تصویرش را از دیر باز میشناختیم. همان نقشی بود در مینیاتورهای قدیمی از تهمتن. تنومند و برومند و با موهای بلند و چشمانی سیاه. همان پهلوان شاهنامه که در گود زورخانه در نهان تمرین میکرد تا روز نبرد. همان که در برابر بیعدالتی میایستاد و سر خم نمیکرد. برای دوران خود یلی بود. نامش میتوانست سهراب باشد یا بیژن یا سیاوش. دلیری بود بیباک که در دفاع از شرف خود قربانی فتنه ددان و دیوان گشت و بیگناه مانند حلاج بر دار شد.
او را با چشمان بسته، با دست شکسته بر دار کردند. از او پرسیدند: «آخرین خواسته تو چیست؟» پاسخاش این بود: «شادی کنید و آهنگهای شاد پخش کنید.» از چه میترسیدند که چنین به انکار او برخاسته بودند؟ مگر نه اینکه پهلوانی شیردل در دفاع از شرف و در دفاع از حقیقت و نور و نیکی، همیشه خطرناکترین دشمن برای ددان و دیوان پلیداست؟ آن دست شکسته حقیقتی را بیان میکرد. آن نقش شیر و خورشید خالکوبی شده بر بازوی پهلوان بی هیچ کلامی، حرفی را میزد که انکار ناپذیر بود. آن شیر دلیر اهل تن دادن به ذلت نبود. آن پهلوان پیلتن شبیه به سورنا سردار پارتی زیستن در ذلت را جایز نمیدانست.
مجید رضا رهنورد کشتیگیر پهلوان روی بازوی ورزیدهاش شیر و خورشیدی را خالکوبی کرده بود. بازوی شکستهاش همان شیر و خورشیدش بود. پدرم کشیگیر و پهلوان نبود اما پدرم هم میهنپرست بود و در دوران سربازی نقش شیر و خورشیدی را بر روی بازوی خود خالکوبی کرده بود که آن نقش تا دم مرگ بر روی بازوی نحیف پدر ماند و پاک نشد و همراه او به گور رفت.
میهنپرستی پهلوان مجید رضا رهنورد و دفاع از شرف تا پای جان در برابر اهانت و تحقیر آتش به اختیاران و اشغالگران ایرانزمین و سربلندی او تا پای دار نیز به قوت در برگهای تاریخ نقش خواهد بست.
دریغ و درد، چند سال خواهد گذشت تا پهلوانی مانند مجید رضا یا نیکمردی مانند محسن شکاری به ثمر برسد؟ چند و چندین سیاوش باید از کوه آتش بگذرند و باز هم نتوانند جان سالم از فتنه دشمن به در ببرند؟ این جوانان، این دختران و پسران، اسطورههای امروز ایرانزمین هستند. این زنان شجاع گردآفرید و تهمینه و منیژههای روزگار ما هستند که به روشنی استواری و پایداری زنان و مردان نیک ایرانزمین را بازتاب میدهند.
دست پهلوان کشتیگیر را مزدوران ناجوانمرد شکستهاند، به احتمال زیاد، نقش شیر و خورشید را هم بر پوست دستش سوزاندهاند و قامت بلندش را بر سر دار کردهاند اما نقش آن شیر و آن خورشید را از دل یک ملت میهنپرست هرگز نتوان زدود.
سال نو میلادیتان مبارک
مهستی شاهرخی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/سورنا
https://www.balatarin.com/permlink/2022/12/30/5921958
نقدی بر اکبر گنجی، دُران صدرایی
در حاشیه مطالب ف. م. سخن، بهرام مشتاق