Saturday, Apr 11, 2020

صفحه نخست » چهار هفته آدم‌ربایی و تجاوز جنسی، خواننده ای که سکوت خود را شکست

duffy_040620.jpgایندیپندنت فارسی - هشدار: جزئیات این مطلب ممکن است برای برخی خوانندگان آزاردهنده باشد

دافی از ماجرای مصیبت بار و وحشتناک مورد تجاوز قرار گرفتن و ربوده شدن‌اش پرده برداشت.

این خواننده در مطلبی که در تارنمای duffywords.com منتشر شد بی‌پرده پیرامون این تجربه‌ نوشته، تجربه‌ای که باعث شد پس از به بازار آمدن دومین آلبوم‌اش در سال ۲۰۱۰ از انظار عمومی پنهان شود.

او نوشته‌اش را این‌گونه می‌آغازد: «متأسفم که در شرایطی که همه به شادی نیاز داریم داستان من تا این حد غم‌انگیز است.»

«تنها امیدم به این است که این واژه‌ها لحظاتی ذهن شما را درگیر کند و یا حتی شاید باعث شود کسی بتواند با خاطری آسوده از تاریکی به بیرون قدم بگذارد.»

او گفت این مصیبت از هنگامی شروع شد که شب تولدش در رستورانی مست شد و در پی آن او را به کشوری دیگر بردند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

و سوار شدن به هواپیما را به یاد ندارم. وقتی به هوش آمدم پشت خودرویی در حال حرکت بودم. من را به اتاق هتلی بردند و آن فرد جانی به اتاق بازگشت و به من تجاوز کرد.»

دافی افزود: «یک روز دیگر هم من را آنجا نگه داشت. به من نگاه نمی‌کرد و مجبورم می‌کرد پشت سرش راه بروم. تا حدی هشیار بودم و وا داده بودم. فکر کردم وقتی خواب است فرار کنم و به شهر بعدی بروم، اما پولی نداشتم.»

این خواننده گفت پس از این که با پرواز به انگلستان برگشته «می‌دانسته» جانش «به شدت در خطر است» چون آن جانی به او گفته بوده او را خواهد کشت.

او ادامه داد: «از مراجعه به پلیس می‌ترسیدم. حس می‌کردم با کوچکترین اشتباهی ممکن است مرا بکشد و واقعاً هم همین‌طور بود. این خطر وجود داشت که در مدیریت این جریان اشتباه کنم و باعث شود در آن دوره‌ای که جانم در خطر بود این ماجرا سرخط خبرها شود.»

دافی هم‌چنین گفت در خانه‌ خودش هم او را با مواد مخدر نشئه کرده‌اند اما نمی‌داند آیا به او تجاوز هم کرده‌اند یا نه.

او گفت به این علت برای اولین بار جزئیات ماجرا را فاش می‌کند که «پنهان‌کاری امانش را بریده» و «دیگر نمی‌خواهد سایه شوم تجاوز جنسی همه‌جا به دنبالش باشد.»

او گفت این مصیبت بر سلامت روانش اثر جدی گذاشته است. علاوه بر این شخصی هم تهدیدش کرده که ماجرا را «فاش» خواهد کرد و همین باعث شده که به پلیس مراجعه کند و داستان را بگوید.

او گفت «آن زمان برای مدت‌ها، هفته‌های متمادی، تنها بودم و هیچ‌کس را از نزدیک ندیدم.»

«لباس‌های راحتی‌ام را در می‌آوردم و می‌سوزاندم و یک دست لباس دیگر می‌پوشیدم. در آن حال زار، موهایم را آن‌قدر شانه نکرده بودم که در هم گوریده بود. من هم همه را قیچی کردم.»

«فکر می‌کردم اگر این ماجرا را علنی کنم زندگی‌ام از لحاظ عاطفی به کلی نابود می‌شود، حال آن که پنهان کردن‌اش خیلی بدتر داشت نابودم می‌کرد.»

دافی در این مطلب که پیوند آن را در حساب اینستاگرام‌اش منتشر کرده نوشته: «فقط باید قوی باشم و همه‌چیز را بگویم و چشم در چشم همه ترس‌هایم بدوزم. حالا می‌توانم این دهه از زندگی‌ام را پشت سر بگذارم و گذشته‌ها را به حال خود رها کنم. امیدوارم دیگر سرخط خبرها این نباشد که «بر سر دافی چه آمد»، حالا دیگر همه شما ماجرا را می‌دانید... راحت شدم.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy