Thursday, Jan 26, 2023

صفحه نخست » رضا پهلوی و رؤیای رهبری جنبش اعتراضی- انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، اکبر سیف

akbar_Seif.jpgجامعه ایران جامعه‌ای است درد کشیده، مبارز و متکثر. میلیون‌ها کنشگر سیاسی ومدنی این جامعه یعنی همه آنانی که زیر سلطه سرکوب قرون وسطائی نظام فقاهتی به فعالیت سیاسی ومدنی مشغولند با بهره گیری از تکنولوژی مدرن با سبک زندگی مردمان وروش‌های حکمرانی در چهار گوشه جهان آشنایند. اینان نیک می‌دانند که آزادی و دموکراسی وحقوق بشرساز و کار‌های خاص خود را دارند وپایبندی بدانان نه به صرف گفتار که به کرداراست. فعالین سیاسی بویژه قدیمی، با هر گرایش سیاسی، قاعدتا باید بدانند که رهبری جنبش انقلابی آنهم در کشوری نظیر ایران با این همه تنوع وتکثروبا این همه شکاف‌ها در زمینه‌های مختلف وبا این تاریخ وفرهنگ خاص وسرشار از پدیده‌های ناهمزمان، وبا این همه تحولات بزرگ که آخرین آنها همین انقلاب متناقض بهمن ۵۷ وسپس جنبش ۸۸ و دو خیزش اعتراضی سالهای ۹۶ و ۹۸ وبالاخره جنبش اعتراضی-انقلابی کنونی حول شعارمحوری «زن، زندگی آزادی» با هدف سرنگونی نظام دینی حاکم هستند کارساده‌ای نیست ونمی تواند هم باشد. بخصوص اگرادعای رهبری این انقلاب بخواهد توسط فرزند شاه سابقی صورت بگیرد که به هر دلیلی در۴۳ سال قبل توسط اکثریت مردمان این سرزمین و بالاخره در نهایت به دنبال مذاکرات پنهانی و زد وبند خمینی با روسای دموکراسی‌های اصلی جهان غرب با توافق آنان به زیر کشیده شده باشد!

