Wednesday, May 25, 2022

صفحه نخست » گفتگوی انگلیسی ترانه علیدوستی با خبرنگار جشنواره کن

alidoosti_052522.jpgایندیپندنت فارسی - ترانه علیدوستی و پیمان معادی، دو بازیگر ایرانی فیلم «برادران لیلا» که به شهر کن رفته‌اند، در باره این فیلم با رسانه‌های خارجی صحبت کردند.

ترانه علیدوستی این فیلم را بهترین فیلم سعید روستایی دانست و گفت:«سعید روستایی برخلاف سنش ذهن بسیار سطح بالایی دارد.

پیمان معادی نیز گفت: «خیلی حس خوبی دارد که فیلم را برای اولین بار با مخاطبان بین‌المللی ببینید. وقتی فیلم می‌سازید برای یک ملت خاص نیست.»

«برادران لیلا»؛ فیلمی تلخ برای روزهای تلخ ایران

آخرین ساخته سعید روستایی از بخت‌های مسلم دریافت جوایز در جشنواره کن خواهد بود

«برادران لیلا»، سومین فیلم بلند سعید روستایی، که چهارشنبه، ۲۵ مه (۴ خرداد)، در نهمین روز جشنواره کن در بخش مسابقه این جشنواره نمایش یافت، از بهترین فیلم‌های تاکنونی کن بوده است و از بخت‌‌های مسلم کسب جوایز خواهد بود. این فیلم دو ساعت و نیمه در ادامه موضوعات آشنای سینمای روستایی، از زندگی فرودستان ایرانی می‌گوید؛ از بن‌بست‌های بی‌پایان، رویاهای ممنوعه، و ارزش‌های ناپایدار و متحول.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

سینمای روایتگر زندگی فرودستان، در ایران و جهان سابقه‌ای طولانی دارد. ویژگی این فیلم در این است که نه تصویری رمانتیک از گرمی زندگی فقرا ارائه می‌کند و نه بارقه‌های امید دروغین نشان‌مان می‌دهد. «برادران لیلا»‌ تا مغز استخوان تلخ است و هم‌گام با شرایط تلخی که از دل آن بیرون آمده است:‌ ایران ابتدای قرن پانزدهم هجری.

عنوان فیلم اشاره به پنج شخصیت محوری در آن دارد: لیلا (با بازی ترانه علیدوستی) و چهار برادری که خواهر، مدام برای بهبود زندگی‌شان تلاش می‌کند: علیرضا‌ (نوید محمدزاده)، عاقل‌ترین و کم‌حاشیه‌ترین برادر، کارگری که در ابتدای فیلم می‌بینیم کارش را از دست می‌دهد و درگیر مبارزه کارگران با نیروهای امنیتی و کارخانه‌داران می‌شود، منوچهر (پیمان معادی)، برادری که در «بالاشهر» یعنی در خانه نیمه‌ساخته‌ و بی‌سندی که در حاشیه ولنجک خریده است، زندگی می‌کند و همیشه به دنبال کلاه‌برداری‌های مختلف است، پرویز (رضا اصلانی)، که چندین دختر کوچک دارد و به لطف خواهرش به عنوان نظافتچی توالت استخدام شده است، و فرهاد (محمد علی محمدی)، که دنبال هیکل بزرگ کردن و عاشق کشتی کج است. وجه مشترک تمام این براداران این است که بر خلاف خواهر، بیکارند.

فرای این پنج شخصیت اما فرد محوری دیگر فیلم، «پدر خانواده» (سعید پورصمیمی) است که در ۷۸ سالگی چنان بازیِ به‌یادماندنی ارائه داده است که شاید در شب جوایز شاهد معجزه‌ای باشیم و او به جایزه بهترین بازیگری کن برسد. دیدن پورصمیمی ۷۸ ساله، پیر بزرگ تئاتر و سینمای ایران، روی فرش قرمز جشنواره کن، تا همین حالا هم از زیباترین صحنه‌های تاکنونی جشنواره برای بسیاری ایرانیان بوده است.

بر خلاف سینمای اصغر فرهادی، سینمای سعید روستایی حول باز و بسته کردن کلاف داستان نمی‌گردد و بر قدرت قصه‌گویی روایی سوار نشده است. «برادران لیلا» در عین حال دنبال بهت‌زده کردن ما با نشان دادن حضیض فقر نیست (چنانکه شاید «ابد و یک روز» روستایی در بعضی نقاط چنین باشد). این فیلم روایت تقلا کردن انسان‌ها در شرایطی ناممکن است؛ انگار که خوب و بد، باهوش و بی‌هوش، کارمند زحمتکش و آدم «زرنگ» دنبال خلافکاری، همه با هم در باتلاقی یکسان گیر افتاده‌اند و خلاصی از شر شرایط برایشان ممکن نیست.

پیدا کردن «قهرمان» و «ضدقهرمان» در «برادران لیلا» دشوار است. اولین میل‌مان در این زمینه طبعا به سوی «لیلا» با بازی و قرص محکم ترانه علیدوستی است. اما آیا «قهرمان» واقعی قصه او است؛ خواهر عاقلی که بر خلاف برادرهایش شغل دارد و نگران آینده است و به روشنی تصمیم‌های درست اقتصادی و آینده‌نگرانه می‌گیرد؟

پس آیا «ضدقهرمان» اصلی روایت، «پدر» است که ساده‌لوحانه می‌خواهد دارایی‌هایش را خرج کند تا رسما در خانواده‌ و اقوامی که به روشنی او «محل نمی‌گذارند»، عنوان صوری «بزرگ خاندان» را دریافت کند؛‌ پدری که نزدیک ۴۰ سال کارمندی کرده و به نظر می‌رسد بیشتر دنبال پذیرفته شدن در میان اقوامی است که او را نمی‌پذیرند، تا کمک به فرزندانش؟ (از اولین برخوردهای پدر و پسر، زمانی است که او «پرویز» را تخطئه می‌کند که چرا حاضر نیست نام اولین فرزند پسرش را به نام بزرگ متوفای خاندان، غلام، بنامد؛ پدر هنگام بیرون کردن پسر از خانه، سوسیس و تخم‌مرغ‌هایی که او در جیبش قایم کرده است، درمی‌آورد تا او را تحقیر کرده باشد).

آیا باید «علیرضا» را بستاییم که می‌گوید «ما گاوهایی هستیم که یادنگرفتیم در زندگی هم دخالت نکنیم»، و از حق تصمیم‌گیری پدرش دفاع می‌کند؟‌ یا ترانه را که به روشنی حاضر است با پدر و مادر، یعنی «گذشته»، بجنگد تا زندگی برای برادرها،‌ یعنی «آینده» فراهم شود؟

«شخصیت مذموم اخلاقی» روایت آیا «منوچهر» است که مشخصا به دنبال کلاه گذاشتن سر بقیه مردم شهر است؟ و یا اقوام متمولی که می‌خواهند از ساده‌لوحی و تعهد پدر به سنت خاندان سوءاستفاده کنند تا پولی به جیب بزنند؟

در میان خانواده هفت نفره (پدر و مادر و پنج فرزند) نیز می‌بینیم که جبهه‌گیری‌ها یکسان نیست و مدام عوض می‌شود. گاه لیلا با علیرضا به عنوان دو «موفق‌ترین» عضو خانواده علیه بقیه برادرها بسیج می‌شوند، گاه همه علیه بلندپروازی‌های ساده‌لوحانه اما خطرناک «منوچهر»، و گاه آرایش‌های دیگری.

همین است که پاسخ دادن به این پرسش‌ها آسان نیست. «برادران لیلا» البته نسبیت اخلاقی را ترویج نمی‌‌کند و در جای‌جای آن، «خیر و شر» معناهای مشخص و روشنی می‌یابند. فیلم بدین معنی، «متعهد» است. اما در عین حال، از داستان آن برمی‌آید که این «شرایط» است که در گستره وسیعی دست و پاهای شخصیت‌ها را می‌بندد؛ این نکته نیز لیلا باید برای درد مزمن استخوان تحت درمان مکرر قرار گیرد، شاید استعاره‌ای به همین باشد. البته کسانی در این داستان حضور دارند که از شرایط موجود سود می‌برند و اوج آن ‌را در مهمانی عروسی پرطمطراقی می‌بینیم که اقوام پدر برگزار می‌کنند، و در ماشین‌های گرانقیمت دور و بر پاساژها. اما خروج از شرایط موجود، برای شخصیت‌ها راحت نیست. بدین‌سان، «برادران لیلا» را شاید بتوان یکی از تعاریف کلاسیک «تراژدی» دانست:‌ قصه‌ای با پایان از پیش معلوم که فرار از «شرایط» در آن برای هیچ کس ممکن نیست.

سخت است فیلمی تلخ‌تر از «برادران لیلا»‌ تصور کنیم. خانواده‌ای که تصویر می‌شود، البته از بسیاری جهات در وحشتناک‌ترین حالت متصور نیست. هر چه باشد، پدر خانه‌ای دارد و خواهر، شغلی و تک تک شخصیت‌ها نوعی پس‌انداز. نه کسی در حال از گرسنگی مردن است، نه کسی قرار است اعدام شود، نه کسی درگیر بحران «مرگ و زندگی» است. اما تلخی آن، از دشوار بودن تصور راه پیشروی برای شخصیت‌ها است‌ و از این احساس که این نه مختص آن‌ها یا تنها قشرهای به‌اصطلاح «آسیب‌پذیر»، که حال و روز اکثریت جامعه امروز ایران است. در فیلم می‌بینیم که بالا رفتن ناگهانی قیمت دلار و سکه‌های طلا در پی سخنرانی‌های ترامپ علیه برجام (در آستانه خروج آمریکا از این توافق)، چطور وضع خانواده را به هم می‌ریزد. آیا وضعیت مشابهی برای بیش از ۸۰ درصد ایرانیان رخ نداده است؟ هنرمندان معمولا دوست ندارند ارتباط زیاد مستقیمی بین آثارشان با شرایط سیاسی-اجتماعی هم‌زمان آن‌ها پیدا شود. فقر و مشکلات خانوادگی اینچنینی در تمام سال‌ها و در کشورهای مختلف وجود داشته‌اند و دارند. اما سخت است تصور کنیم که «برادران لیلا» در شرایطی غیر از ایرانِ امروز می‌توانست ساخته شود؛ ایرانی که ده‌ها سال است اوضاع آن تا این حد تراژیک نبوده است، ایرانی که فرزندانش برای مقابله با این اوضاع شوم در دی‌ماه‌ها و آبان‌ماه‌ها و همین هفته‌های اخیر به خاک و خون کشیده شدند. وقتی می‌شنویم لیلا می‌گوید که چند سال پیش هرگز فکر نمی‌کرده وضع خانواده به بدی امروز باشد، آیا نمی‌توانیم این ‌را گفته‌ای راجع به حال و روز «ایران» برداشت کنیم؟ و وقتی مادر او «باعث و بانی» شرایط را لعنت می‌کند، آیا به ذهن آوردن تصویری از این «باعث و بانی‌ها» خیلی دشوار خواهد بود؟‌

از نقاط قوت «روستایی» جوان (که سخت است باور کنیم هنوز ۳۳ ساله هم نیست)، این است که هم در فیلم‌نامه‌نویسی مهارت دارد و هم در دکوپاژ و صحنه‌چینی و کارگردانی-- در حالی که بسیاری از کارگردان‌ها معمولا در یک زمینه ماهرند و در دیگری نه‌چندان. بدین‌‌سان است که «برادران لیلا» پر از صحنه‌چینی‌های به یادماندنی است: مجلس یک سالگی ختم آقا‌غلام که خرد شدن پدر را در آن به سینمایی‌ترین شکل می‌بینیم، مجلس عروسی که پرطمطراق بودنش جوری مبالغه‌آمیز است که شاید بتوان آن ‌را فراواقع‌گرا نامید، و سکانس پایانی درخشان و خلاقانه فیلم. فیلم‌نامه نیز از یک سو جذاب و گیرا و پرکشش است (گرچه در طول دو ساعت و نیم، در دقایقی نیز کمی افت می‌کند) و از سوی دیگر، پر از گفته‌هایی که به یادماندنی‌اند، بدون آن‌که کلیشه‌ای باشند. مثلا لیلا در جمله‌ای که انگار جوابی به گذاره اول رمان «آنا کارنینا»ی لئو تولستوی است، از این می‌گوید که خانواده‌های پولدار همه همدیگر را می‌شناسند چون تعدادشان کم است،‌ ولی خانواده‌های درمانده یکدیگر را نمی‌شناسند، اما از چهره هم، درماندگی‌ هم را تشخیص می‌دهند.

«برادران لیلا» بار دیگر قدرت کم‌نظیر سینمای ایران را نشان می‌دهد. از میان ۲۱ فیلم بخش مسابقه کن، جز سه مورد، بقیه از اروپا و آمریکای شمالی‌اند: دو فیلم از کره جنوبی و یک فیلم از ایران (البته یکی از فیلم‌هایی اروپایی هم حاصل سینمای دیاسپورایی ایران است).

صنعت سینمای ایران، به‌رغم محدودیت‌های بسیار، همچنان بالنده است و به‌رغم معضلات عدیده، همچنان توانسته است در بالاترین سطوح جهانی حضور یابد؛ افتخاری که به باشگاه کوچکی از کشورهای جهان تعلق دارد.

محتوای فیلم اما یادآور آن است که این موفقیت‌های سینمایی، برای ایران تلخ و شیرینند: دیدن روستایی و علیدوستی و پورصمیمی روی فرش قرمز و تشویق ممتد فیلم از سوی حضار هرقدر شیرین باشد، گریزی از تلخی شرایط ایران امروز که «برادران لیلا» به تصویرش می‌کشد، نیست.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy