واقعا این پدر و پسر حقی گران بر گردن ما شهروندان ایران دارند چون با رفتارهای دیکتاتورمابانه خود انقلاب عظیمی را در باورهای دینی مردم ایجاد کردند. تا همین چند سال پیش هنوز بسیاری از مردم به بخش هایی از آنچه آخوندهای بر منابر می گفتند و بعد در تلویزیون شبانه روز تکرار می شد اعتقاد داشتند. اما امروز بی تردید شاکله بیشتراعتقادات مذهبی مردم ایران تغییر کرده و جز آن باورهایی که زیربنای نگاه انسان به جهان آفرینش و طبیعت را شکل می دهد تقریبا شاخه و برگ اضافه ای از دین در ذهن طیف وسیعی از مردم باقی نمانده است.
اگر بگوییم این پدر و پسر قلدر و درس نخوانده بی آنکه بدانند عملا همان تاثیری را در نظام فکری مردم ایران تولید کردند که متفکران شهیری همچون دیدرو، ولتر، روسو، مونتسکیو، کانت، و دکارت با کلیسا و رد پای قرون وسطی در اروپا کردند کلام بی پایه ای نگفته ایم. باور کنید این پدر و پسر بنیانگذار سکولاریسم و بی دینی در ایران هستند و اگر در جایی نوبلی برای آنها در نظر گرفته شود شایسته آن هستند.
امروز مردم ایران با عبور از تونل وحشت ۴۴ ساله حکومت اسلامی در جایی ایستاده اند که در ابتدای انقلاب حتی تصور آن را نمی رفت. اما شد آنچه که کسی حتی در خواب نمی دید. اساسا بدون اینکه یک جنبش فکری خاص در ایران شکل بگیرد عملا مردم به لایسیته و سکولاریسم متمایل شدند زیرا از حاملان و مبلغان دین جز دروغ و فریب و غارت کشور ندیدند و نشنیدند.
با ریزش باورهای خشک و بی انعطاف مذهبی و شسته شدن تبلیغات سیستماتیک و هیجان های انقلابی بتدریج آزادی خواهی، مدارا، و خشونت پرهیزی نیز نمایان می شود. انقلابی که جوانان و بویژه زنان به راه انداخته اند و برایش جان می دهند اولین ثمره این تحول عظیم است و می رود تا بعد از ایران ساختار سیاسی کشورهای همسایه را نیز دگرگون سازد.