ولی نه تنها سیاست عرصه سورپریز هاست بلکه اپوزیسیون ما نیز در خارج کشور گاه به گاه شاهد زیر رو شدن‌های حیرت آوراین و آن است. «پروژه»‌ها در پی پروژه‌ها سر بر می‌آورند؛ شورا‌ها واحزاب وسازمان‌های جدید به قصد رهبری و با وعده تاسیس دولت در تبعید یا مدیریت دوران گذارونظایرآنها تاسیس می‌گردند؛ هریک مدتی بخش هائی از فضای مجازی را بخود مشغول می‌سازند وپس از مدتی محو می‌گردند؛ بی آنکه حداقل تاثیری در جنبش مبارزاتی واقعا موجود در ایران داشته باشند؛ و بی آنکه چرائی ایجاد وسپس انحلال آنها به ترتیبی درست توضیح داده شوند! از آن جمله است مواضع رضا پهلوی فرزند شاه سابق و نوسانات وی در بین گرایشات مختلف سلطنت طلبان، از فاشیستی ترین آنان که در فرشگرد سابق و «ایران نوین» اخیر گرد آمد ه‌اند تا مشروطه طلبان. او که چندی پیش با اعلام ترجیحش به جمهوری «شاهزاده جمهوری خواه» لقب گرفته بود اینک با یک چرخش به روش حکمرانی فردی پیشینیانش، رضا شاه و محمد رضا شاه، تمایل نشان داده است! او که تا همین چند هفته قبل از ائتلاف جریانات مختلف اپوزیسون سخن می‌گفت چند روزی است که میل به رهبری فردی و واحد پیدا نموده و از طرفداران خویش خواسته است که به وی «وکالت» دهند تا به نمایندگی از طرف مردم ایران به گفتگوبا مقامات قدرت‌ها ونهاد‌های بین المللی و... بپردازد و...! گویا تا کنون او یا دیگرانی به «نمایندگی» از مردمان این سرزمین به مذاکره با این وآن مقام اقدام نکرده‌اند! درپی این درخواست بود که طرفداران وی طی کارزاری «اینترنتی» یک به یک درخواست او را اجابت کرده و به وی «وکالت» داده‌اند! بدین ترتیب بود که فیلی دیگردرخارج کشور هوا شد. مقدمات ظهور «وکیل الرعایایی» تازه‌ای در فضای مجازی و در بین بخشی از مخالفین و رسانه‌های طرفدار سلطنت تدارک دیده شد. او می‌گوید به من بپیوندید و به من اختیار دهید تا بر مبنای سه اصل کلی وظیفه تاریخی رهبری جنبش برای سرنگونی حکومت اسلامی را پیش برده وبه سر انجام رسانم! پس از آن رفراندومی برای تعیین نظام جانشین برگزار خواهد شد. این است لب کلام آقای رضا پهلوی. انگار نه انگارکه جامعه ایران در پی ۴۳ سال دیکتا توری مذهبی، وقبل از آن پنجاه سال حکومت فردی رضا شاهی ومحمد رضا شاهی، درپی آزادی ودموکراسی ورهائی از چنگ دیکتاتوری واستبداد از هر نوع آن، چه اسلامی و چه «سلطنتی» و چه «پرولتری» و «توده‌ای»، بر آمده است. گویا که این مردمان در جریان مبارزات عملی و جانفشانی‌های بیشمار گام هائی بس بزرگ به جلوبرنداشته‌اند وکماکان بسان گذشته بدنبال رهبری‌های سنتی، فردی، و کاریزماتیک مبتنی بر فرد محوری وایدئولوژیک محوری گام بر می‌دارند. غافل از اینکه مردمان بیشماری از این سرزمین بویژه زنان وجوانانی که تا کنون بارعمده وسنگین خیزش سراسری اعتراضی - انقلابی کنونی را به دوش کشیده ومی کشند وشعارپر مفهوم «زن، زندگی، آزادی» را برتارک آن قرار داده‌اند برخلاف گذشته به رهبری مدرن، جمعی و دموکراتیک می‌اندیشند. اینان نیک می‌دانند که آزادی و دموکراسی چیست وکدام ساز وکار‌ها را دارد. به حقوق شهروندی وبرابرحقوقی میان شهروندان ورای همه تفاوت‌هایشان آشنایند ودرک روشنی از حق رای، انتخابات آزاد و دموکراتیک، وکالت وقواعد آن دارند وتنها وتنها مشروعیت ومقبولیت ناشی از برگزاری انتخابات آزاد ومطابق با استاندار‌های بین المللی را گردن می‌نهند. حقیقت این است که جنبش زن زندگی آزادی جنبشی انقلابی است در ادامه جنبش‌های قبلی، که بطور خود انگیخته وبدون دخالت هیچیک از جریانات اپوزیسیون خارج کشورشکل گرفته وراه خود را هموار کرده ومی کند. در نو آوری و سنت شکنی جنبش سراسری کنونی همین بس که شعار محوری زن زندگی آزادی که هم اینک همه جریانات سیاسی اپوزیسیون تکرار و حداقل در حرف با آن همراهی می‌کنند نه از سوی این یا آن جریان بلکه از درون جامعه وبنابر دینامیسم تحولات درونی آن سر بر آورده است. پشتیبانی بی سابقه و بی دریغ میلیون‌ها ایرانی مقیم خارج از این جنبش که تحسین همگان را برانگیخته است و سهمی بسزا در تقویت جنبش، در جلب نظر مساعد افکار عمومی جامعه جهانی و جلب نظر مثبت قدرت‌ها ونهاد‌های نیرومند بین المللی و اعمال فشار بر رژیم ملا‌ها داشته و دارد نه با فراخوان این یا آن جریان سیاسی بلکه در پی بروز وگسترش جنبش زن زندگی آزادی بود که صورت گرفته است. پایبندی به آزادی و موازین دموکراتیک مبارزه در عمل ایجاب می‌کند که بجای قرار گرفتن در مقابل این روند وبجای تحریف مضمون دموکراتیک وپلورالیسم درونی آن وبجای دامن زدن به تفرقه، با این جنبش همراهی نشان داده شود و حتی الامکان به تقویت صفوف آن همت گمارده شود.
راست این است که میل به ساده کردن قضایا و افتادن در دام خیال پردازی‌ها وخود شیفتگی‌های کودکانه پیرامون رهبری جنبش به این یا آن صورت دربین همه گرایشات چه راست وچه چپ بخصوص در خارج کشور موج می‌زند. با نگاهی گذرا به مواضع واطلاعیه‌های بخشی از مخالفین پر مدعای «اپوزیسیون» بویژه در طیف افراطیون خواه چپ وخواه راست، از مجاهدین خلق و سلطنت طلبان افراطی گرفته تا چپ‌های استالینیست و وطرفدار دیکتاتوری پرولتاریا، می‌بینیم که همگی با دامنه‌ای کمابیش متفاوت به خیال پردازی مشغولند! گروه‌ها ومحافل مختلف تحت عناوین حزب یا سازمان یا شورا وجود دارند و به نام «مردم» و «ملت» و «نژاد آریا» و «خلق» و «توده» و «طبقه» و «پرولتاریا» و «دین و مذهب» مرتب به صدور بیانیه واطلاعیه به قصد رهبری مشغولند! واقعیت این است که جزپاره‌ای تشکل‌های سیاسی منطقه‌ای، بخصوص در کردستان، که از نفوذ وقدرت تاثیرگذاری برخوردارند سایرین در پی سرکوب‌های خونین رژیم ونا توانی در باز سازی خویش، بمثابه تشکل‌های سراسری وجود خارجی ندارند وبه تبع آن بمثابه حزب وسازمان سیاسی فاقد قدرت تاثیر گذاری در ایران هستند.
اینکه چه شد وچرا رضا پهلوی با وجود همه گفته‌هایش درچندی قبل پیرامون دموکراسی وحقوق بشرتا حد ترجیح جمهوری به حکومت موروثی فیلش یاد هندوستان کرد ناروشن است و گمانه زنی ره بجائی نمی‌برد. ولی فارغ از این نکته، همه داده‌ها نشان از آن دارند که جنبش متکثرو رنگارنگ مبارزاتی زن زندگی آزادی در ایران بی اعتنا به این کارزار ونیز دیگر کارزار‌های مدعیان رهبری در خارج در شرایطی سخت ودشوار وهمراه با فراز ونشیب راه پر سنگلاخ خود را در مصاف با دستگاه جهنمی حکومت فقها می‌پیماید.
جنبش اعتراضی- انقلابی زن زندگی آزادی تا کنون گام‌های بزرگی به جلو برداشته ودستاورد‌های بزرگی داشته است. در نتیجه این جنبش سیمای سیاسی ایران از هر لحاظ چه در عرصه داخلی وچه خارجی دگرگون شده است. اینک نه جنبش مبارزاتی مردم ونه حکومت اسلامی در جای سابق خویش قرار ندارند. این جنبش در ادامه مبارزات گذشته توانسته است با وجود همه سرکوبگری‌ها وتالانگری‌های رژیم در اشکالی متفاوت از اشکال سنتی و هرمی خود را سازمان داده و رهبران میدانی و چهره‌های سیاسی ومدنی تازه‌ای را از درون خویش بیرون دهد. جنبش کنونی که نوید بخش آغاز فروپاشی نظام دینی حاکم است می‌باید به همت همه مبارزین کمبود‌های خود را رفع کند. موانع مقابل جنبش کم نیستند. دشمن عمده این جنبش بدون تردید حکومت اسلامی ودر راس آن ولی فقیه علی خامنه‌ای است. اما فراموش نباید کرد که این جنبش مثل هر جنبش دیگری از درون نیز تهدید می‌شود. همه گرایشات وجریاناتی که بخواهند در برابر خصلت پلورالیستی و دموکراتیک ومدرن این جنبش قد علم کرده وبه نام ایدئولوژی و مذهب یا تعلق به این خانواده و آن نژاد وقوم در پی موقعیتی ویژه برای خود باشند می‌باید به گونه‌ای شفاف از سوی همه جریانات آزادی خواه ودموکرات طرد گردند. خلا رهبری این جنبش نه از طریق محور قرار دادن این یا آن فرد، نه با توسل به سیاست حذفی رقبا ونه از طریق جمع شدن صرف محافل وگروه‌های خارج کشور، بلکه از درون جنبش وازدل مبارزات واقعا جاری درون کشور با همه دشواری‌های آن پر می‌شود. ائتلاف واتحاد گروه‌ها و محافل خارج کشور ضرورتی است انکار ناپذیر. اما نه با داعیه رهبری جنبش ازخارج، آنهم توسط فعالینی که بیش از چهار دهه از عرصه اصلی مبارزه بدور بوده‌اند وبطور طبیعی آنطور که باید از فهم درد ورنج و مشقات طاقت فرسا و روزمره اکثریت ساکنین این سرزمین یعنی جوانان، زنان ومردان، کارگران وبیکاران، دانش آموزان ودانشجویان معلمین، حقوق- مزدبگیران وهمه تحقیرشدگان نا توانند. میلیون‌ها ایرانی مقیم خارج به همراه محافل وگروه‌های مختلف هم چنانکه نشان داده‌اند می‌توانند نقش مؤثری در حمایت از مبارزین داخل کشور، در جلب حمایت افکار عمومی جهان دموکراتیک ودراعمال فشاربرحکام خون آشام دینی حاکم بر کشورداشته باشند. فعالین سیاسی خارج فارغ از تعلقات سیاسی وتشکیلاتی‌شان در صورت غلبه بر روحیات فرقه گرایانه وانحصار طلبانه وخود شیفتگی‌های کودکانه موجود ودر صورت پایبندی عملی به موازین دموکراتیک کار جمعی وپلورالیسم می‌توانند نقشی بمراتب بیشتر در تقویت واستحکام جنبش مبارزاتی ایفا نمایند.

اکبر سیف



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy