Thursday, Mar 17, 2022

صفحه نخست » واکنش گرایان یا اپوزیسیون، امیر امیری

Amir_Amiri.jpgبررسی و ارزیابی عملکردها و فرجام حاصل از آن، بویژه در کنش هایی که با سیاست و امر ملی سر و کار دارند، بهترین راه رشد فردی و توسعه جامعه، و دقیق‌ترین روش شناسایی نقاط قوت و ضعف کارکردها است که به کاهش چالش‌ها و افزایش استفاده از فرصت‌ها می‌انجامد.

ما تنها با تفکری نقادانه و بازشناخت از موقعیت امروزمان و بررسی کارکردهای گذشته می‌توانیم به سایه روشن‌های روش‌های شکست‌خورده و علل از دست دادن فرصت‌های پیشین برسیم تا زمینه دست یافتن به بهترین راهکارها و گزینه‌ها فراهم گردد. فرهنگ نقد از عناصر بنیادی و سازنده یک جامعه پویا و مدنی است که با شناخت درست از نادرست از تکرار راهکارها و تصمیم‌های اشتباه جلوگیری میکند و فاصله میان وضعیت مطلوب و موقعیت موجود را نمایان می‌سازد.

نقد کردن را نباید با عیب‌جویی یکی پنداشت. تفکر نقادانه اهمیت بسزایی در توسعه سیاسی دارد، و بر خلاف انتقاد که تنها به جنبه‌های منفی مسائل اجتماعی و انسانی نظر دارد و با افترا و تهمت به شخص همراه است، هدف نقد موشکافی دشواری‌ها و کاستی‌ها برپایه استدلال است و تنها یک نگرش ناگشودنی به رویدادها و پدیده‌ها ندارد، بلکه در پی تبدیل یک معضل به یک مسئله است، و هر مسئله‌ای، یا راه‌‌ حل دارد یا باید برای آن راه‌‌ حلی یافت.

بی توجهی به نقد کردن تشکیلات و ساختارهای سیاسی پیرامون خود، هرگز به شناسایی دقیق محدودیت‌ها و تبدیل آن‌ها به فرصت‌ها منجر نخواهد شد و توانایی ارائه راهکارهای کارساز و کارآمد بدست نخواهد آمد و ما را بیشتر در دایره بسته خودمحوری‌ها و تک بعدی نگریستن به رویدادها محبوس می‌کند که تنها خروجی‌اش فرهنگ تخریب یکدیگر است که شاهدش هستیم.

کسانی که دیگران را از نقد اپوزیسیون برحذر میدارند، گویا نمیدانند که کل بنیادهای تمدن غربی بر فرهنگ تفکر نقادانه و ذهن پرسشگر شکل گرفته و استوار گردیده است.

نام کسانی که کل فضای اندیشیدن و امکانات تفکر را از بین برده‌اند و نمی‌توانند رژیم اسلامی را با آن همه معضلات، که ناتوانی‌اش در اداره کشور و درماندگی‌اش در حل مشکلات مردم، آنرا به تصمیم گیری بر ضد منافع ملی وادار کرده است، با مردمی آماده قیام و حاضر در خیابانها، به چالش بکشند و هنوز نتوانسته‌اند در محافل بین‌المللی از خود یک چهره معتبر سیاسی و شخصیت حقوقی ارائه دهند، اپوزیسیون نیست.

اگر نیروهای مخالف که نام اپوزیسیون بر خود نهاده‌اند، هنوز از پدید آوردن همبستگى ملی و برپایی یک تشکیلات منظم ناتوان هستند، از اینرو است که سیاست‌ها بر افکار و عقایدی بنا شده است که فرآیند استفاده از ابزارهای مناسب و افراد شایسته و کاردان را غیر ممکن کرده است و محصول چنین روندی هرگز به راهکارهایی که مورد‌ پذیرش همگان واقع شوند‌، منجر نخواهد شد.

کسانی که هنوز از درک دقیق رابطه نیروها غافلند و نشان دادن واکنش‌های غریزی به رویدادها خصلت مشترک آنهاست، تنها زمانی می‌توانند بعنوان اپوزیسیون نامیده و شناخته شوند که از منطقه حرف و شعار وارد میدان عمل شوند و با مسئولیت پذیری و تدوین یک استراتژی هوشمندانه، توانایی خود را در تحقق اهداف نشان دهند و با یافتن ایده‌های خلاقانه و گشودن ذهن‌ها به روی تمامی منابع موجود، و درها به روی همگان، با ارائه یک برنامه جامع به وظایفی که بیشتر مردم از آن‌ها انتظار دارند، عینیت بخشند.

یک روش فکری اشتباه، با آدم‌های همیشگی و شیوه‌های محدود ساز، که در دایره روندهای تکراری سرگردان است، رسیدن به هر هدفی را مسدود می‌کند، و در خوش‌بینانه ترین حالت هر کس و جریانی را در یک سطح نگه می‌دارد و عامل مهمی در جلوگیری از فرایند رشد و پیشرفت شمرده می‌شود. ذهنی که در گذشته به الگوها و گزینه‌های تکراری عادت کرده است، نمی‌تواند دامنه و محدودیت‌های فرصت‌های بدست آمده را درک کند. تغییر چنین باورهایی بسیار دشوار است و تنها با جایگزینی آن با یک اندیشه تازه و سازنده می‌توان کارزارهای سیاسی را در شکل و محتوا پربار و جذاب کرد تا بتوان آن را به عنوان یک برنامه جایگزین و ایده‌آل ارائه داد.

برای کسانی که هنوز با کار گروهی بیگانه هستند، آنهم پس از چهار دهه زندگی در کشورهایی که کار تیمی جز جدایی ناپذیر فرهنگ‌شان است، پرسش اساسی را نباید با تأکید بر انجام «اقدامات» بیشتر و «راهکارهای» تکراری، بلکه باید بر اتخاذ «روش»‌های کارآمد و کارساز مطرح کنند.

در جامعه‌ای که ویژگی آن کثرت گرایی نیست، ناهمگونی منافع سیاسی و اجتماعی طبیعی است و توافق بر روی یک اصل رویه‌ای دشوار است. با این همه، با دوری از سیاست‌های غیرمفید‌ و ناشیانه و اتخاذ راه‌های اثربخش و شدنی و نیز با یاری گرفتن از افراد روشن فکر و مصمم که مهارت‌های سازمانی دارند و می‌توانند ساختارهای نتیجه‌محور بوجود آورند، باز هم می‌شود مسیر فرآیندهای سیاسی در جهت به چالش گرفتن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی را هموار کرد تا بتوان با برنامه‌های عملیاتی یک حرکت جمعی در ابعاد ملی را سر و سامان داد.

بسیاری از سازمان‌ها هنوز یک رویکرد تک‌بعدی برای تنظیم سیاست‌های خود دارند، در صورتی که
روندها به سرعت در مسیر دگرگونی در حرکت هستند و رویدادها در وضعیت غیرقابل پیش‌بینی قرار دارند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم وارد عصر چرخش در راهبردهای سیاسی شدهایم که ناگزیر سبب ساز تغییرات در ساختارهای موجود خواهد شد و تحولات ساختاری به نوبه خود به تغییر در رویکردهای اجرایی ما خواهد انجامید. تا زمانی که این اشکال جدید سازمان‌دهی سیاسی درک نشود، تمام تلاش‌های رهایی‌بخش با ناکامی و شکست روبرو می‌شوند.

تأثیرگذاری در حوزه سیاستگذاری و تسلط بر گفتمان سیاسی و نیز بوجود آوردن هماهنگی‌های ضروری میان برنامه‌ریزی، اجرایی‌شدن و مدیریت، بدون نیروی انسانی آگاه و کارآمد شدنی نیست و نمی‌توان میزان موفقیت را افزایش داد و مسیر اهداف را با چالش‌های موجود و همیشه محتمل منطبق ساخت تا خروجی مطلوبی حاصل گردد.

اگر «واکنش گرایان» سیاسی می‌خواهند «کنش گر» و کارساز شوند، و سیاست زدگی بیش از این تمدید و تداوم نیابد، پیش از هر چیز باید ویژگی‌های شخصیتی سلطه‌طلبانه و دفع کننده مانند منیت‌ها و خودمحوری‌ها را از خود دور کنند و روش‌های منطقی و ادراکی و تدبیرانه پیشه کنند. دگرگونی‌های بزرگ همیشه از تغییرات کوچک آغاز می‌شوند و عزت نفس همواره از قدرت ذهنی و دانش سرچشمه می‌گیرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy