد داد؛ ۸ میلیون بستری خواهند شد و ۵،۱ میلیون نفر هم به آی سی یو نیاز خواهند داشت که به دلیل عدم امکان فراهم کردن آن یعنی میزان مرگ بیشتر... جناب آقاي وزیر بسیاری از اپیدمیولوژیستهای کشور احساس خطر جدی می کنند و به نظر می رسد از ابتدا میزان خطر این اپیدمی کمتر از واقعیت برآورد شده است. نگرانی جدی این است که سیل اپیدمی چنان سهمگین خواهد بود که حتی نگرانی از تعادل بین سرپا ماندن اقتصاد کشور و کنترل بیماری نیز احتمالا محلی از اعراب نخواهد داشت. کنترل وسیع اپیدمی تنها گزینه پیش رو است و از گسترش اپیدمی با تمام توان و تا زمان آماده شدن واکسن باید جلوگیری کرد... بنابر این، موارد زیر را پیشنهاد می نمایم: ۱. اقدامات برای پیشگیری از گسترش اپیدمی باید به گونه ای توسعه یابد که همانند چین یا کره منحنی اپیدمی برگردانده شود و برای این کار باید توان حداکثری تمام کشور بسیج شود ولو به قیمت آسیبهای شدیدتر اقتصادی برای کشور تمام شود ... باید اپیدمی همین الان با تمام قوا سرکوب شود و اگر اندازه اپیدمی از نقطه بحرانی گذر کند و دیر شود دیگر امکان هیچگونه مدیریتی نخواهد بود و سیل آن از روی کشور عبور کرده و آثار مخرب آن باور نکردنی خواهد بود. ... تحقق این امور نیاز به تجهیزات و امکانات دارد که هم می توان به منابع و توان داخلی تکیه کرد و هم باید به فکر تهیه آن از خارج از کشور بود. ۲. پیشنهاد می کنم از آقاي رئیس جمهور بخواهید تا وزارت محترم امور خارجه با دو ماموریت زیر در سطح بین المللی بیش از پیش فعال شود: أ. دریافت تجربیات، تجهیزات و خصوصا امکانات و کیت های انجام تست های تشخیصی به صورت بسیار وسیع که بدون آن نمی توان در مدیریت این اپیدمی موفق بود. ب. رایزنی براي اولویت دریافت داروی احتمالی و واکسن به مقدار قابل قبول وقتی تولید و فراهم شد. وقتی داروی اختصاصی و/یا واکسن تهیه شود اولویت در دسترسی به آن مسئله مهمی خواهد بود و از الان باید به فکر آن بود. ۳. رایزنی نزدیک دیپلماتیک با سازمانهاي بین المللی و کشورهای دارای توان بالا مانند چین و آلمان برای دریافت حمایت های فنی و تجهیزاتی. در پایان مجددا تاکید می کنم که حصول به اپیدمی جمعی نمی تواند و نباید استراتژي مدیریت اپیدمی باشد و چنین نگاهی بسیار مخرب خواهد بود". دکتر اکبر فتوحی در تحلیل کارشناسانه خود نگرانی اش از آنچه در نهایت به دیگر سخن "کشتار جمعی" خواهد بود را میگوید و اقدامات لازم برای پیشگیری از آن را برمی شمارد. اینکه حکومت هیچ گونه اعتنایی به هشدارباش های این استاد علوم پزشکی نمی کند متهم بودنش به "نسل کشی" آگاهانه و بردنش به محکمه لاهه را در دستور کار نیروهای دلسوز ملت قرار میدهد.
لزوم دخالت بین المللی برای پیشگیری از گسترش فاجعه
فاجعه ای که در نهایت می تواند به نابودی میلیونی جمعیت ایران منجر شود با پول و ارز قابل رفع نیست. وزیر خارجه ایران از صندوق پول جهانی درخواست ۵ میلیارد دلار قرض می کند که خرج مقابله با کرونا کند. این درخواست منطقی به نظر نمی آید چون دلیل ناتوانی در مقابله با کرون پول نیست. منابع مالی ممکن حکومت برای تامین مخارج پزشکی - بهداشتی و تغذیه ای را پیش تر برشمردیم. بنا بر این دلیل عدم کفایت حکومت در مقابله و مهار بیماری کرونا کمبود منابع مالی نیست، دلیل آن ساختاری، دزدی، فساد، احتکار و بیش از همه سپردن امور مدیریت کشوری نه بر اساس تخصص که بر اساس معیارهای ایدئولوژیک و سرسپردگی به فرد ولی فقیه است. در سه ماه گذشته ما شاهد از خودگذشتگی کادرهای پزشکی و پرستاری میهنمان بوده ایم که با بهره گرفتن از حداقل امکانات به درمان بیماران پرداخته و در این راه جان خود را نیز از دست داده اند. در برخی شهرها دهها لابراتوار پزشکی به دلیل ابتلای کارکنان به کرونا بسته شده اند. سپاه پاسداران در تهران ۷۶۰۰۰ کیسه خواب میان بی خانمان ها پخش کرده ولی به گسترش آلودگی میان آنان توجهی نداشته و آنها در همان کیسه خواب ها می میرند. تمامی ظرفیت های پزشکی ایران در بهترین حالت شاید بتوانند در سراسر کشور ۵۰.۰۰۰ نفر را بستری کنند اما امکان درمانشان به همین اندازه هم نیست. حال که آلودگی کرونای در ایران در ابعاد چند صد هزاری و میلیونی مطرح است باید واقعیت را دید و پذیرفت. مسئله کرونا در ایران خطری است برای امنیت جهانی. هنوز از کشورهای گوناگون جهان کالاهایی به ایران آورده و اجناسی از ایران به بیرون برده میشوند. در این رفت و آمدها انسان ها هم با هم در ارتباط قرار میگیرند، انسان ها همانطور امکان آلوده شدن دارند که کالا ها. اگر مسئولین حکومت جمهوری اسلامی از حد اقل شرافت انسانی برخوردار باشند باید هم اکنون از جامعه جهانی کمک بخواهند و حتی مسئله را به شورای امنیت سازمان ملل ببرند و با رای ۱۵ کشور عضو آن، به ویژه پنج کشوری که حق وتو دارند، همه کشورهای جهان را موظف به کمک کنند و اگر نیروهای انتظامی داخلی توان قرنطینه شهرها و خانوارها و امدادرسانی غذایی و بهداشتی لازم را ندارند از کلاه آبی های سازمان ملل کمک بگیرند و نظارت بر تمامی اقدامات پزشکی و بهداشتی را به سازمان بهداشت جهانی و معتمدین بومی بسپارند. راه این است، اگر چنین نکنند فاجعه را در ابعادی گسترده تر از جنگ هشت ساله عراق با ایران گریزی نیست. اکنون زمان آن فرا رسیده که حقوقدانان دلسوز کشور دوسیه های لازم را برای ارائه به اعضای شورای امنیت سازمان ملل آماده نموده و حمایت آنان را برای طرح و تصمیم گیری این مرجع ذیصلاح امنیت بین المللی بخواهند.