Sunday, Aug 21, 2022

صفحه نخست » در باره ۲۸ مرداد و مراسم آئینی اهل سیاست در ایران، م.سحر

M_Sahar_2.jpgاتفاقی که در ۲۸ مرداد سال ۳۲ رخ داد، حاصل کنش ها و واکنش ها و رفتار سیاسی و اجتماعی و مذهبی و فرهنگی و استعماری و ایدئولوژیکی و نقطه درگیری منافع گوناگون و متضادی

بود و نمی توان آن را تنها به یک طرف ماجرا نسبت داد و بار همه گناهان یا نیک و بد آن واقعه را بر دوش یکی از دو گروه اصلی نهاد!

آری نمی توان و نمی باید از یک جناح شیطان و از جناح دیگر خدا ساخت.

نزدیک ۷۰ سالست که این رخداد شوم تاریخی وسیله ای برای کشت بذر کینه و نفرتی شده است که بی وقفه و در فرصت های گوناگون و فصول متنوع سال ،. آنرامیان ایرانیان می افشانند و از آن صحرای کربلا و مناسک عاشورای جدیدی ساخته اند که گویا شمرذی الجوشنِ آن ، شاه و خانواده اش و حسین تشنه لبش مصدق بوده است.

احدی به روس ها و منافعی که آنها داشتند و نقشه ای که در سر می پروراندند فکر نمی کند

هیچکس از نقش مخرب حزب توده که به توصیه و حمایت قدرت بزرگ جهانی در همسایگی ما نقشه کودتا در سر داشت و با تکیه بر یک ایدئولوژی مسلط روزگار مخفيانه در ارتش ایران نفوذ کرده بود و تشکیلات موازی برای کودتا یا تصاحب قدرت ساخته بود سخنی نمی گوید.

هیچ كس از ملا های خیانتکاری که از آمریکا و انگلیس پول می گرفتند و یار دارا بودند و دل با سکندر داشتند نکته ای در میان نمی آورد.

همه اهل سیاست و آرزومندان کسب قدرت یک واقعه تاریخی را که نقطه گرانیگاهش از طریق شعاع های گوناگون به قدرتهای بزرگ جهانی و به منافع گوناگون غیر ایرانی و نیز به کشمکش های داخلی گوناگون وصل بود ، به جنگ میان شاه و مصدق تقلیل داده اند و بدین گونه بیش از 50 سالست که ایرانیان را در برابر ایرانیان قرار می دهند.

یکی را لباس سرخ شمر و یزیدی پوشانده اند و دیگری را سبز پوش مقدسی وانمود می کنند که گویا در جایگاه اولیا به دست نماینده اشقیا در قتلگاه ۲۸ مرداد شهید شده است.

این ثنویت و دوگانه بینی که هم به وسیله توده ای ها و چپ ها و هم به وسیله ارتجاع مذهبی یعنی آخوند های عقب مانده و بی خرد شیعی و هم از سوی مدعیان جانشینی و میراث خواری مصدق تبلیغ می شود، موجب توسعه و ریشه دواندن کین توزی و نفاق میان همه کسانی شده است که جز آرزوی آزادی ایران و سعادت ملت در سر نمی پرورند.

این دوبینی مانیکئیستی که البته علت نخستینش منافع بیگانگان از طریق عوامل حزبی و نیروهای داخلی بوده، مردم ایران را به شکل تأسفبار و تراژیکی در برابر حکومت بیداد و غارت و توحش ایرانسوز ملاها آچمز و فاقد تحرک کرده است.

همه فجایع جاری ۴۰ ساله انگار طبیعی و در خور حیثیت و منطبق با شئونات انسانی و ملی ایرانیان بوده است و تنها چیزی که قابل بخشایش نبوده و نیست و علت العلل همه بدبختی ها قلمداد می شود ، همانا وقایع ۲۸ مرداد است که گروهی آنرا کودتا و گروهی دیگر قیام ملی می دانند و تا امروز هیچ یک آن دیگری را به درک حقیقت و اثبات ادعای خود قانع نکرده است!

هریک از آن دو گروه پرچم خود را در باد تکان می دهند و این یک آن دیگری را کودتاگر معرفی می کند و در این میان چندین نسل گیج و مبهوت مانده اند که حقیقتا چه کسی ظالم و چه کسی مظلوم این واقعه سیاسی شوم بوده است؟

. چنین است که طی ۷۰ سال جنگ مردگان و گذشتگان را به نسل هایی تحمیل کرده و می کنند که در ایجاد ان دخالتی نداشته اما در آتش و در جهنمی می سوزند كه هیزم بیارانش مشکلی جز دعوای شاه و مصدق ندارند یا حسرت آرزوهای برباد رفته ای را می خورند که گویا سازمان نظامی حزب توده یا دخالت ارتش سرخ استالینی قرار بوده است در این مملکت به آنها واقعیت بخشد و غم خوابی را می خورند که قراربوده است تزاریسم سرخ آن را در ایران براى آنان تعبیر کند!

. همه تباهی ها و سیاهی ها و غارت ها و وطنفروشی های ۴۰ ساله زیر تأثیر مناسک عاشورایی ۲۸ مرداد کمرنگ شده اند.

بدبختی در آن است که کشاکش میان مصدق و شاه بدل به یک مذهب و یک اعتقاد با دگم های ساده انگار جزمی شده و حقیقت مطلق انگاشته شده اند!

همه عوامل گوناگون اصلی و جانبی و عناصر دخیل در آن وقایع شوم ، بدل شده اند به جدالی کیهانی و ماورأ طبیعی میان تقدس و مظلومیت مصدق و بد کاری و ظلم شاه.

گویی سیاستورزان و تحلیلگران قدرت طلب وحزبی و جناحی ۲۸مرداد ۳۲ را با ۱۰ محرم ۶۳ هجری انطباق داده و از آن ائین عزا داری و سینه زنى و بر سركوبیدن هاى سیاسی اعتقادی تازه ای استخراج کرده اند

این یک دگم و یک باور سنگ واره ای نیمه شیعی در فرهنگ سیاسی معاصر ایران و مایه تداوم ظلمت و تباهی حکومت بیداد گر و ضد ایرانی اخوند هاست.

همین واقعیت موجب شعله ورماندن آتش نفرت و کینه بی درمانی گشت که دیگ قدرت پست ترین نیروهای عقب مانده تاریخ ایران را بارگذاشت دودش به چشم ملت ایران رفت و آتشش جهنم چل و سه ساله حکومت خمینیست ها را (در همه جناح هایش) شعله ور تر ساخت.

گویا چشم ها نمی بینند و گوش ها کرند!

بعدالتحریر:

افزودن نکته زیر را که درواقع یکیی نتیجه گیری کلی ست ، بر آنچه آنچه گفته بی مناسبت نمی یابم .یادداشت کوتاهی ست که هفته پیش جایی درج کرده ام !

«رویدادهای تاریخی یک طرف برنده ویک طرف بازنده دارند.تازمانیکه نقش آفرینان زنده اندهریک از دوگروه،ازدیدگاه خودوقایع رابازتاب میدهندیعنی هریک تنهاوبرای حفظ منافع خودبه قاضی میروند.درین میان نسل نو بازیچهٔ دونگاه متناقض ست وحقیقت بر او پوشیده میماند!


می خواهم بگویم در رویداد های سیاسی و اجتماعی و تاریخی طرفین بی طرف نیستند و نتایج خوب یا بد رویداد برآمده از کردار دوجانبه و کنش و واکنش گروه های متخاصم است و هرگز حق در یک جانب و در انحصار یک گروه نیست چون هردوگروه برمبنای کنش ها و واکنش های مشترک آن رویداد را آفریده اند.

به ناگزیرمسئولیت خوب و بد آن وقایع به هر دو طرف ماجرا باز می گردد .معتقدم که باید کار را بر عهده مورخان بی طرف وا نهاد و پس از گذشت نزدیک ۷۰ سال دیگر می باید آئین تعزیه داری ۳۰ تیر و 25 مرداد و ۲۸ مرداد را تعطیل کرد همان تاسوعا و عاشورای سال 61هجری برای هفت پشت ملت ایران جهت واپس مانده و خرافی نگاه داشتن او کافی ست .بنابر این به عاشورا و تاسوعای شاه و مصدق بیش ازین نیازی نیست.

ایرانیان باید یک روزی و هرچه سریع تر با تاریخ خود آشتی کنند و آنرا اینگونه وسیله تداوم حب و بغض ها و کین توزی های مداوم و ابدی نسازند زیرا تداوم چنین وضعی جز نقش بازدارنده در تحولات اجتماعی نخواهد داشت و جز چوب لای چرخ آزادی خواهی و سعادت ملی نیستند و جز به پراکندگی نیروهای اجتماعی خدمتی نمی رسانند
م.سحر

پاریس /18/8/2022



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy