Friday, Mar 4, 2022

صفحه نخست » نگاهی به کتاب تراژدی رنج‌های خلاق نوشته مسعود نقره کار، امیر کراب

Amir_Kareab.jpg"ما اتفاقی هستیم که افتاده‌ایم!"
نصرت رحمانی

برای شروع چند سوال را مطرح کنم و بعد وارد کتاب شویم. واقعا روی واژه‌ها و عملکردشان و بار عاطفی‌شان تعمق کرده‌ایم؟ زندگی چیست؟ خلاقیت چیست؟ چرا ما از تراژدی حرف می‌زنیم؟ چرا خودکشی در زندگی اتفاق می‌افتد؟ و هزاران چراهای دیگری که ذهنمان روز و شب با آن درگیر است و آنی ما را راحت نمی‌گذارند! مسعود نقره کار آمده با یک تحقیق پر و پیمان از زوایای مختلف این معضل را برسیده است.
نویسنده چون خودش هم اهل قلم و پزشک و روانشناس است، واژه خودکشی و رنج‌های خلاق را واکاویده است، و برای ما ایرانیان تازه گی دارد، شاید جسته گریخته اینجا و آنجا ما درباره این معضل خوانده یا شنیده باشیم ولی بصورت کتاب و تحقیق علمی در زبان فارسی جدید است.

کتاب تراژدی رنج‌های خلاق از یک پیشگفتار و شش فصل و یازده پیوست بنا شده است، درواقع پیوست‌ها این شش بخش را تکمیل می‌کنند، شاید در آغاز فکر کنیم، چرا یازده پیوست. بعد پی می‌بریم از تیز هوشی نویسنده که کتاب بدون پیوست‌ها بی جان یا تکمیل نمی‌شد، و خواننده بعد از پایان کتاب، تازه به خود می‌آید و راجع به موضوع تراژدی و خلاقیت و خودکشی تامل می‌کند! برای فرهنگی که همه چیز تابو و جزو اسرار مگوست، نویسنده آمده این معضل را جلوی دید ما قرار داده است. با راز سر به مهر آغازیده است و از زبان شوپنهاور فیلسوف آلمانی که گفته است: "رنجی که زندگی ست، و زندگی‌ای که رنج است! " زندگی سفری سراسر بی انتهاست که پایانی برای آن متصور نیست! و رنج و درد سفر، جانکاه و تولستوی گفته: "خوشبختی ما آب در غربیل است! "
در فصل اول، خواننده با واژه خودکشی آشنا می‌شود و پیامدهایش، و از زوایای مختلف کاویده شده است، اختلال‌های روانی و جسمی، افسردگی و بیماری دوقطبی، ژن خودکشی یا خودکشی در اسلام و یا خودکشی در تبعید و مهاجرت و یا خودکشی‌های اعتراضی.
tragedie.jpgدر این بخش و سراسر کتاب ما با آرا فیلسوفان و روانشناسان و روانکاوان و نویسنده‌های بزرگ آشنا می‌شویم که نویسنده از آنها بدرستی گفته‌ای را نقل کرده است.
در فصل دوم، با واژه‌های شادی و افسردگی و خودکشی آشنا می‌شویم و دو بیت شعر از شهید بلخی نقل شده است که افسردگی خردمندان را بازگو می‌کند:
اگر غم را چو آتش دود بودی
جهان تاریک بودی جاودانه
در این عالم سراسر گر بگردی
خردمندی نیابی شادمانه
و خردمندی بهای سنگینی ست که بابت فکر کردن باید پرداخت! یا واژه شادی که نبودش "حلقه گمشده زندگی" و بودنش بزرگترین سرمایه معنوی زندگی ست و هنگامی که افسردگی و نبود شادی عارض می‌شود، سر و کله خودکشی پیدا می‌شود! با خودکشی را بین ویلیامز، کمدین و بازیگر آمریکایی و جک لندن خالق پاشنه آهنین و رومن گاری شوخ طبع خالق خداحافظ رومن گاری و دیگران آشنا می‌شویم.

در واقع انسان تنهاست و باید برای خودش هنر زندگی کردن را پیدا کند!
در فصل سوم، ما با هنرمندان و بیماریهای روانی و اعتیاد آشنا می‌شویم، مانند همینگوی و ادگار آلن پو و فرناندو پسوا اسپانیایی و خواننده پی می‌برد، هنرمندان، چه انسانهای حساس و شکننده‌ای هستند مانند خودشان با حساسیت و عاطفه‌ای بیشتر، کسانی که با آثارشان به ما یاد می‌دهند که در این سفر معماگونه و رازواره و افسانه وار قدری عمیق و با دیدی باز راهی شویم ولی خودشان با رنج‌های عدیده‌ای در جنگ و جدالند، می‌سوزند تا شمع زندگی مان را فروزان نگه دارند!
در فصل چهارم، با خودکشی هنرمندان آشنا می‌شویم. برای نمونه از ژرار دو نروال، نویسنده سورئالیست فرانسوی و مریلین مونرو هنرپیشه و دیگران، این انسانهای حساس و با قریحه تا جایی پیش می‌روند که دیگر مجالی برایشان نمی‌ماند تا ادامه دهند و در نیمه راه از قطار زندگی جدا می‌شوند و به جاودانگی می‌پیوندند!
فصل پنجم، با خودکشی هنرمندان و اهل قلم روبرویم و خواننده می‌بیند، چقدر انسانهای هنرمند راحت دست از زندگی می‌شویند تا جهان دیگران را روشن و بارور سازند! برای نمونه از خودکشی ارنست همینگوی خالق پیرمرد و دریا و یا ویرجینیا وولف خالق خیزاب‌ها و شخصیتهای هنرمند دیگر.
در فصل ششم، با رد پای خودکشی در آثار هنری روبروئیم از آنتیگونه، سوفوکل تراژدی نویس یونان تا صادق هدایت با زنده بگورش، و خواننده کتاب می‌بیند، نویسندگان در آثار‌شان از خودکشی نوشته‌اند، البته از زبان راوی داستان ولی خودشان آن راه را شاید تجربه نکرده باشند ولی زیبا این معضل را در داستان و رمانش تشریح کرده است!
در پیوست‌های به هم پیوسته که یازده بخش می‌شود کلید فهم بهتر کتاب است، هر پیوست به یک تیپ یا موضوع تقسیم شده است از خودکشی ورزشکاران مانند غلامرضا تختی یا خودکشی دگرباشان جنسی و علی اکبر داور سیاستمدار دوره رضا شاه و تا هنرمندان و خوانندگان و نویسنده‌های گمنام و نامی در طول تاریخ. در هر پیوست ما با این موضوع یا معضل لابیرنت وار به جلو می‌رویم و در پایان خواننده به فکر فرو می‌رود!
در کشور ما همه چیز تابو و اسرار مگوست! جامعه مرگ پرست و مرگ اندیش با افکار و خرافات عدیده‌ای روبروست، و یک نقد خردمندانه و موشکافانه در آن وجود ندارد و یا کم عمق و ناکافی ست. اینجاست که مسعود نقره کار آمده انگشت روی معضل و دردی گذاشته که ما سرسری از آن قرنها گذشته‌ایم یا نخواستند ببینیم و جامعه کلنگی و خرافاتی مان بدون فکر و ساده انگاری از آن رد شده است، جامعه همه دان و هیچ دان! تاروپود فرهنگ موریانه خورده مان را می‌ترکاند! تا فرهنگ خودمان را، و بختک تابو را واکاوی نکنیم بیشتر در جا خواهیم زد و باید سواری و باج به دنیای غرب بدهیم!
در پایان این مقال اشاره کنم، جامعه کتابخوان با کتاب "تراژدی رنج‌های خلاق " پژوهش و تحقیقی بیادماندنی، آگاهانه و بدون پیشداوری برخورد کنند، و به میان مردم ببرند تا مردم و خانواده‌ها درباره دردهایشان حرف بزنند و تابو‌ها بارشان ضعیف و دیده شوند!
این کتاب با موضوع مهم و همیشه تازه و مهییج ش جایش در زبان فارسی خالی بود و امیدوارم روزی در ایران منتشر شود تا درد را نشناسیم، نمی‌توانیم آنها را درمان کنیم و تابو‌ها چون بختک تارو پودمان را بیشتر در بر خواهند گرفت!
امیدوارم ایران جاودان مان دوباره از خواب چند هزار ساله بیدار شود و از افسردگی و توهم به یک جامعه شاد و زنده تبدیل شود!

امیر کراب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مسعود نقره کار، تراژدی رنج‌های خلاق، نگاهی به خودکشی هنرمندان، نشر فروغ



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy