Monday, Jul 25, 2022

صفحه نخست » شاملو و "کتاب کوچه"، "ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل"، مسعود نقره‌کار

Masoud_Noghrehkar.jpgهرکول فرهنگی" (۱) ما آنجا که دست به کار پژوهش زد "کتاب کوچه " را، سترگ و رشک ‌برانگیز، به ارمغان آورد:

"ما قیافه‌ی درونی جامعه را توی آینه داریم به خودشان نشان می‌دهیم. به‌اش می‌گوئیم تو ناگزیری خودت را یک خرده آرایش کنی، می‌بینی؟ این شاخک‌هائی که برای خودت گذاشته‌ای را باید بریزی دور، تا چهره واقعی خودت را ببینی" (۲)
جامعه ومردمی که شاملوی عاشق انسان و همدست توده‌ی محروم، دلبسته آنان بود
" و من در لفاف قطعنامه‌ی میتینگ بزرگ متولد شدم
تا با مردم اعماق بجوشم و با وصله‌های زمانم پیوند یابم
تا به سان سوزنی فرو روم و برآیم
و لحاف‌پاره‌ی آسمان‌های نامتحد را به یکدیگر وصله زنم
تا مردم چشم تاریخ را برکلمه‌ی همه‌ی دیوانها حک کنم -
مردمی که من دوست می‌دارم
سهمناک‌تر از بیشترین عشقی که هرگز داشته‌ام. " (۳)
او در پاسخ به این سوال در باره کتاب کوچه که: "آیا شده است که به خاطر اجازه نشرش به خود سانسوری بپردازید؟ "
گفت:

" نه، برای اینکه اجازه دادن به سانسور شدن، به عقیده من یک نوع تسلیم است. من حتی ترجیح می‌دهم اثری را که دستور می‌دهند مثلا" فلان جایش را باید حذف کرد اصلا"منتشر نشود. "
و "فلان جا"ها در کتاب کوچه فراوانند؛ که نمونه‌اند اینها:
".... آخوند: صاحب عقاید پوسیده
آخوند (یا ملا) شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل
آخوند، نباشد درد و غم!
آگر به دعای بچه‌ها بود، یک آخوند زنده نمی‌ماند!
شمر و یزید اگر برای امام حسین و اهل بیتش بد بودند، برای آخوند و روضه خوان که خوبند. (۴)
و شاملوی پژوهشگر نیک می‌دانست، "فلان جا"ها همه‌ی اسرارند:
"... آن وقت که با"عام" (توده‌های مردم) گویم سخن
آنرا گوش دار
که آن همه "اسرار" باشد
هرکه "سخن عام" مرا رها کند که:
- "این سخن، ظاهر است، سهل است
از من
و سخن من، بر (میوه) نخورد
هیچ، نصیبش نباشد
بیشتر اسرار، در آن "سخن عام" گفته شود... " (۵)
".... ماجرای کتاب کوچه‌ی احمد شاملو بی‌شباهت به حماسه‌ای پایان ناپذیر نیست.... فقط تخیل شاملو می‌توانست چنین چیزی را تصور و به واقعیت نزدیک کند..... کاری با این عظمت را در کشورهایی که منطق فرهنگی بر آن‌ها حکومت می‌کند، کسی یک تنه انجام نمی‌دهد. ولی به نظر می‌رسدکشور ما فقط کشور رستم و اسفندیار نیست که برای رسیدن به مقام قهرمانی باید هزارخطررا به جان خرید، بلکه کشور هرکول‌های فرهنگی مثل دهخدا، احمد کسروی و احمد شاملو هم هست: یک تنه به سراغ تخیل فولکلوریک یک ملت چند سرعائله رفتن و قدرشناسانه و فروتنانه، و درعین حال مشتاقانه و آزمندانه یاد گرفتن و یاداشت کردن. از این نظر شاملو، گرچه دانشمند به معنای امروزین کلمه نیست، قابل مقایسه با ابوریحان بیرونی است: و اگر جنس عوض کند، شهرزاد قصه گوست. این آدمها- فردوسی، ابوریحان، ابن سینا، سهروردی، دهخدا، شاملو - سر و گردنی از همگان بالاتر می‌ایستند
این جنم از آن جنم‌های پیغمبران عهد عتیق "هومر" یونانی، فردوسی طوسی، ابوالفضل بیهقی، مسعودی مروج الذهب، "اووید"رومی، "دانته الیگری "ایتالیایی، "جفری چاسر" و "شکسپیر" انگلیسی است که مدونان بزرگ تواریخ و قصص و روایات خیالی ملل خویش‌اند. این قهرمانان بزرگ فرهنگی به نثر، به شعر و به زبان تاریخ و قصه و مثل و متل جهان‌های مخفی مانده‌ی ملل خویش را درونی کردند، و اگر از خودگذشتگی و فداکاری و غیرت اینان نبود، امروز بخش عظیم فرهنگ جهان در اقیانوس نسیان غرق می‌شد. و چه بسا که بسیاری چیزها غرق شده‌اند و ما از آنها هرگز باخبر نخواهیم شد
بعضی‌ها اگرصدپای سالم داشته باشند به گردپای این مرد یک پا نتوانند رسید. چنین شخصی حق دارد به مدعیان رقابتش حتی پوزخند هم نزند. وقتی که توجهانی را "اطلس وار" با شاهرگ و شانه و گردن و سینه بالا می‌بری، جزایر و شبه جزایر و حتی دریاهای غران و توفان کجا توانند به تو رسید؟ " (۷)
***
۱- رضا براهنی، دیباچه احمد شاملو، "صد پا به گرد آن پا نرسد"، شهروند، شماره ۳۵۱، ۲۱فروردین ۱۳۷۷
۲- احمد شاملو، زمانه، شماره ۱، مهر۱۳۷۰
۳- احمد شاملو، هوای تازه، انتشارات نیل، چاپ پنجم
۴- احمد شاملو، زمانه، شماره ۱، مهر۱۳۷۰
۵- احمد شاملو، کتاب کوچه. حرف آ، دفتر دوم انتشارات مازیار، ۱۳۵۸
۶- شمس تبریزی. خط سوم، دکتر ناصرصاحب الزمانی، تهران
۷- رضا براهنی، دیباچه احمد شاملو، "صد پا به گرد آن پا نرسد"، شهروند، شماره ۳۵۱، ۲۱فروردین ۱۳۷۷



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy