ایندیپندنت فارسی - آرش عزیزی تاریخدان، نویسنده و مترجم - در کشورهای دموکراتیک، یک انتخابات میتواند سرنوشت کشوری و پیرامون آنرا عوض کند. در ماههای گذشته دو انتخابات تاثیری واضح بر سرنوشت خاورمیانه و جهان گذاشتند. زوج دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو پس از برگزاری انتخابات در آمریکا و اسرائیل کنار گذاشته شدند. در نگاه اول این بیش از هر چیز باید خبر خوبی برای جمهوری اسلامی و علی خامنهای باشد. آمریکا و اسرائیل سالها است سیاستهایی مقابلهجویانه با جمهوری اسلامی دارند اما بیاغراق میتوان گفت در هیچ کجای تاریخ چهل و چند ساله آن چنین تلاش سازمانیافته، متمرکز و منظمی از سوی آمریکا و اسرائیل علیه فعالیتهای این حکومت انجام نشده است. با گذشت چند ماه باید پرسید: آیا جایگزینی ترامپ-نتانیاهو با زوج جدید جو بایدن و نفتالی بنت به نفع جمهوری اسلامی تمام شده است؟
ترامپ و بیبی خود چهرههایی شاخص در اپوزیسیون سیاسی کشورشان هستند و سخت میکوشند به این سوال پاسخ «آری» دهند. بنت این هفته در حالی در کاخ سفید برای اولین بار با بایدن دیدار کرد که حزب نتانیاهو، لیکود، با بیانیهای به او حمله کرد. در این بیانیه آمده است: «بنت برای گرفتن یک عکس در کاخ سفید کاملا در مقابل بایدن وا داد و به امنیت اسرائیل ضربه زد چرا که وعده داد جدال علنی نکند. این گفته خطرناکی است و ترکیبی از عدم تجربه، عدم مسئولیت و فقدان رهبری... ایران چهار نعل به سوی بمب هستهای میتازد و دولت ضعیف اسرائیل ثابت کرده که قصد مقابله با آنرا ندارد.»
واکنش حزب نتانیاهو در پی آن بود که وبسایت خبری «والا»ی اسرائیل روز شنبه به نقل از منابعی آگاه گزارش داد که آقای بنت در خفا به بایدن قول داده که علیرغم مخالفت با سیاست او در زمینه برجام دعوا و مرافعه عمومی بر سر این موضوع راه نیاندازد؛ تغییری آشکار نسبت به نتانیاهو که در اقدامی بیسابقه به دعوت کنگره آمریکا به این کشور آمد تا از صحن قوه مقننه این کشور علیه سیاست باراک اوباما، رئیسجمهور وقت، در زمینه برجام سخن بگوید.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
با این حساب اگر حرف نتانیاهو را باور کنیم، زوج بایدن-بنت حسابی به نفع جمهوری اسلامی و خامنهای تمام شده است: سیاست «فشار حداکثری» با خواست علنی بازگشت به برجام جایگزین شده؛ و حالا دیگر اسرائیل رهبری ندارد که مقابل تمام جهان بایستد تا با آن توافق هستهای و هرگونه سازش با رهبران جمهوری اسلامی مقابله کند؛ چنانکه نتانیاهو در سخنان به یادماندنی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ در نیویورک انجام داد.
«سایر گزینهها»
واقعیت اما، مطابق معمول، به این سادگیها نیست. دیدار اخیر بنت از کاخ سفید اتفاقا نشان میدهد که رابطه اسرائيل و آمریکا در دوران جدید میتواند برای جمهوری اسلامی بسیار خطرناکتر از زمان ترامپ و بایدن باشد.
تغییر این رابطه از زمان آغاز به کار بایدن و موقعی که هنوز معلوم نبود نتانیاهو کنار میرود یا نه شروع شده بود. سیاست بایدن در رابطه با اسرائيل حرفهای کردن آن و وارد کردنش به مجاری ارتباطات بین سازمانهای ذیربط (موساد و سیا، ارتشهای دو کشور و غیره) تحت نظر مشاورین امنیت ملی دو کشور بود. با این حساب بایدن در واقع پذیرفت اختلاف نظرهایش با اسرائیل در مواردی مثل تخاصم با فلسطین و رویکرد به برجام را از موضوعات دیگر مثل همکاری امنیتی و نظامی علیه اقدامات جمهوری اسلامی مجزا کند. در همان چند ماهی هم که بایدن و نتانیاهو همزمان بودند این رویکرد به نظر داشت روند خود را طی میکرد و جلسات منظم بین تیمهای دو کشور گواه بر این بود. رابطه دولتهای بایدن-بیبی بر خلاف اوباما-بیبی پر تنش نبود.
از زمان آمدن بنت اما قبول به جدا کردن اختلافات از اشتراکات بیشتر هم شده است. آقای بنت از نظر سیاسی از نتانیاهو هم راستگراتر است اما بر صدر کابینهای با حضور هفت حزب قرار دارد که مهمترین چهرههایش، یائیر لاپید و بنی گانتز، وزرای خارجه و دفاع، لیبرال و میانهگرا هستند. این ائتلاف در ضمن شامل سیاستمداران چپ سوسیالیست و سیاستمداران فلسطینیتبار هم میشود. انتظار میرفت این کابینهای پر از اختلاف و دعوا باشد. بنت اما ظاهرا فعلا توانسته، بخصوص در زمینه سیاست خارجی، رویکردی آرام و با وحدت رویه ایجاد کند که بنیانش ترمیم برخی اقدامات مخرب نتانیاهو اما بدون دست زدن به مسائل بزرگ است (مثلا در مساله تخاصم با فلسطین، بنت تاکید دارد که مخالف تشکیل دولت فلسطینی است -- او در واقع اولین نخستوزیر اسرائیل از اسحاق رابین به این طرف است که قاطعانه مخالف ادامه روند صلح فلسطینی کنونی است. اما طرف نتانیاهو برای الحاق بخشهایی از کرانه غربی را هم معلق کرده است.)
مهمترین تغییر سیاستی که بنت در این زمینه نسبت به نتانیاهو ایجاد کرده این است که بیبی گفته بود اسرائیل در زمینه برجام و مذاکرات هستهای اصلا هیچگونه همکاری و مشورت با آمریکا نمیکند چرا که نمیخواهد هیچ بخشی از این روند را اصلا به رسمیت بشناسد. بنت اما با تغییر هوشمندانه این سیاست کاری کرده که اسرائیلیها خیلی بیش از پیش بر موضع تیم مذاکرهکننده آمریکایی تاثیر بگذارند.
سفر بنت به واشنگتن نشان داد که رابطهای شخصی بین او و بایدن ایجاد شده است و رئیسجمهور آمریکا از اینکه نخستوزیر کشور کوچکی که میلیاردها دلار از آن کمک نظامی میگیرد دیگر قصد جدال علنی با او را ندارد به روشنی خوشحال است. بایدن در جلسه عمومی گفت: «ما دوستان نزدیکی شدهایم.» با وجود اینکه آمریکا در میان یکی از سختترین لحظات خود در سالهای اخیر بود (در پی جنجال خروج نیروها از افغانستان و حمله تروریستی داعش که در آن بیش از ۲۰۰ نفر از جمله ۱۳ سرباز آمریکایی کشته شدند) بایدن چند ساعت به بنت وقت داد.
در نتیجه این دیدار آمریکا وعده داد یک میلیارد دلار برای بهبود سامانه پدافندی «سپهر آهنین» اسرائیل هزینه کند. موضوع دیگر که برای مردم اسرائیل خیلی مهم است آغاز روند لغو روادید برای شهروندان اسرائیل بود که اکنون میتوانند راحتتر از آمریکا، کشوری که بسیاری با آن رابطه و در آن قوم و خویش دارند، دیدن کنند. این واقعیت که بنت بخشی از سالهای بزرگ شدنش را در آمریکا و کانادا گذرانده، سابقه فعالیت استارت آپی دارد (و در همین راه میلیونر شده) و مثل نتانیاهو، انگلیسی را همچون زبان مادری صحبت میکند نیز باعث شده جنبه بصری رابطه این دو از نظر مردم اسرائیل قابل قبول باشد.
در موضوع ایران، بنت تاکید کرده بود که آمده به بایدن بگوید مخالف بازگشت آمریکا به برجام است. این دو اما در جلسات عمومی خود تاکید کردند که علیرغم اختلاف نظر در این زمینه همچنان به همکاری بر سر آن ادامه میدهند. مهمترین صحبتهای بایدن در این زمینه شاید آنجا بود که تاکید کرد که اگر دیپلماسی جواب نگیرد آمریکا «آماده است به سایر گزینهها روی بیاورد.» -- گفتهای که یادآور «گزینههای روی میز» باراک اوباما است و هشداری آشکار به جمهوری اسلامی.
مهمتر از این گفتههای عمومی اما تماسهای عمیق و منظمی است که علنی و مخفیانه بین دستگاههای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل و آمریکا در جریان است. آیال هولاتا، مشاور امنیت ملی اسرائیل، رویکردی فنی و حرفهای به این موضوع دارد و بر صدر تیمی از اسرائیلیها آنرا مدیریت میکند که نه فقط شامل نهادهای امنیتی و اطلاعاتی که شامل نهادهایی همچون وزارت خارجه و کمیسیون انرژی اتمی این کشور میشود. دیوید بارنیا، رئیس جدید موساد، و سرلشکر آخارون خالیوا، رئیس جدید دستگاه اطلاعات ارتش، نیز رویکردی مشابه دارند و مشغول تهیه کردن برنامههای عملیاتی مشخص و ارائه آنها به آمریکاییها هستند. اینرا با رویکرد دولت نتانیاهو مقایسه کنید که یکی از آخرین اقداماتش حمله به نطنز بود که به علت عدم هماهنگی قبلی با آمریکاییها باعث خشم دولت بایدن شد.
میل بایدن به خروج آمریکا از باتلاق خاورمیانه روشن است و به نظر خبری خوب برای جمهوری اسلامی است و خبری بد برای متحدین نظامی آمریکا در منطقه همچون اسرائيل. واقعیت اما اینجا است که بایدن به هیچ وجه قصد ندارد رئیسجمهوری باشد که ایران در دوران او به بمب هستهای میرسد و رابطه دهها سالهای که با اسرائيل دارد باعث میشود به همکاری موثری با آن در این زمینه دست بزند. با وجود اینکه برخی چهرههای چپگرای حزب دموکرات که نقشی در تدوین سیاست خارجی ندارند مدام در رسانهها ظاهر میشوند واقعیت دولت دموکراتها این است که چهرههایی مثل جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و ویلیام برنز، رئیس سیآیای که دهها سال سابقه در وزارت خارجه داشته، همه دیدگاهی نسبت به جهان دارند که در آن همکاری آمریکا و اسرائیل جایگاهی خاصی دارد.
بنت که از این واقعیت آگاه است کوشیده با دو چارچوب تاریخی موضوع ایران را روی میز بایدن بگذارد: یکی جنگ سرد که در آن ایران مثل اتحاد شوروی باید از طریق محاصره ایدئولوژیک فروبپاشد و دیگری نبرد اقیانوس اطلس در جنگ جهانی دوم که در آن حملات دریایی آمریکا و متفقین به آلمان نازی اجازه نداد در این دریا جولان دهد؛ بنت به روشنی میخواهد اینرا با جدال دریایی ایران و اسرائیل در دریاهای منطقه، از دریای عرب و اقیانوس هند تا خلیج فارس و دریای سرخ، مقایسه کند. آمریکا شاید به این راحتیها به اسرائیل چراغ سبز حمله نظامی به ایران را ندهد اما برای تداوم «جنگ در سایهها» و کاهش قابلیتهای جمهوری اسلامی بیسر و صدا با این کشور همکاری خواهد کرد.
شاید اولین واکنش رهبران جمهوری اسلامی به کنار رفتن ترامپ-بیبی کشیدن نفس راحتی بوده باشد؛ اما هماهنگی حرفهای آمریکا و اسرائیل در دوران بایدن-بنت باعث میشود این نفس راحت چندان طولانی نشود.