دیگر عادتمان شده هر روز که خبرنامه وزین " گویا" را مرورکنیم، با یک یا دو و بعضآ سه یادداشت از " سر جهازی گویا نیوز" جناب فرهاد مشرقی زمینی روبرو شویم که بر پیشانی صفحه اول نشسته و نگاهی به تیتر مطلبشان کافیست تادستگیرمان شود که این بار به کدام بهانه علم مخالفت برافراشتهاند؟ تا بقول شخص خودشان که بارها اشاره کردهاند مخاطب ناخواد آکاه "سفرنامه گالیور" را بیاد بیآورد.
درک انگیزه اصلی سبک و سیاق و ماهیّت نگارش جناب سخن چندان سخت نیست و فحوای کلام ازاعتقادی عمیق سرچشمه میگیرد که عمیقآ باوردارند که فعالان اپوزیسیون بیخبر و ساده انگار، تنها "مو" را میبینند و جنابشان پیچش مو را!؟
دریکی از تازه ترین مخالف خوانی ایشان، نگاهی دارد به توِییت چند خطی شاهزاده رضا پهلوی و تعدادی از فعالان سرشناس سیاسی و غیر سیاسی که معنا و مفهومی جز "همراهی" ندارد. اما جناب ایشان به رسم معهود ترکیب آنها را نپسندیده و مثل همیشه ساز نومیدی کوک کرده و وعده دادهاند: که خیر آقا " من میدانم که این مسخره بازی نتیجه ندارد ونمیشود که عدهای کاسب سیاسی و هنر پیشه اعلام همبستگی کنند" و سپس سخاوتمندانه متن مشترک سه خطی را " بی بو و بی خاصیت و تزریق زیرکانه منویات پشت پرده نشینان ضد ایرانی دانسته " و بالاخره منت به مخاطبان گذاشتهاند که "به ظرایف این سه خط نمیپردازند".
البته که نویسندگان و فعالان حوزههای مختلف دربیان عقیده و مخالفت با هر ایدهای آزادند اما در شرایطی که فعالان اپوزیسیون در طول این سالها از بحران اختلاف و تخریب یکدیگربشدت آسیب دیده، آب به آسیاب دشمنان اتحاد ریختن، حداقل در قضاوتی ساده انگارانه از سرنادانی وبی انصافی و حداکثررفتاری مشکوک است. هر گاه کورسوی امیدی در ایجاد اتحّاد و همدلی ظاهر شده، جناب سخن بلافاصله وارد میدان شده، دست بقلم برده و بلااستثنا نالیدهاند که "خیر آقا، من میدانم که نمیشود". به این ترتیب سنگ بنای ناامیدی واختلاف را بنا نهادن جای گله وحرف دارد. راقم این سطور بهیچوجه اعتقاد ندارد که جناب ایشان با هدف ایجاد اختلال وشکست مبارزات فعالان سیاسی دست بقلم میبرد اما شاید پیامهای مخاطبان که ذیل مطالب ایشان اظهار نظر میکنند بهترین قضاوت افکار عمومی در مورد شخص ایشان و مطالبشان باشد. درهمین یادداشت اخیراکثریت قریب به اتفاق خوانندگان با عصبانیتی شدید نسبتهای مختلفی دادهاند که حرمت قلم و لزوم رعایت ادب اجازه ذکرشان را نمیدهد. اما به جنابشان توصیه میکنیم کامنت ذیل مطالبشان را نگاهی بیندازند تا متوجه شوند دایره مخالفان رفتاررسانهای ایشان چه وسعت گستردهای دارد؟ وشاید هم دلیل یا دلایل مخالفت داِئمی با وقایع روزدر فحوای کلام مخاطبان کامنت گذارنهفته باشد.
علیرغم آنکه ایشان بدفعات اشاره کردهاند که به واکنشهای منفی اهمیت نمیدهند اما همواره این پرسش مطرح است که اگر قرار باشد تقریبآ تمامی مخاطبان یک نویسنده مطالب او را فاقد تآثیر گذاری مثبت ارزیابی کرده و واکنشی تند نشان دهند، چه اصراری برشنا کردن برخلاف جریان آب هست؟
بهرام مشتاق
برای دست شکسته مرد مفرغی، مهستی شاهرخی
راه یکیست: همه با هم، مسعود نقرهکار