نخستین واکنش به این خبر این بود که احتمال دارد در راستای تبلیغات انتخاباتی باشد؛ چه آنکه دلیلی نداشت خبری دروغ منتشر شود و فرزند رستم قاسمی هم از فضای پیش آمده استفاده کند و آن را تایید کند. برای فضاسازی بیشتر سایت‌های اصولگرا نوشتند «سردار قاسمی قهرمان دور زدن تحریم‌هاست و دشمن با ترور او می‌خواست ضربه مهلک بر شریان اقتصادی کشور وارد کند.»

تنظیم‌کنندگان خبر ظاهرا هم قصد داشتند اهمیت رستم قاسمی را نشان دهند و بگویند بدون فعالیت‌های رستم قاسمی و دور زدن تحریم‌ها، دولت درمانده خواهد شد و هم می‌خواستند در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ نام او را به صدر اخبار بازگرداند، اما در هر دو مورد مسیر اشتباه را در پیش گرفته بودند.

اما هدف دوم در انتشار این خبر، بازگرداندن رستم قاسمی به صدر اخبار بود که تکذیب رسمی این خبر باعث شد عمر خبر بسیار کوتاه باشد؛ آنقدر کوتاه که حتی خود رستم قاسمی نیز درباره آن صحبت نکند.

پیش از این هم رستم قاسمی در ماجرای پرواز یمن به قهرمان قصه تبدیل شده بود؛ آنجا که می‌گوید جنگنده سعودی می‌خواست هواپیمای ایرانی را در یک فرودگاه نظامی بنشاند و با مخالفت ایرانی‌ها، موشک را برای شلیک آماده کرد اما در آن داستان حضور رستم قاسمی و مدیریت کردن فضا و ایستادگی در مقابل عربستانی‌ها باعث شد هواپیمای ایرانی در فرودگاه صنعا بنشیند. در این داستان، سردار رستم قاسمی خود را در نقش فردین و بهروز وثوقی دیده و در تمام اتفاقات خود را به عنوان نقش اول قصه دیده که گویی خودش هم مذاکره کننده بوده، هم خلبان هم قوت قلب دهنده به مسافران. بخش‌هایی از این مصاحبه را بخوانید: «مذاکرات تندی با جنگنده سعودی داشتیم»، «حاضر نبودیم به فرودگاه عربستان برویم»، «خلبان جنگنده سعودی به ما گفت شما حساب و کتاب حالی‌تان نمی‌شود»، «با برج صنعا صحب کردیم و گفت فعلا نمی‌توانید فرود بیایید. به برج کنترل صنعا گفتم ببینید چقدر از باند سالم است که ما روی آن بنشینیم»، «چرخ‌ها را باز کردیم که روی باند بنشینیم اما باند را تکه تکه منفجر کرده بودند»

رستم قاسمی در جریان این پرواز مسافر بوده اما به گونه‌ای صحبت کرده که انگار هزاران بار تجربه نشاندن هواپیما در باندهای منفجر شده و شرایط جنگی را داشته است! معلوم نیست اگر سردار رستم قاسمی خودش خلبان این هواپیما بود، ماجرا چگونه روایت می‌شد.

رستم قاسمی یکی از پنج کاندیدای نظامی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است. همین موضوع کافی است تا او بخواهد در هر شرایطی در صدر اخبار قرار بگیرد و تفاوتی نمی‌کند این هدف چگونه به دست بیاید. چنانچه خبر نادرست ترور او همین کارکرد را داشت و می‌خواست به مخاطب این پیام را بدهد که در صورت «فقدان سردار دور زدن تحریم‌ها» مشکلات اساسی برای کشور ایجاد خواهد شد اما حقیقت آن است که رستم قاسمی با چنین رویکردی به نتیجه‌ نخواهد رسید چراکه او باید مشکل را از جای دیگری حل کند.

نکته نخست اینکه چون چند بار حامیان رستم قاسمی او را معمار دور زدن تحریم‌ها خوانده‌اند، دلیلی ندارد دیگران هم باور کنند که واقعا چنین چیزی واقعیت دارد. چنانچه هر بار رستم قاسمی در مواجهه با خبرنگاران قرار گرفته، از پاسخ به این سوال سر باز زده و توضیح درباره آن را امنیتی خوانده است. این یعنی اتفاقی افتاده که فقط خود سردار و اطرافیان او از آن خبر دارند و حالا سردار نیز اصرار دارد بقیه هم آن را قبول کنند. اما دردسر بزرگ آنجاست که مخاطب به جای اینکه چنین موضوعی را باور کند، مدام خاطره بابک زنجانی برایش تازه می‌شود.

بیایید در نظر بگیریم که تخصص رستم قاسمی دور زدن تحریم‌هاست و هر چه داستان مثلا درباره ارسال نفت به ونزوئلا می‌گوید هم حقیقت دارد. آنگاه باید از خود پرسید چرا رستم قاسمی شغل خود را در همین کار ادامه نمی‌دهد و فقط تحریم‌ها را دور نمی‌زند؟ چرا باید کسی که فقط تخصصش دور زدن تحریم‌هاست، رییس جمهور ایران شود. این استدلال همانقدر عجیب است که تصور کنیم چون کشور در حالت جنگ است، فردی باید رییس جمهور شود که کار کردن با موشک دوربرد را بلد باشد!

البته این سوالی است که رستم قاسمی باید به آن پاسخ دهد چون هر سوالی از او پرسیده می‌شود، مدام ماجرا را به دور زدن تحریم‌ها ارتباط می‌دهد و به گونه‌ای پاسخ می‌دهد که گویا مشکل اول و آخر کشور این است که کسی در آن به مانند او وجود ندارد که تحریم‌ها را دور بزند و ظاهرا هر کسی درباره این موضوع صحبت می‌کند، او آن را به خود می‌گیرد. چنانچه جهانگیری اخیرا گفته بود «فردی در حضور رهبری ادعا کرده بود روزی ۲میلیون بشکه می‌توانم نفت بفروشم. اما نتوانست بفروشد.» آن زمان یکی از کسانی که واکنش نشان داد، رستم قاسمی بود!

با این شرایط اگر رستم قاسمی واقعا چنین توانایی دارد و می‌تواند بدون ابداع انواع بابک زنجانی نفت ایران را بفروشد، بهتر است که همین کار را در پیش بگیرد چراکه این شغلی است که کشور بیشتر به آن نیاز دارد؛ البته تنها به عنوان یکی از هزاران شغلی که در کشور وجود دارد، نه به عنوان یک رییس جمهور که کارش دور زدن تحریم‌هاست!

در میان گزینه‌های نظامی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، فعلا سعید محمد تنها گزینه‌ای است که استعفا کرده است و حسین دهقان همچنان مشاور است و پست اجرایی ندارد، اما ظاهرا رستم قاسمی اعتقادی به استعفا ندارند و همچنانکه معاون اقتصادی سپاه قدس است، برای انتخابات ریاست جمهوری نیز تلاش می‌کند.