انقلابی که در سراسر کشور در جریان است و هر روز از حمایت گستردهتری از مردم و قشرهای گوناگون جامعه برخوردار میشود، بتدریج به بسیج وسیع همگانی دامن خواهد زد که در روند پیشرفت و سیر تکاملیاش منجر به سازگار کردن سازمانها، صنفها و افراد بیشتری پیرامون امر انقلاب ملی خواهد شد.
ما اینک با یک خیزش انقلابی روبرو هستیم که از یک جریان دورهای و موقت به یک روند دائمی تبدیل شده است که هم هویت جمعی و احساس مشترک ملی را به نمایش گذاشته است و هم نمادهای پیوند دهنده مبارزه و اهداف ملی آینده را برجسته کرده است. در چنین روندی دیگر امکان خنثی سازی حرکت «لوکوموتیو» انقلابی، بر خلاف خیزشهای پیشین که به اندازه کافی دوام نیاورند، وجود ندارد، زیرا جنبش ملی اکنون در مسیر توسعه انقلابی گام نهاده است و البته هنوز همه پتانسیل و تواناییهای کامل خود را آشکار نکرده است. (لوکوموتیو انقلاب با کم و زیاد شدن سرعت موتور خیزشهای مردمی، عامل خیابان، اشتباه گرفته نشود)
چنین مبارزهای که رویارویی مردم با سرکوبگران و نمادهای ایدئولوژیک رژیم را مستقیم تر و آشکارتر کرده است، به مرور زمان هم باعث شکاف بیشتر میان نهادهای حکومتی خواهد شد، هم بر عمق ترک در ستون خیمه نظام خواهد افزود، و هم با ورود عوامل مکمل و تکمیلی به چرخه انقلاب، روند مبارزه شتاب مییابد که ناگزیر به تغییر تاکتیکها و بیرون آمدن از لاک دفاعی و تسخیر مراکز حساس و فتح شهرها کشیده خواهد شد و از توان دستگاه سرکوبگر رژیم باز هم خواهد کاست و انقلاب ملی را تا پیروزی غیر قابل مهار خواهد کرد.
اساسیترین ماهیت جنبش کنونی که هدفش دستیابی به نظمی تازه، این جهانی و پی ریزی جامعهای متفاوت است، افزایش گردش اطلاعاتی و ارتباطاتی و کاهش تعارضات و افتراقات است تا دست یابی به الگوهای همگرا امکانپذیر و پذیرفتنی گردد و مفاهیم چند معنایی و حاشیههای آن به واحدهای معنادار طبقهبندی و تداعیهای یکسان و مشترک ایجاد کند.
مهمترین هویت انقلاب ایرانساز کنونی که از پویایی درونی جنبش مردم نشأت میگیرد و رفته رفته موازنه قدرت سیاسی را به سود مردم تغییر خواهد داد، معنا بخشیدن به زندگی شهروندان و نوعی احساس تعهد و رسالت به کشور و گونهای تکلیف و مسئولیت در برابر هم میهنان است که تأثیر ماندگاری بر روند انقلاب ملت ایران و سازندگی ایران آینده دارد.
چنین قابلیتهایی که با دو ویژگی معناساز و مکمل، یعنی ساختار زیرین هویتی که پایدار، ثابت قدم و وفادار به اهداف است در کنار سازه زبرین هویتی که دگرپذیر و همراه گر است، هم عزم مردم برای براندازی رژیم پوشالی اسلامی را استوارتر کرده است و هم جنبش ملی را تسلیم نشدنی و شکست ناپذیر گشته است.
بر خلاف مفتخواران حکومتی و ماله کشان برون مرزیاش، که میخواهند اعتراضات مردم را صرفاً با یک بحران سنتی و تفاوتهای ارزشی میان نسلها رمزگشایی کنند، انقلاب مردمی در پی به دست آوردن امتیازهای سطحی مانند لغو حجاب اجباری نیست، بلکه ماهیتی براندازانه دارد و هدفش سرنگونی کامل نظام فاسد اسلامی و تغییرات بنیادی در همه زمینهها است. بی جهت زنانی که آزادانه پوشش خود را انتخاب کردهاند با دیوارنویسی «زن زندگی آزادی» به انقلاب مردمی نپیوستند تا همگام با دیگران به پایان دیکتاتور سلام کنند. همین جا هم یادی کنیم از بانوی شجاع و در بند خانم فاطمه سپهری.
این مفلسان (ملی) ـ مذهبی که عذاب الهی و غضب «الله مدینه» بر ایشان و اقوامشان باد، تصور میکنند حکومتی که هر ساله با صرف هزینههای گزاف همایش حجاب در سراسر کشور برگزار میکند و بر ترویج فرهنگ حجاب تأکید و پافشاری میکند، و حجاب را نه فقط حکم شرعی، بلکه حکم خدا میداند، میتواند حجاب اجباری و تحمیلی را لغو کند. گذشت آن زمان که گوشت حرام شغالی از راه «اکل میته» حلال میگشت.
نه حکومت رهبر الدنگ از جایگاه قَدَر قدرتی برخوردار است و نه مردم شجاع ایران که در زنجیرههای انسانی در سراسر کشور فریاد «جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم» سر میدهند، اجازه چنین نیرنگ هایی را برای عبور از گردنه فروپاشی به رژیم ضد ایرانی و (ملی) ـ مذهبیهای انیرانی خواهند داد.
جمهوری اسلامی حکومتی مطلقه است و با آنکه ساختار قدرتش هیچگاه یکدست نبوده و نیست اما در سلسله مراتب قدرت، همه نهادهای لشکری و کشوری و سایر سازمانهای ریز و درشت مذهبی، وابسته به بیت رهبری هستند؛ دستگاه رهبری خودش نیز ملتزم به ایدئولوژی رسمی ولایت مطلقه فقیه است که از درون مبانی و اصول شیعه اثنی عشری با عنصر مهدویت بیرون کشیده شده است و ملازم سلسله مراتب شیعی و تابع فقه شیعه است که حتی در شرایط اضطراری هم نه تحمل تغییرات متعقدات مذهبی را دارد و نه بدلیل بافت تاریخی و ساختار کنونی جامعه گنجایش دگرگونیهای سیاسی را دارد.
به چالش گرفتن رژیم اسلامی از سوی مردم همیشه با انگیزهها و در صورتهای گوناگون ظاهر میشود و همراه با مجموعهای از واژگان و مفاهیم بنیادی بیان میشود تا با محوریت افکار عمومی، مکانیسم تاثیرگذاریش را افزایش دهد؛ با ایستادگی مردم در برابر سرکوبگران، اقتدار پوشالی رژیم خون ریز به نمایش گذاشته میشود، و با چالشگری و ساختارشکنی ذهنیت قبیلهای مورد پسند مسببان و مروجان وضع موجود، نظم جایگزین برجسته و جامعه مطلوب به تصویر کشیده میشود.
رسیدن به چنین باوری که غلبه بر وضع موجود نه با تغییرات ظاهری و تبلیغات فریبکارانه حکومت و حامیانش، بلکه تنها با اراده ملی و بدست گرفتن سرنوشت خویش امکان پذیر و شدنی است، از نشانههای یک جامعه پویا و بالندگی انقلاب سیاسی مردم است.
مردمی که به چنین دریافت هوشمندانهای از مبارزه و اراده سیاسی رسیده باشند، دیگر شکست دادنشان آسان نیست و بدون تردید توانایی دگرگون کردن حساسیتهای دست و پا گیر و جابجایی متغیرها به سود خود را خواهند داشت.
رژیم درمانده و رو به مرگی که مایل است نظامی پویا به نظر آید ولی هر روز نشانههای یک نظام خسته، سنگین و دست و پا چلفتی را به نمایش میگذارد که در باتلاقی از ابر بحرانها و انبوهی از معضلات غیرقابل حل به پایان خود رسیده و در حال پیمودن مراحل سقوط خویش است.
در این دنیای غیر منتظره و پر چالش با مردمی «که او را جنبش و حرکت بُود» بهتر است که رژیم نکبت اسلامی خودش داوطلبانه آماده ورود به زباله دان تاریخ گردد، در غیر اینصورت در سطلهای آشغال در جادهای با سنگ فرشهای خونین و با بدرقه ملت ایران به گورستان تاریخ پرتاب خواهد شد.