خلاصه گزارش:
- تروریسم ناکام مانده و ضدپهلوی پیشین مجاهدین، اکنون و در این زمان که نیروهای آزادیخواه اپوزیسیون و احزاب و گروههای سکولار(لیبرال دمکرات- سوسیال دمکرات و...)، بیش از گذشته از نیروهای میدانی، مبانی فکری عقلانی و روشهای مدنی و ملی بهرهمندند، با حمله علیه شاهزاده رضا پهلوی و گروههای ایرانگرا و آزادیخواه، به دنبال ایجاد تشتّت در مبارزات اپوزیسیون و تفرقه در آن برای تأخیر در فروپاشی حکومت اسلامی است.
این گروهها، احزاب و تشکیلاتهای سیاسی- دینی، در ایجاد حکومت اسلامی نقطه اشتراک دارند؛ همچنین آنان در روشهای مبارزاتی (مسلحانه/ خشونت مقدس/ ترور) و مبانی فکری- ایدئولوژیک نیز دارای وجوه و نقاط اشتراک هستند؛ مبانی اینان از آموزههای اسلامی نشأت میگیرد. پرستش پیشوا و اطاعت بیچون و چرا از رهبر حزبی نیز از اصول فکری و مبارزاتی است که میان همه گروههای دینی- سیاسی، به بدترین شکل ممکن جریان دارد.
لازم به یادآوری است که ریشه تشکلهای سیاسی- دینی در ایران، به دهه بیست و ترور شخصیتهای سیاسی(رزم آرا) و فرهنگی(احمد کسروی) میرسد؛ «فدائیان اسلام» و سپس «هیئتهای مؤتلفه اسلامی» و «حزب ملل اسلامی» و «جمعیت سوسیالیستهای خداپرست» از اولین گروههایی هستند که با ایدئولوژی اسلامی، در سیاست ایران حضور داشتهاند؛ «سازمان مجاهدین خلق» هم با تکیه بر آموزههای اسلامی و ادغام آنها با استالینیسم و کاستروئیسم و با روشهای خشونت مسلحانه و تروریستی (دزدی از بانکها، ترور رجال سیاسی و...) جزو گروههایی است که فعالیت خود را علیه نظام پادشاهی آغاز کردند. اینان با تغییر سیستم سیاسی و اجرایی در ۱۳۵۷، در کنار ملایان اسلامگرا بوده و از رهبران سنتگرا و مرتجعی چون روحالله خمینی و محمود طالقانی با الفاظی نظیر «رهبر کبیر»، »امام» و پدر» حمایت میکردهاند. مجاهدین خلق وقتی از قدرت انقلابی سهمی نتوانستند بگیرند، به روشهای ترور روی آورده و با استقرار در کشور عراق و در همکاری با صدام حسین، علیه ایران و شهروندان معمولی، دست به اقدامات خشن و ترور زدند.
در طول چهار دههای که اپوزیسیون ایرانی، با روشها، مبانی و اهداف مختلف به مقابله با جمهوری اسلامی برآمده، مجاهدین خلق، همچنین دیگر گروهها و اشخاص ملی/مذهبی و اهل فقاهت، بدون تغییر در مبانی ذهنی و فکری و روش و اهداف خود، همچنان خواهان ایجاد حکومت اسلامی و اجرای احکام شریعت اما از جنس مورد پسند خودشان هستند! مجاهدین خلق هم در مبانی و هم در روش و هدف، مانند حکومت فقهی جمهوری اسلامی هستند؛ اینان نیز- همانطور که رفتارها (نوع لباس و...) و منشها (فعالیتهای جاسوسی و...) و فعالیتهای چهار دهه اخیرشان نشان میدهد، از «انقلاب مصادره شده» و مبارزه علیه امپریالیسم سخن میگویند و به عنوان فرقهای غیردمکراتیک و ضدایرانی، دست در دست دشمنان ایرانی نهاده و فعالیتهای خود را به جاسوسی، تفرقهافکنی و آدرسهای انحرافی در مبارزات ملی و مدنی ایرانیان و علیه بخش عمدهای از اپوزیسیون ایرانی، تقلیل دادهاند.
از روشهای مجاهدین، تخریب، جوّسازی و تحریم نیروها و اشخاصی هستند که سودای دموکراسی سکولار دارند و خواهان نظامی حقوقی برای ایران آینده هستند؛ تروریسم ناکام مانده و ضدپهلوی پیشین مجاهدین، اکنون و در این زمان که نیروهای آزادیخواه اپوزیسیون و احزاب و گروههای سکولار (لیبرال دمکرات- سوسیال دمکرات و...) بیش از گذشته از نیروهای میدانی، مبانی فکری عقلانی و روشهای مدنی و ملی بهرهمندند، با حمله علیه شاهزاده رضا پهلوی و گروههای ایرانگرا و آزادیخواه، به دنبال ایجاد تشتّت در مبارزات اپوزیسیون و تفرقه در آن برای تأخیر در فروپاشی حکومت اسلامی هستند. افزایش فعالیتهای رسانهای و تبلیغاتی بعد از سخنرانی ۱۳ خردادماه ۱۴۰۱ شاهزاده و تحرکات سیاسی و ارتباطی مجاهدین با افراد ضدایرانی در خارج و تحریف شعارهای معترضان در شهرهای ایران که خواهان بازگشت شاهزاده و حمایت از خاندان پهلوی هستند، مواردی از رفتارهای مجاهدین خلق در روزهای اخیر بوده است.
تردید نیست که مبارزه برای رهایی وطن از فاشیسم مذهبی (حاکم و غیرحاکم)، تنها در میدان مبارزاتی، با اصول فکری دمکراتیک، سکولاریست، روشهای مدنی و عقلانی و اهداف ملی و آزادیخواهانه و در تشکیلاتی دمکراتیک و عاری از پیشواپرستی، ممکن و میسر است؛ هرگونه تلاش علیه این فرهنگ دموکراسیخواه، بهرهای از ایدئولوژیگرایی دینی دارد و خالی از ایدهها و اهداف دمکراتیک و سکولار است.