برترینها - نصب پرچم اوکراین در یک مراسم مذهبی حاشیه های زیادی را در فضای مجازی به همراه داشت.محسنحسام مظاهری در این باره نوشت: در اقدامی جالب توجه، «هیئت الرضا» (از هیئتهای مشهور و عامهپسند تهران با محوریت عبدالرضا هلالی) در طراحی فضای مجلس خود از پرچمهای دو کشور اوکراین و یمن استفاده کرده است؛ دو کشوری که این روزها درگیر جنگ و بحران اند. استفاده از پرچم یمن به عنوان یک کشور اسلامی که حمایت از آن از سیاستهای ایران بوده، امر تازه و دور از انتظاری نیست و پیشتر هم سابقه داشته است.
هلالی هم از مداحانی است که البته با مدلی متفاوت با دیگر مداحان سیاسی (نظیر مطیعی و رسولی) در مداحیاش به مسایل جهان اسلام (در چهارچوب سیاست خارجی نظام) توجه داشته و برنامههای عزاداری متعددی با محور «مدافعان حرم» برگزار کرده است. اما آنچه بیسابقه است حضور مثبت پرچم یک کشور غیراسلامی و اروپایی در فضای بصری یک هیئت است. آنهم در شرایطی که سیاست دولت در قبال بحران سیاسی آن کشور شفاف و صریح و حمایتگرانه نبوده است. حساسیت و اهتمام یک گروه و سازمان مذهبی مثل هیئت و فعالان مذهبی مثل مداحان به مسایل و موضوعات فراتر از حوزهی تبلیغات و مناسک مذهبی فینفسه امر نامطلوبی نیست؛ چه بسا که محاسن و فواید اجتماعی هم داشته باشد. به طور خاص در قاموس هیئتهای سیاسی اهتمام به مسایل سیاسی کشور، منطقه و جهان یک ارزش محسوب میشود.
علاوه بر این، با تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی که جامعهی ایرانی در حال تجربهی آنهاست و ازجمله توسعهی رسانههای فراگیر و تحولات ارتباطی، قابل انتظار است که در آینده نهادها و سازمانهای دینی تأثیرپذیری بیشتر و گستردهتری از روندهای جهانی داشته باشند. نشانههای این تأثیرپذیری همینک نیز در نسل جدید هیئتهای شهری جوانان و سبکهای نوپدید مداحی قابل رؤیت است. اما آنچه من میخواهم به صورت گذرا بهبهانهی اتفاق مذکور اشاره کنم، مسئلهی دیگری است. درهرحال بخشی از افکار عمومی جامعه ایرانی در موضوع حمله روسیه به اوکراین حساسیت نشان داد و با قربانیان همدلی کرد. اما این امر مشابه نمونههای فراوان دیگر، تنها منحصر به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ماند. چراکه این بخش از جامعه، در عرصهی عمومی و رسمی، فضا و امکان و زمینهی دیگری برای «خوداظهارگری» ندارند. بدنهی مذهبی و هیئتی این امتیاز را دارند که در چنین مواردی از فضای متنوع و خرد و فراگیر برای بیان خود بهره بگیرند.
به عبارت دیگر، «هیئت مذهبی» در بین اشکال گوناگون فعالیتهای جمعی مردمنهاد در جامعهی پساانقلابی، اگر نگوییم تنها فرم، یکی از اندک فرمهای «مجازِ» کنش جمعی و گروهی است. فرمی که طبیعتآً بخش قابل توجهی از جامعه امکان یا انگیزه یا زمینهی استفاده از آن را ندارد.در سالهای اخیر، عرصهی عمومی برای فعالیت سازمانها و گروههای مردمی و غیردولتی در حوزههای مختلف محدودتر شده است.
برخی هیئتهای مذهبی و مداحان فرصت و امتیاز این را یافتهاند که فعالیتهایی فراتر از تبلیغات مذهبی و برنامههای مناسکی متداول داشته باشند.
البته سازمانها و نیروهای مذهبی سنتی نیز در گذشته هرکدام در محدودهی فعالیت خود به امدادرسانی و فعالیتهای عامالمنفعه مشغول بوده و هستند. بهخصوص در دورهی پیش از انقلاب که تداخل نقشهای کمتر وجود داشت؛ اما این فعالیتهای خرد و محدود، مستقل از نهاد دولت بوده و سازماندهی رسمی نداشتند و از آن مهمتر اتکایشان بر منابع عمومی نبود.
در عرصهی سیاست هم شرایط مشابهی را شاهدیم. در شرایطی که عرصهی سیاست داخلی با انسداد مواجه شده و بستری برای ظهور و فعالیت احزاب وجود ندارد، هیئتها در نقش شبهحزب و مداحان و منبریان در نقش شبهسیاستمدار فعالیت سیاسی میکنند و در مسایل کشوری و جهانی اعلام موضع میکنند و تریبونها را به تریبونهای سیاسی مبدل میسازند.
این سیاست غلط نه تنها خلأ جامعه مدنی را پر نمیکند، بلکه آسیبهایی فراوانی را نیز در پی خواهد داشت.
به عبارت دیگر حوزههای عملکردی آنها نهتنها جای خالی سازمانهایی که طبیعتاً باید متصدی آن حوزهها باشند، پر نمیشود و اصناف مذهبی بیش از گذشته از نقش اصلی خود دور میشوند. با این سیاست، نه تنها حزب و خیریه و سازمان مردمنهاد و... ساخته نمیشود، بلکه هیئت هم کارکرد اصلی خود فاصله می گیرد.
باید به جامعه فرصت داد تا براساس اصل «خودتنظیمگری» خودش در عرصهی مناسبات و مسایل و آسیبهای اجتماعی خلاقانه فعالیت کند.
انجمن اتحاد برای آغازی نو: گرامیداشت ۸ مارس