عیب میجمله بگفتی هنرش نیز بگو
مقدمه
هدف از نوشتن این مقاله نشان دادن نقاط قوت نیروهای اپوزیسیون است وعلت خوشبینی نگارنده نسبت به موفقیت این نیروها در برچیدن بساط ولایت فقیه.
با توجه به اینکه علی خامنهای در مواجهه با هر مساله اجتماعی، اقتصادی و سیاسی رویکردی نظامی دارد و راه حل هر مشکلی را در ایجاد قرارگاه و ستاد جستجو میکند، از همین منظر به بررسی موضوع میپردازم. بیاد بیاوریم که او برای توسعه اقتصادی، جهش علمی، رونق صنعتی و تولید کشاورزی، و حتی تامین سلامت جامعه، از جمله مقابله با پاندومی کووید - ۱۹، هیمن شیوه را بکار برده است. همچنین شاهد بودهایم که او در همه این زمینهها شکست خورده است و هزینههای سنگین تصمیمات غلطش را مردم ایران پرداختهاند.
الف - استراتژی رژیم برای بقا
به علت آن که ماه عسل رژیم جمهوری اسلامی بسیار کوتاه بود، حفظ نظام به اولین اولویت آن تبدیل گردید، روح الله خمینی به صراحت اعلام کرد که حفظ نظام اوجب واجبات است. استراتژی رژیم برای دستیابی به این هدف اصلی به تدریج شکل گرفت و آن را بصورت زیر میتوان خلاصه کرد:
۱. تعریف کردن خودی و غیرخودی و پر رنگ کردن مرز بین آنها
۲. تمرکز دقیق بر فعالیت تشکلهای غیر خودی، شامل تشکلهای سیاسی، قومی، صنفی، هنری، علمی و حتی خانوادگی
۳. استفاده کردن از هر طریق ممکن و پرداختن هر هزینهای برای جمع آوری اطلاعات در مورد غیر خودیها با زیر پا گذاشتن معیارهای قانونی، اخلاقی و حتی شرعی
۴. از بین بردن حاکمیت ملی و اعطای قدرت مطلقه به علی خامنهای با دستکاری در قانون انتخابات و تاسیس نهادهایی مثل شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری
۵. تلاش برای از بین بردن هر گونه تشکل غیر خودی با استفاده از امکانات گسترده و روشهای گوناگون، از جمله:
صدور فتواها و تصویب قوانین ضد مردمی
تبدیل قوه قضاییه به ابزاری برای صدور احکام غیرعادلانه
تبدیل زندانها به شکنجه گاه و قتلگاه
استفاده از نیروهای مزدور، اوباش و اراذل
استخدام و آموزش زنان اغواگر
توزیع مواد مخدر
طراحی و اجرای تصادفات ساختگی، مرگها و خودکشیهای مشکوک
ترویج فساد مالی بخصوص رشوه خواری و اختلاس و رانت خواری
۶. براه انداختن تبلیغات گسترده برعلیه غیر خودیها، بدنام کردن و وابسته خواندن آنها.
از جمله: اعترافات اجباری زندانیان با توسل به شدیدترین شکنجههای جسمی و روحی
ساختن سریالهای دروغین
خریدن برخی از افراد و وادار کردن آنها به افشاگریهای بی پایه در مورد دیگران
۷. طراحی و ایجاد اختلاف در بین نیروهای اپوزیسیون
ب. عواملی که موجب تاخیر در سرنگونی رژیم شده است
۱. نابرابری امکانات لجستیکی دو طرف به علت چنگ انداختن رژیم بر تمام ثروتهای ملی، بخصوص منابع نفتی، گازی، معدنی و تجاری فارغ از هرگونه نظارت مردمی
۲. برخورداری رژیم از حمایتهای گونگون و گسترده کشورهای بیگانه در ازای امتیازات غیرقانونی و پنهانی، شامل حمایتهای فنی و تجهیزاتی، اطلاعاتی و تبلیغاتی
۳. سقوط ارزشهای اخلاقی در جهان تجاری موجود. مثلا معاملات پنهانی رژیم با آمریکا و کشورهای اروپایی در موارد گوناگون از قضیه مک فارلن گرفته تا آزادی قاتلان بختیار و گروگان گیری نازنین زاغری و آزادی تروریستهای ایرانی در تایلند.
پ. علت اطمینان به پیروزی نیروهای اپوزیسیون
۱. تکثر نیروهای اپوزیسیون. کافی است نگاهی کنیم به اسامی تعدادی از کسانی که توسط رژیم بطور فیزیکی حذف شدهاند: فریدون فرخزاد، کاظم رجوی، شهرام شفیق، کاظم سامی، محمد مختاری، پروانه و داریوش فروهر، سعید سلطان پور، جعفر پوینده، مجید شریف، روح الله زم، خسرو قشقایی، بکتاش آبتین، نورالدین کیانوری، صادق قطب زاده، سعیدی سیرجانی. این اسمها فقط نوک کوه یخی عظیمی را نشان میدهند که دیده نمیشود.
۲. وجود انگیزههای مردمی و فداکارانه در نیروهای اپوزیسیون. در طول چند دهه گذشته مخالفان رژیم زیر سخت ترین فشارهای جسمی و روحی بودهاند و علیرغم آنکه اسارت و فقر، هجرت وغربت، اخراج وبیکاری، و متلاشی شدن خانواده را تجربه کردهاند اما دست از مبارزه بر نداشتهاند.
۳. ریزش دائمی در بین سران رژیم. اگر از حذف آیت الله شریعتمداری و طالقانی در ماههای اول انقلاب شروع کنیم و به عزل منتظری و بعدا حصر میرحسن موسوی و کروبی در ۱۳۸۸ برسیم و پس از آن به صلاحیت زدایی و مرگ مشکوک رفسنجانی نگاه کنیم، سیر قهقرایی رژیم را بخوبی تشخیص میدهیم.
۴. عدم توانایی رژیم در تولید کادر جانشین. علی خامنهای هشتاد سالگی و احمد جنتی و ناصر مکارم نود سالگی را پشت سر گذاشتهاند، محسن رضایی، علی اکبر ولایتی، برادران لاریجانی و حداد عادل و بسیاری از فرماندهان سپاه همگی در سن بازنشستگی هستند. مقامات جوان تر رژیم، از جمله محمد باقر قالیباف، ابراهیم رییسی، حسین امیرعبداللهیان و محسنی اژهای، عدم شایستگی خود را بارها به مردم نشان دادهاند.
۵. تنفر مردم ایران از حکومت دینی. هر روزه شاهد اعتراضات مردمی و شعارهای تند مردم در نقاط مختلف کشور هستیم، از کشاورزان و کارگران و معلمان گرفته تا بازنشستگان و مال باختگان.
۶. درهم ریختن دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم پس از شکستهای سنگین و شتابدار اطلاعاتی. از انفجار در مراکز هستهای و موشکی گرفته تا ترور فخری زاده و قاسم سلیمانی تا برکناری حسین طائب و سایر مقامات ارشد امنیتی.
۷. بالابودن سطح دانش و تجربه اجتماعی و سیاسی و قدرت تحلیل در میان گروههای اپوزیسیون داخل و خارج کشور
خلاصه:
۱. علت اصلی متلاشی شدن نیروهای اپوزیسیون و عدم همکاری آنها با یکدیگر، دسیسههای رژیم بوده است
۲. با تضعیف شتاب گیرنده نظام و بهم ریختگی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آن، نیروهای اپوزیسیون به هم نزدیک تر میشوند و هماهنگیهای لازم برای آزادی کشور فراهم میشود.
۳. در غیاب توطئههای مداوم دستگاههای اطلاعاتی رژیم، هزینه مخالفت و اعتراض کاهش مییابد و
شمار معترضان بسرعت افزایش مییابد و سرانجام این رژیم فاسد سرنگون میشود.