در این روز قرار بود «پرسپولیس» در «ورزشگاه آزادی» مقابل «ژاندارمری» قرار بگیرد و استقلال روبه‌روی «پاس تهران». روز قبل از آن، تهران بارانی سیل‌آسا را تجربه کرده بود. داوران دستور به لغو مسابقات دادند و «هیئت فوتبال تهران» هم صبح همان روز، هر دو بازی را لغو کرد.

کسی از لغو بازی خبر نداشت. هواداران دو تیم مقابل «ورزشگاه شیرودی» و آزادی تجمع کرده بودند که ناگهان یک خیزش نامتعارف شکل گرفت. هواداران دو تیم به خیابان‌ها آمدند و شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر می‌دادند. تصورشان این بود که نظام، می‌خواهد مقابل دو تیم مردمی قرار بگیرد.

«عبدالله نوری»، وزیر کشور وقت، اما گفت که روح فوتبال با جنجال آمیخته شده است و نباید این حرکت کوچک را جدی گرفت. «حسن امین‌بخش»، رییس هیئت فوتبال تهران، همان روز بازداشت شد. «حسن غفوری‌فرد» رییس وقت «سازمان تربیت بدنی» بود. او اعلام کرد که مقصر اصلی، هیئت فوتبال تهران بوده است و مدعی شد که این شعارها از پیش طراحی شده بودند تا به راهپیمایی روز ۲۲ بهمن خدشه وارد کنند.

نتیجه این شد که یکی از امنیتی‌ترین شخصیت‌های تاریخ جمهوری اسلامی، یعنی علی آقامحمدی مدیریت باشگاه استقلال را در دست گرفت.

‌آقامحمدی، از به هم ریختن شهرها تا مدیریت باشگاه

سایت «عصر ایران» در سال ۱۳۸۸، آقامحمدی را به همراه «محمد شریعتمداری» و آیت‌الله «محمود هاشمی شاهرودی»، «سه معتمد دائمی نظام معرفی کرد. او متولد همدان است و دوران دبیرستان با «علی خامنه‌ای» در سخنرانی «مسجد ذوالریاستین» آشنا شد.

سال ۱۳۵۰، در آستانه برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، «علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی» در همدان سخنرانی تندی علیه نظام پادشاهی ایراد کرد. ماموران ساواک، هاشمی و آقامحمدی را دستگیر و روز بعد آزاد کردند. آقامحمدی تعهد داد از ادامه فعالیت خودداری کند.

پس از انقلاب، نخستین مسئولیتی که بر‌ دوش آقامحمدی گذاشته ‌شد، تشکیل «کمیته انقلاب اسلامی» در همدان بود. بعد به نمایندگی مجلس شورای اسلامی رسید.

«احمد توکلی» در خاطراتش، به نقش آقامحمدی در زمان ریاست‌جمهوری «ابوالحسن بنی‌صدر» اشاره کرده است. توکلی در مورد دیدار آقامحمدی با آیت‌الله «خمینی» در سال ۱۳۵۹ نوشته است: «علی آقا‌محمدی بعد از دیدار با امام، به من گفت خیلی خوب شد که امام ما را آرام کرد. اگر امام چیزی علیه بنی‌صدر می‌گفت، ما فردا ۴۰ شهر را در نماز جمعه علیه بنی‌صدر به هم می‌ریختیم.»

مردی با این سابقه، روی سر باشگاه استقلال نشست، تا مراقب هرگونه تحرک یا شعار یا مرگ بر و حتی زنده باد باشد.

کاظم اولیایی؛ اگر آن روز باران نمی‌بارید

اما علی آقامحمدی، خیلی سریع اعلام کرد که به دلیل مشغله کاری، قادر به اداره باشگاه نیست. پس «کاظم اولیایی» را جانشین خود کرد. این برای اولین و آخرین بار در تاریخ باشگاه استقلال بود و هنوز هم چنین است که مدیرعامل باشگاه بدون اجازه یا حکم سازمان وقت تربیت بدنی یا «وزارت ورزش و جوانان» و با انتخاب یک مدیرعامل دیگر، گزینش و منصوب می‌شد.

کاظم اولیایی، عضو «اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و مامور در حراست «استانداری همدان» بود. او به باشگاه استقلال آمد و با حکم مدیرعاملی باشگاه اما، به عنوان زیردست آقامحمدی، استقلال را اداره کرد. او یک بار از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۵ و بار دیگر از تیر ماه تا بهمن سال ۱۳۸۴ مدیرعاملی باشگاه استقلال را تجربه کرده‌ بود.

به این ترتیب می‌توان به سادگی درک کرد که اگر روز ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۸ آن باران نمی‌بارید و اگر هوادار به خیابان نمی‌آمد و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر نمی‌داد، الآن کاظم اولیایی یا بازنشسته سپاه بود، یا یکی از ماموران اطلاعاتی در بخش‌های اقتصادی ایران؛ هر جایی بود، در فوتبال نبود.

اما همان اتفاق او را با هم‌رزمانش در سپاه که به فوتبال کوچ کرده بودند، پیوند زد که مهم‌ترین آن‌ها مهدی تاج است؛ عضو سابق اطلاعات سپاه اصفهان، یکی از مدیران همیشگی فولاد و آهن ایران در «فولاد مبارکه سپاهان» و شرکت «فولاد متیل» و همین‌طور رییس و مدیر باشگاهی و فدراسیون ایران.

کاظم اولیایی مدیر محبوب رسانه‌های نزدیک به مهدی تاج است. خودش هم علاقه‌ای وافر به دیده شدن در رسانه‌ها دارد؛ از نقد کردن تمامی مدیران باشگاه استقلال گرفته تا اظهار نظر در مورد خدمات مهدی تاج در فدراسیون فوتبال.

او تیر ماه سال ۱۳۹۸ با حکمی از سوی مهدی تاج به عضویت کمیته استیناف فدراسیون فوتبال ایران درآمد. «سایت ورزش سه» انتصاب کاظم اولیایی را ستود و از حکم رییس وقت فدراسیون فوتبال، با تیتر «تاج ژنرال‌های قدیمی را به خط کرد» حمایت کرد.

آیا تاج از ژنرال‌ها کمک می‌گیرد؟

هرچند که به نظر می‌رسید سیاهه مدیرانی که از سوی مهدی تاج حکم گرفته بودند، پیاده‌سوارهای شکست‌خورده مدیریت فوتبال باشند تا ژنرال‌های قدیمی، ژنرال‌های مورد نظر ورزش سه را مدیرانی مانند «رضا درویش» (مدیرعامل سابق سایپا)، «سعید عباسی» (مدیرعامل سابق تراکتورسازی)، «عبدالحسین حسنی»، «محمدمهدی برادران»، «داریوش مصطفوی»، «حمیدرضا گرشاسبی» و کاظم اولیایی تشکیل می‌دادند.

حالا قوه قضاییه دستور به توقیف اموال مدیران فدراسیون فوتبال (مشتمل بر خودرو، ملک یا حساب بانکی) داده است. «خبرگزاری تسنیم» هفته گذشته از توقیف خودرو خزانه‌دار فدراسیون فوتبال به دلیل بدهی ۲ میلیون یورویی به «شستا» خبر داد. بر اساس ادعای این خبرگزاری، اموال سایر مدیران فدراسیون از جمله مهدی تاج نیز در خطر مصادره قرار دارند.

همین‌طور شواهدی مبنی بر اطلاع‌رسانی‌های مهدی تاج به «فدراسیون جهانی فوتبال» برای زیر فشار گذاشتن حکومت ایران نیز به چشم می‌خورد.

مهدی تاج، طی روزهای اخیر از مشاوران درجه دوم سابق خود مانند کاظم اولیایی، برای کد دادن‌های مجدد به فدراسیون جهانی فوتبال استفاده کرده است.

به نظر می‌رسد که انتشار بیانیه کاظم اولیایی در «خبرگزاری ایلنا»، فرصتی برای پراکنده کردن لینک این مصاحبه از سوی مهدی تاج برای بسیاری از مدیران ورزشی، برخی خبرنگاران و برخی از نمایندگان مجلس شده است. در حقیقت مصاحبه کاظم اولیایی را باید بخشی از همان کلیدواژه نامه فدراسیون جهانی فوتبال دانست که خطاب به ایران نوشته بود: «از طریق منابع مختلف قابل اعتماد، از جمله رسانه‌ها مطلع شدیم...»

کاظم اولیایی که روزی مهدی تاج را «مهندس ساختمان فدراسیون فوتبال ایران نامیده بود»، در نامه سرگشاده خود خطاب به احسان قاضی‌زاده هاشمی نوشته است: «به خداوندی خدا حرف‌های غیرتخصصی شما درباره فوتبال آنلاین‌ توسط شرکت‌های تحت قرارداد فیفا منعکس می‌شود. شما که از من بهتر می‌دانید که الآن در دهکده جهانی هستیم و هر اتفاقی در هر جای جهان به‌ لحظه مخابره می‌شود‌. فیفا و کنفدراسیون‌ ثانیه به ثانیه کل اخبار کل فدراسیون‌های عضو را دریافت می‌کنند.»

شاید اگر عضو سابق سپاه پاسداران و مشاور پیشین مهدی تاج، دغدغه نظارت فدراسیون جهانی فوتبال را داشت، نامه خود را به صورت سرگشاده در اختیار یکی از دو رسانه حامی رییس سابق فدراسیون فوتبال ایران قرار نمی‌داد. بیانیه آقای اولیایی بیشتر شبیه «گرا دادن» و یک کد جدید اطلاعاتی برای فدراسیون جهانی فوتبال است؛ آخرین تکاپوها برای نجات مهدی تاج.

او تاکید کرده است که مسئله فوتبال را باید اهالی و «استخوان‌خردکرده‌های فوتبال» حل کنند، در حالی که خودش برای خرد کردن دندان‌هایی از سپاه به باشگاه استقلال آمد که یک بار شعار مرگ بر جمهوری اسلامی داده بودند. آیا نفوذ و انتخاب و در نهایت انتصاب او با قدرت علی آقامحمدی، خلاف مقررات فدراسیون جهانی فوتبال نبود؟