رئیسی درنخستین پیام خود از بر پائی "دولتی پُرکار، انقلابی، ضد فساد" خبر میدهد! دولتی که به سوی بسط عدالت حرکت خواهد کرد!
او که خود را با وجود عدم شرکت بیشتر از نیمی، از واجدان شرایط انتخاب و ۱۵ در صد رأی باطله منتخب همه ملت میداند، با وقاحت تمام روز انتخاب خود را "روز مهربانی، بردباری، روز اتحاد، رفاقت و همدلی" نامگذاری میکند که از دل یک "انتخاب متکی بر اساس قاعده مردمسالاری دینی که منتخب همه ملت میباشد بیرون آمده است." دروغگویی وقیح در لباس قضا.
او طوری سخن میگوید که گویا در تمامی این چهلواندی سال حکومت ایران بربادده جمهوری اسلامی او خارج از گود قدرت بوده وهیچ نقشی در این همه فساد و تباهی دامنگستر و نهادینهشده در حکومت ولایت فقیهی ندارد.
او از همان نخستین روزهای انقلاب زمانی که هنوز بیش از ۲۰ سال نداشت! ردای قضاوت بر دوش افکند بر صندلی قضاوت تکیه زد و آن کرد که در فاصلهای کوتاه خمینی که استعداد زیادی در شناخت روحهای شیطانی داشت او را بر کنار گرفت و دست او را برای اجرای احکام خمینیخواسته باز نهاد.
جوانترین فردی که در معیت هیئت مرگ حرکت میکرد بر اجرای وحشیانه حکم خمینی در قتل عام هزاران زندانی سیاسی در شهریور سال ۶۷ در زندانها نظارت میکرد و صحه مینهاد. مردی با چشمان بیاحساس و سرد که سیاهی دوزخ را در خود دارند.
در تمامی این سالهای طاعونی او یکی از اصلیترین مهرههای بیرحم رژیم در سرکوب مخالفان بوده و هست. عضو دائم و تأثیرگذار در درون هستهی سخت قدرت و دولت درسایه که در لباس قاضیالقضات ذوبشده در ولایت از تمامی کارهای قانونشکنانه، طرحهای ماجراجویانه فردی خودشیفته، لجوج، بدون مسئولیت، که جوابگو در برابر هیچکس نیست حمایت کرده و میکند. فردی که در اجرای اوامر رهبر به جای "خبر سر میبرد!" با تفقد شاهانه رهبر پاسخ میگیرد.
با حکم ولایت فقیه بر تخت زرین بزرگترین امپراتوری مالی "آستان قدس رضوی"، سیاهچاله فاسدی که هیچکس قادر به نزدیک شدن به آن نیست و هیچ مالیاتی بر درآمدهای نجومی خود نمیدهد، تکیه میزند تا بخش زیادی از برنامههای رهبر را در استفاده بدون سئوال و جواب از این خزانه سازمان دهد. قهرمان مبارزه با فساد در رأس فاسدترین هولدینک سرمایه قرار میگیرد تا در لباس ریاست قوه قضائیه فساد را قانونی کند.
حال باز در چارچوب بازی رهبر و دولت سایه یا بهقول ظریف، "میدان "وظیفه دیگری برعهده قاضی پاکدست نهاده شده است. قرار گرفتن در رأس قوه مجریه تا سناریو کامل شود.
"روزگار غریبی است"، قاتل هزاران زندانی سیاسی کشتهشده در شهریور سال ۶۷ در انتخاباتی فرمایشی و مهندسیشده بر رأس قوه مجریه قرار میگیرد؛ با وقاحتی که تنها از جانب شخصی چون او ممکن است. نخستین بیانیه را با شعار مبارزه با فساد صادر میکند.
از مهربانی میگوید، ازرفاقت دم میزند. سرکوبگر بیرحم آبان ۹۸ همدلی مادران، پدران، همسران، برادران و خواهران عزادار را طلب میکند. به افلاس کشتگان مردمان یک سرزمین بزرگ و ثروتمند که امروز حتی از تأمین یک واکسن عاجزند خواستار اعتماد، بردباری و اتحاد مردم میگردند. از مردمی که قلب مهرآگینشان مکدر و لبالب از کینه به آنهاست. مردمی خسته، دلمرده و بیباور و تحقیرشده که با نفی انتخابات فرمایشی ونه به جمهوری اسلامی نخستین قدمهای هماهنگ و اعتراضی خود را برمیدارند.
شعار این مردم خاموش، این مردم سرکوبشده، این نسل جوان پرتابشده به حاشیه نیز همان شعارهاست: "مهربانی، رفاقت، همدلی، اتحاد و بردباری" اما این کجا و آن کجا!
شعاری با شاهبیت شعار آزادی! و عدالت! کلامهای مقدسی که نبردهای روزهای آتی را شور و توان ایستادن و جنگیدن خواهد بخشد.
آقای رئیسی شما و رهبر "فرزانه با بصیرت" هرگز با این ملت و از آن این ملت و نماینده منتخب آنها نبودید و نخواهید بود! هیچ بیانیهای تا زمانی که چشمان نگران زیباترین فرزندان این آب و خاک در گورهای دستهجمعی خاوران بسته نگردیده و مادران سیاهپوش با عکس فرزندان خود بر دروازه وطن ایستاده و تظلمخواهی میکنند قادر به زدودن جنایتهای شما و برخاستن کینه انباشتهشده درقلب مردم نخواهد گردید. "که جام کینه از سنگ است".
انتخابات، مهستی شاهرخی