شنبه 22 خرداد 1400 ـ 12 ژوئن 2021
"نباید تنها درخت را دید، جنگل را ببینیم!"
از پیام پدرام یک جوان مبارز از درون ایران به ایرانیانِ بیرون از ایران برایِ دوری از فرد گرایی.
"باید اعتراضها و اعتصابها در ایران را سراسری کنیم."
از پبام آریا، مبارز میدانی از ایران.
"ازکوتاهی مااست که دیوار بلنداست."
از گفتههایِ مسیح علینژاد
با سپاس فراوان از همه کسانی که برای انجام این کنفرانس با ارزش زحمت کشیدند. مجری بخش نخست بانو رودی بختیاری و بخش دوم، که پرسش و پاسخ بود، بانو نازنین انصاری بودند.
نکتههایِ بسیار مهم و ارزشمندِ کنفرانسی که ستونش بر آزادی مردم ایران و آینده ایران استوار بود.
1ـ کنفرانس نشان داد که دامنه کار همبستگی، گسترش درخوری چه در ایران و چه در بیرون از ایران یافته است که بر فضایِ سیاه و پُراندوه گرفتاریهایِ شبانهروز بیشترین شمار مردم ایران نوری تابیده و دلها را امیدوار ساخته است. سبب خشنودی است که شمار بانوان شرکتکننده، بیشتر از ایران، افزایش یافته است. همچنین دو جوان مبارز و آیندهساز پدرام و آریا از ایران که در بالا از گفتههایِ هر دو بازگفتی آوردهام نیز همراه شدهاند که ارزش ویژه خود را دارد. هر دو این جوانان پرسشگر، اهلاندیشه و مبارز هستند که نمونهای دلگرم کننده از شمار فراوان جوانان پُرشور و مبارز درون ایرانند، به نکتههایِ درستی نیز اشاره داشتند. آریا به درستی تاکید داشت که میزان اعتراض مردم به وضع موجود به بالاترین اندازه خود رسیده است و مردم از هر دو جناح حکومت بریده شدهاند. موضوع مهم دیگری که تاکید داشت و زیاد به آن توجه نشده است سستشدن پشتیبانی نیروهایِ نظامی است که به سببِ وضع موجود چشمبه راه ایجاد مجالی و یافتن اعتمادی هستند تا بتوانند به مردم به پیوندند. این نکته مهمی است که باید بیشتر به آن توجه نشان داد و در باره آن گفت و نوشت. نظامیان بریده از حکوت باید مطمئن شوند که پس از فروپاشی این حکومت در سایه قانون قرار خواهند گرفت و همه نیرو بهکار گرفته خواهد شد تا از هرج و مرج و انتقامجویی کور در ایران جلوگیری شود. کوشش برای برپایی یک شورایِ رهبری و تشکیل یک دولت موقت که فورن بتواند وضع را کنترل کند، در همین راستا است و بیگمان جوانان دلیری چون پدرام و آریا در ایران از تجربه تلخ انقلاب آموختهاند که از خونریزیها جلو گرفته و بزهکاران را تنها به دست قانون بسپارند. قانونی که نه اجازه شکنجه و اعدام میدهد(که خواست من به عنوان یک شهروند ایرانی است) و نه کسی را بدون داشتن وکیل و حق دفاع از خود در دادگاهی، محکوم میکند. پیشینه خونبار حکومت اسلامی به ما آموخت که در آینده با اندیشه و نه احساس زندگی کرده و جامعه ویران ایران را با درک و دانایی، با شعور و نه شعار، بسازیم. البته هیچ کس نمیتواند به مادران و پدرانِ داغدار و سوخته و دیگرانی که عزیزی از دست دادهاند بگوید بخشش کنید. آنها خود تصمیم میگیرند و تبهکاران و قاتلان، بسته به خواست همگانی، به شکلی قانونی جزای خود را خواهند دید.
2 ـ کار زیبایِ کنفرانس این بود که با پیام بانو محبوبه رمضانی مادر داغ دیده ولی دلیر زندهیاد پژمان قلیپور آغاز شد که که اعلام داشت از دادخواهی خونِ فرزندش دست برنخواهد داشت و از ایرانیان در برونمرز خواست که " این سکوت را بشکنند"، با هم متحد شوند و دادخواهی آنان را به گوش جهانیان برسانند.
ـ بانو نرگس منصوری و بانو سپهری زنانِ دلاور هر دو از ایران و از امضا کنندگان بیانیه 14 تن نیز در کنفرانس شرکت داشتند و با افشاگری و یادآوری عدم شرکت در انتصابات به مردم ایران، بر همبستگی ایرانیان در درون و بیرون از ایران تاکید داشتند.
ـ بانو سپهری گفت: "42 سال است به گروگان گرفته شدهایم."
ـ بانو منصوری تاکید داشت که باید آسیب شناسی کنیم که مشکل پراکندگی و فرقه گرایی درکجاست و نکته مهمِ دیگری که بیان داشت کوتاه شدهاش این بود که "نباید نگران رهبری بود زیرا رهبری(یا رهبران) از دلِ جنبش بیرون خواهند آمد."
ـ بانو ناهید بهمنی از حزب کومله نمونه درخشانی از همبستگی را به نمایش گذاشت. او در پیام خود حتا یک واژه از حزباش و سیاستِ آن حزب نگفت و آنچه گفت بر آزادی ایران و ایرانی تکیه داشت. بانو بهمنی میتواند خود الگویی باشد برایِ دیگر هممیهنان در سازمانها و گروههای سیاسی که هنوز همراه نشدهاند.
ـ مسح علینژاد هم اینبار شرکت داشت و چون همیشه پُرشور و کوشا و با برنامه. او با گقتن در این باره که در دیدارها با دولتمردان همیشه مورد پرسش قرار گرفته است که اگر مردم مخالفند پس این صفهایِ دراز در برابر سفارتخانهها برای رایگیری چیست؟ میگوید کاربُرد این ترفند حکومت در بیرون از کشور به سبب کمکاری و کوتاهی ما بوده است. او دو پیشنهاد به میان آورد:
یک: برگزاری یک راهپیمایی بزرگ اعتراضی از سویِ ایرانیان در کشورهای گوناگون در یک روز مشخص برای نشان دادن نیرویِ فراوانِ مخالفان به دولتمردان در اروپا و آمریکا، که بسیار پیشنهاد خوب و شدنیای است.
دو: تشکیل مجلس ملی براندازی که نیاز به بررسی و کار زیاد دارد که باید دید دیگران چگونه با آن برخورد خواهند کرد.
3 ـ سه تن دیگر از جوانان و یا میان سالان، نسل پس از انقلاب، هنرمند شاهین نجفی، امیرحسین اعتمادی از فرشگرد، و مهران شهرخانی از پانایرانیست هایِ برون مرز (امیدوارم هم نام و هم وابستگی سازمانی ایشان را درست نوشته باشم چون خوب شنیده نمیشد) نیز شرکت داشتند که سخنان خوبی در باره همراهی بیان داشتند و با شرکت خود این کنفرانس را پُربارتر کردند.
4 ـ پیام محمد نوریزاد از زندان که وسیله همسرِ گرامیِ ایشان بانو فاطمه ملکی خوانده شد، نکته اوجِ دیگر این کنفرانس بود که همه آن پیامِ دردمندانه و هُشدار دهنده را در پایان این نوشته خواهم آورد.
بخش دوم، پرسش و پاسخ
من به عنوان کسی که با علاقه روند همگرایی و همبستگی را دنبال میکنم، نیاز میبینم به این موضوع نیز اشاره کنم که در بخش پرسش و پاسخ، شوربختانه بانوان اختر قاسمی و پری عسگری پرسشهایِ نامناسبی از آقایِ رضا پهلوی به میان آوردندکه پایهاش بر این بود که ایشان باید رهبر باشند و... که نه آقای رضا پهلوی با آن همخوانی نشان دادند و نه با هدف این کنفرانس که همبستگی و همکاری بود همخوانی داشته و خود اختلاف برانگیز بوده و هست که آقایِ رضا پهلوی پاسخهایِ بسیار درست و همه جانبهای دادند و درخواست کردند دست از چنین برخوردها و خواستهها بردارند. امید که چنین شود و به این روند همراهی و همگامی آسیب وارد نشود.
پیام دلاور دربند محمد نوریزاد به کنفرانس:
" اگر میخواهید در انتخابات شرکت کنید، آستین بالا بزنید و پنجه در خون و مال و ناموس و آبروی مردمی فرو برید که به دستِ داعشیانِ درنده ولایت از پا درآمدند و نابود شدند؛ اگر خواستید رای بدهید به سرزمینتان بنگرید و پاسخ چاک، چاکهایِ گسستگیاش را مرور کنید و تا گردن در تباهی فرو شوید و در همه کشتارها و نابسامانیهایِ خلخالیها خود را سهیم بدانید! پس هرگاه مایل به رای دادن بودید، اگر توانستید پایِ برهنه به سمتِ صندوقها بروید. زمین پیشِ رویِ شما تشنه، گرسنه و خونین است."