Monday, Oct 10, 2022

صفحه نخست » بازی باخت- باخت سید علی، عرفان قانعی فرد

kh.jpgآخوندها در طی تاریخ، همیشه به عبارت عربی " الرعب بالنصر" اعتقاد راسخ داشته‌اند. در طی ۴۳ سال اخیر این امر در رفتار و گفتار رژیم مُلایان آشکار بوده است که آنها به نقش رعب و ترس برای پیروزی اهمیت والایی می‌دهند.

هاشمی رفسنجانی می‌گفت که آنها اشتباه شاه فقید را تکرار نخواهند کرد چون هر نوع نرمش و عقب نشینی در مقابل خواسته‌های مخالفان را ضعف دانسته و عقیده دارند که اگر عامل وحشت و ترس از بین برود، مردم خواسته‌های بیشتری را عنوان خواهند کرد. این پدیده در طول "حماقت ۵۷ " به خوبی قابل مشاهده بود که دادن امتیاز به معترضین چیزی از اعتراضات کم نکرد و در آخر مردم گفتند که اصلا خود شاه مملکت را نمی‌خواهند. آخوندها این مسئله را به خوبی درک کرده و در سخنرانی اخیر سیدعلی خامنه‌ای این سیاست کاملا آشکار بود.
خمینی و دار و دسته‌اش از شب اول انقلاب در بهمن ۱۳۵۷، چنان رعب و وحشتی در جامعه برقرار کردند که تا سالها اکثریت مخالف، جرات هیچگونه مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی را نداشت.
به خاطر بیاورید که داعش (ISIS) در عراق در مدت کوتاهی، ارتش و نیروهای انتظامی عراق را که تعدادشان چند برابر تروریست‌های داعش بود، شکست داد. آنها با نشان دادن ویدئوهایی از سربریدن و گلوله باران مردم بی گناه، چنان وحشت و هراسی در کل دنیا برقرار کردند که ارتشیان عراقی با تمام تجهیزات‌شان، قبل از رسیدن داعش، فرار را بر قرار ترجیح داده، شهرها را یکی پس از دیگری به آنها واگذار می‌کردند.

دقیقا به همین دلیل بود که خمینی از روز اول، با اعدام سران رژیم شاهنشاهی در پشت بام مدرسه رفاه و دیگر زندان‌ها، چنان وحشت و ترسی در جامعه انداخت که یادآور سخن مشهور شاه فقید ایران بود: " وحشت بزرگ! " این جو تا سالها مانند بیمه عمر، دوام جمهوری نکبت اسلامی را گارانتی و ضمانت کرد. از مهم ترین خصوصیات جنبش ۱۴۰۱ این است که عامل ترس دیگر نقش بازدارنده‌ای را که در حرکت‌های اجتماعی ۸۸ و ۹۸ بازی کرده بود، از دست داده است.
به وضوح می‌بینیم که مردم و حتی دختر بچه‌های ۱۳ و ۱۴ ساله، دیگر از مقامات انتظامی و دولتی و امنیتی نمی‌ترسند. به نظر می‌رسد که همانطور که چرچیل، نخست وزیر بریتانیا در طی جنگ دوم جهانی، اعلام کرده بود که " جز از خود ترس، از چیز دیگری نباید ترسید" جوانان هوشمند سال ۱۴۰۱ این مساله را به خوبی درک کرده، با اعتماد به نفس بالا، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر فاکتور ترس را کنار بگذارند، قادرند که "ببرکاغذی" جمهوری اسلامی را شکست دهند!
ویدئوهای زیادی در فضای مجازی وجود دارد که ثابت می‌کند که جمهوری اسلامی آنقدر هم که ادعا می‌کند قوی نبوده و قادر نیست، به طور همزمان در نقاط زیادی، اعتراضات گسترده، مردم شهرها و محله‌های مختلف را سرکوب کند.
یکی از اصول مهم در اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی، این است که رژیم حاکم نمی‌تواند نیروهای سرکوب خود را به مدت زیادی در مقابل تظاهر کنندگان نگاه داند. آنها همیشه با گذشت زمان، ریزش می‌کنند. در روزها و هفته‌های آینده شاهد پروسه‌ای خواهیم بود که در آن، هر روز از طرفداران رژیم کم شده و به طرفداران انقلاب اضافه خواهد شد. با خشونت و جنایات رژیم هر روز عده زیادی از طرفدارانش دیگر قادر به دفاع از اعمال آن نخواهند بود و به جمع معترضان و مخالفان خواهند پیوست. به طور مشابه، شاهد این پدیده در طی سالهای ۵۶ و ۵۷ در ایران بودیم.
در بازی ۲۱ یا بلک جک (Black Jack) یک طرف نباید حتما با کشیدن ۲۱ حریف خود را شکست دهد. گاهی هم باید گذاشت که طرف مقابل با کشیدن کارت اضافی ۲۲ یا بالاتر بیاورد و بازی را ببازد. رقیب مردد است و نمی‌داند کارت‌های شما چی هستند و فکر می‌کند احتمالا اگر کارت جدید نکشد، بازی را خواهد باخت و در نتیجه کارت دیگری می‌کشد و از ۲۲ گذشته و باز هم بازی را می‌بازد. در انگلیسی به این حالت "Catch۲۲" می‌گویند.
این مثال، دقیقا مشابه مشکل امروز سید علی می‌باشد. اگر در مقابل معترضین، عملی انجام ندهد، شکست حتمی خود را خواهد دید و اگر هم کارت سرکوب را بکشد، فقط گور خود و دار و دسته‌اش را عمیق تر کرده است. در این بازی باخت-باخت، در هر دو حالت، سرنوشت شومی در انتظار خود و رژیم‌اش می‌باشد.
شاه فقید ایران، در زمستان بی بهار ۵۷، به دلیل اینکه واقعا اعتقاد داشت که یک پادشاه نمی‌تواند با خونریزی در قدرت بماند، ایران را متمدنانه ترک کرد. تاریخ ثابت کرد که این تصمیم بسیار عاقلانه بود. امروز نهاد پادشاهی به عنوان یک گزینه بسیار جدی برای حکومت آینده می‌باشد. او اگر حمام خون راه انداخته بود، برای همیشه این شانس را از بین می‌برد.
سیدعلی، به هوشمندی، دور اندیشی، روشنفکری شاه فقید ایران، محمدرضاشاه پهلوی، نیست. تمام همکاران و دور و بری‌هایش در ۴۳ سال اخیر، گروهی ابله، بی سواد، مسخ شده و جنایت کار بوده‌اند. در تمام این سالها با تمام مسائل با زور و خشونت و کشتار برخورد کرده‌اند، چون قلبا به " الرعب با لنصر" اعتقاد دارند.
در روزهای آینده، متاسفانه شاهد نقاط عطفی خواهیم بود که حوادثی مانند جمعه سیاه زاهدان (که تعداد کشته‌ها از حادثه ۱۷ شهریور میدان ژاله بیشتر بود) یا ۱۶ مهر تکرار خواهند شد. مُلایان با کشتار بیشتر و قتل عام، آینده خود را سیاه تر خواهند کرد و بر طبق اصل " هر عملی، عکس العملی است به همان اندازه در جهت مخالف" واکنش‌های شدیدتری از مردم برای خود می‌خرند.
مهم ترین پرسشی که برای سیدعلی و دار و دسته جنایت کار و فرقه تبهکار در پشت درهای بسته در حال بررسی است همین دو راهی و معضل و یا معمای بازی Catch22 می‌باشد. این سوال تمام دیکتاتورها را در روزهای آخر به خود مشغول می‌دارد. آزادی بیشتری بدهند یا به شدت سرکوب کنند. نتیجه این بازی در هر دوحاللت، باخت- باخت خواهد بود!
نکته مهمی که رهبران اپوزیسیون باید به خاطر نیروهای انتظامی و سپاه بیاورند، این است که سید علی دیگر قابل نجات دادن نیست. بلیط او برای همیشه سوخته است. اکثریت شعارهای مردم معترض به راس هرم و شخص سید علی برگشته و خواسته سرنگونی او و مجتبی‌اش هستند. ما باید به سران نیروهای سرکوب بفهمانیم که اگر در کنار سیدعلی بمانند، آنها هم مانند او با کشتی جمهوری اسلامی غرق خواهند شد. آنها باید این بازنده و مهره سوخته را از معادلات خود کنار بگذارند و به دنبال راه حل هایی بدون سیدعلی باشند، چون دیگر نمی‌توان او را نجات داد.
مطمئن هستم که بسیاری از نیروهای نظامی - و شاید امنیتی - هم به این نتیجه رسیده‌اند، ولی به علت ساختار رژیم، قادر به ابراز آن نیستند. مهم این است که رژیم سید علی نمی‌تواند همیشه شانس بیاورد و قصر در برود. احتمال یک بار شانس آوردن مردم معترض بسیار زیاد بوده و فقط زمان آن مشخص نیست.
ارزیابی شخصی‌ام این است که "مردم پیروز خواهند شد" اما متاسفانه به علت ماهیت وحشیگری و ۴۳ سال مغز شویی نیروهای بسیج و لباس شخصی و.. این پیروزی راحت به دست نخواهد آمد. در نتیجه، بعد از پیروزی مردم با عوامل سرکوب به شدت بیشتری برخورد خواهند کرد.
شیرین ترین و مثبت ترین قسمت این معادله همانطور که در مقاله قبلی در گویا نوشته‌ام: راه حل نهایی: گذار از روحانیت!
این است که به دلیل همکاری و همراهی ۱۰۰٪ی به اصطلاح روحانیون - مُلایان - با این نظام وحشت، مطمئن تر به نظر می‌رسد که این صنف شوم؛ دیگر آینده‌ای در ایران فردا نخواهد داشت. گناهانشان و همکاری‌شان در جنایات حکومت، قابل فراموشی و بخشش نیست.
اگر عاقل باشند - که نیستند - لباس‌هایشان را هرچه زودتر درآورده و به مردم ملحق خواهند شد. در فردای جمهوری اسلامی، جایی برای آخوند (مُلا) در جامعه وجود نخواهد داشت. این مهم ترین دستاورد جنبش ۱۴۰۱ می‌باشد. گذار از مُلایان، باعث حذف خرافه، جهل، سیرک‌های مزخرف مذهبی شده و به جای آن، شادی، واقع بینی، تحمل گرایی و منطق را به این جامعه غم زده و مسخ شده، به ارمغان خواهد آورد. بدون کمترین شک و تردیدی، حذف قانونی نهاد روحانیت (به قول مقام مشهور امنیتی، اُختاپوس مذهبی شیعه در ایران)، پیروزی به مراتب بزرگتری از سرنگونی جمهوری اسلامی می‌باشد.
امید فراوان دارم که انسانیت، خوش فکری، کار و فعالیت شرافتمندانه، جایگزین وحشت بزرگ ۴۳ سال اخیر شود. چیزی که شاه فقید به درستی آن را پیش بینی کرده بود.
تردید ندارم در فردای وحشت بزرگ، در ایرانی آزاد و دمکراتیک، ایرانیان، باقیمانده شاه فقید در مسجد الرفاعی مصر را به ایران بازخواهند گرداند و آن روز، نماینده‌ای از طرف ملت رنج دیده در مقابل آرامگاه او به نمایندگی از ملت ایران خواهد گفت: محمد رضا پهلوی، آسوده بخواب، چرا که ما بیداریم!

• مطالب دیگر از این نویسنده: آغاز پایان روحانیت
نصیحت به روحانیت، عرفان قانعی فرد
• و گفتگوی تلویزیونی: رستاخیزملی و جوانان ایران زمین - YouTube



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy