Sunday, Feb 5, 2023

صفحه نخست » نامه موسوی برای نجات ایران یا پلان B برای نجات نظام

kayhan.jpgکیهان لندن - انتشار نامه‌ای از میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز همزمان با چهل و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی در ایران با واکنش‌های متفاوتی روبرو شده است. هوادارانش می‌گویند این نامه‌ای برای «نجات ایران» است اما منتقدان و مخالفان وی معتقدند پروژه‌ای است در واکنش به کارزار وکالت به شاهزاده رضا پهلوی و برای نجات جمهوری اسلامی طراحی شده است.

در این نامه که شنبه ۱۵ بهمن منتشر شد موسوی بدون مشخص کردن اینکه پیشنهادش خطاب به کیست و چگونه و توسط چه کسانی باید اجرا شود، خواستار برگزاری «همه‌پرسی»، «تدوین قانون اساسی» و «تشکیل مجلس مؤسسان» شده است. خود وی با صراحت نوشته است: «این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است.»

در بخشی از این نامه آمده: «ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند. این سه کلمه بذرهای آینده روشن‌اند؛ آینده‌ای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض.»

شماری از حامیان موسوی این نامه را به معنای عبور وی از نظام جمهوری اسلامی دانسته‌اند و برخی دیگر نیز عنوان کردند بندهایی از این نامه همان موضوعاتی است که در نامه‌ها و مصاحبه‌های شاهزاده رضا پهلوی بیان شده. شماری نیز این نامه را بخشی از پروژه اصلاح‌طلبان برای نجات جمهوری اسلامی می‌دانند و عنوان می‌کنند که تقویت موقعیت شاهزاده رضا پهلوی در داخل و خارج کشور بخشی از نظام را به تکاپو انداخته تا چاره‌ای بیاندیشند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

بسیاری هم معتقدند بجز تأکید بر «یکپارچگی سرزمینی»، محتوای نامه موسوی اشتراکی با بیانیه‌ها و اصولی که شاهزاده رضا پهلوی برای اتحاد و همکاری مطرح کرده ندارد. این اصول علاوه بر تمامیت ارضی عبارتند از پایبندی به دمکراسی سکولار (جدایی دین و حکومت) و حقوق بشر و تعیین شکل نظام ایران آینده با رأی مردم در یک انتخابات آزاد.

برخی نیز عنوان می‌کنند که موسوی در نامه خود اشاره‌ای به ضرورت سرنگونی نظام یا تغییر رژیم نکرده و صرفاً حرف‌هایی را تکرار کرده است که پیش از اینهم دیگران در جریان اصلاحات عنوان کرده بودند. البته موسوی در سال ۸۸ معتقد به «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» جمهوری اسلامی بود. اما در نامه اخیر آنرا عملی نمی‌داند چرا که خود قانون اساسی رژیم را ظاهرا «برآمده از مردم و برای مردم» نمی‌داند و آنرا «در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون می‌دانند» دانسته است. وی البته آن را به این شکل بیان کرده است: «قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا می‌دهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند. قانونی بهروزی به بار می‌آورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون می‌دانند.»

آخرین نامه موسوی پیش از نامه ۱۵ بهمن در امرداد ۱۴۰۱ منتشر شده بود که در آن هشدار داد «بوی ستم‌شاهی به مشام می‌رسد!» وی در لوای انتقاد از علی خامنه‌ای، شیوه حکمرانی وی را با ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی مقایسه کرد و بدون اینکه اسمی از رضا پهلوی بیاورد از موروثی شدن حکومت انتقاد نمود. در همین نامه وی به دفاع از روح‌الله خمینی پرداخت و نوشت «آن جان بیدار اگر امروز حضور داشت چه واکنشی نشان می‌داد؟ احتمالاً می‌گفت غلط می‌کنند ملتی را به قهقرا برگردانند.»

شماری از هواداران شاهزاده پهلوی می‌گویند این نامه موسوی واکنشی به کارزار «#من_وکالت_میدهم» است. بورقان ناظمی ساکن واشنگتن می‌نویسد آن زمان که موسوی هنوز نخست وزیر جمهوری اسلامی در دوران ریاست جمهوری علی خامنه‌ای بود رضا پهلوی همان چیزهایی را می‌گفت و همان راه‌هایی را پیشنهاد می‌داد که امروز تازه موسوی با آن آسیب‌های خانمانسوز که به ایرانیان زده، ظاهرا رسیده است. موسوی در ۸۱ سالگی آنچه را مطرح می‌کند که رضا پهلوی ۲۹ ساله مطرح کرده بود.

همایون نادری‌فر کنشگر سیاسی در توییتی می‌نویسد «بیانیه میرحسین موسوی نه برای نجات ایران بلکه برای نجات جمهوری اسلامی صادرشده است.» وی تأکید کرده «ایشان هنوز اطلاع ندارند که ملت ایران از هرآنچه که نشانی از فتنه ۵۷ و یابه قول ایشان انقلاب ۵۷ دارد، عبور کرده‌اند و اینروزها و در سالگرد این پدیده شوم، شعار «فتنه۵۷ عامل هر فلاکت» سر می‌دهند.»

احسان آریان از فعالان مشروطه‌خواه ویدئوی از مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با بخش فارسی بی‌بی‌سی منتشر کرده است که در آن عنایت فانی مجری برنامه از وی می‌پرسد چرا فکر می‌کنید هواداران «جنبش سبز» با این محبوبیت رهبرانشان با فراخوان‌های شما تغییر عقیده می‌دهند؟ و شاهزاده می‌گوید «چون جامعه یک تغییر اساسی می‌خواهد و رهبرانی که همچنان در قالب این نظام‌ باقی بمانند، جامعه را از دست خواهند داد!» حالا بر اساس گفته خود میرحسین موسوی که پیشنهادش را دارای «ابهام» می‌داند، معلوم نیست وی از «قالب این نظام» خارج شده و یا اینکه فقط می‌خواهد قالب در چارچوب نظام جمهوری اسلامی کمی «اصلاح» شود و «تحول» پیدا کند.

از سوی دیگر، در شرایطی که عده‌ای نامه موسوی را «پلان B» برای نجات نظام می‌دانند، رضا علیجانی فعال ملی- مذهبی در مصاحبه با ایران اینترنشنال با استقبال از نامه موسوی ادعا کرده است که او در سمت درست تاریخ ایستاده و مهم نیست شیفتگی‌اش به خمینی را حفظ کند! استدلال او این است که «نباید گذشته افراد را نبش قبر کرد!» علیجانی تأکید کرده: «وقتی رضا پهلوی از انتخابات آزاد صحبت می‌کند حالا مهم نیست پدرش را که ۹۰ درصد انتخاب‌هایش آزاد نبوده، نقد نکند!» روشن نیست علیجانی چطور عملکرد سیاسی شخص موسوی را با عملکرد رضا پهلوی مقایسه کرده و پاسخگویی سیاست «پدرش»، اگر هم نقدی بر آن وارد باشد، از وی می‌خواهد!

علیجانی همچنین گفت «بین سه چهار نکته‌ای که موسوی گفته تفاوتی با آنچه پهلوی گفته وجود ندارد: آزادی، تمامیت ارضی، یکپارچگی سرزمینی و دموکراسی...». این در حالیست که از یکسو خود موسوی پیشنهادش را دارای «ابهام» دانسته و از سوی دیگر اصولی که شاهزاده رضا پهلوی مطرح کرده کاملا شفاف هستند: تمامیت ارضی، پایبندی به دمکراسی سکولار و حقوق بشر و تعیین شکل نظام آینده با رأی مردم در انتخابات آزاد!

محمدجواد اکبرین دین‌پژوه ساکن فرانسه نیز بخش‌هایی از نامه موسوی را برجسته کرده است از جمله اینکه «جامعه از اصلاح در چارچوب ساختار موجود مأیوس شد» و «مردم اگر نظم جدید بخواهند ساختار پیشین فرو می‌ریزد» و «حق سال۵۷ برای نسل‌های بعدی هم محرز است.»

عمار ملکی مسئول مؤسسه نظرسنجی «گمان» می‌گوید «میرحسین موسوی بطور مشخص پایگاه رای دارد که به صورت منسجم قابل توجه است. همراهی او با تغییر نظام می‌تواند جنبش سبزی‌ها را با جنبش سراسری همراه کند.»

تردید مخاطبان نسبت به اینکه اصلاح‌طلبان با تکیه بر نامه موسوی پروژه جدیدی برای نگه داشتن قدرت در حیطه خودی‌ها دارند عجیب نیست زیرا همزمان با انتشار نامه موسوی «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک) نامه اصلاح‌طلبان را که تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران را محکوم کرده‌اند بازتاب داده و همزمان به مقاله‌ای از مصطفی تاجزاده اشاره کرده است که «نقشه راه برای دستیابی به دموکراسی» ارائه می‌دهد!

پیش از این پایگاه خبری «واشنگتن فری‌بیکن» اول فوریه (۱۱ بهمن) گزارش داد ائتلافی از گروه‌های فعال تحت حمایت جرج سوروس، چارلز کُخ و صندوق «برادران راکفلر» در حال راه‌اندازی یک کمپین لابی مخفی برای «احیای برجام» از طریق مرتبط کردن آن با جنبش حقوق‌ بشر ایران هستند و نایاک، بنیادهای جامعه باز، دیده‌بان حقوق بشر و صندوق برادران راکفلر پشت طرحی برای لابی کردن قانونگذاران جهت استفاده از لوایح حقوق بشر به عنوان پوششی جهت احیای توافق اتمی در آن همکاری دارند. گفتنی است که چندی پیش نایاک اعلام کرده بود که از خواست مردم مبنی بر تغییر رژیم در ایران حمایت می‌کند!

متن کامل نامه میرحسین موسوی که نخست کانال تلگرامی «کلمه» آن را منتشر کرده به شرح زیر است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم
اعتراضات به حق مردم و حوادث خونبار ماه‌ها و سال‌های اخیر حقایق بزرگی را به ملت ما ثابت کرد. لجاجت‌، اصرار بر روش‌های سرکوبگرانه به جای گفت‌وگو و اقناع، و خودداری از برداشتن کوچک‌ترین گامی در جهت احقاق حقوق مصرح شهروندان در قانون اساسی و مطالبات مردم سال‌به‌سال بر دوری حاکمان از مردم افزود و جامعه را از اصلاح در چارچوب ساختار موجود مأیوس کرد.

زایش دلهره‌آور فاصله‌های طبقاتی، اثرات سیاست‌های ماجراجویانه دشمن‌محور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقه‌ای، فساد گسترده در نهادهای پولی و مالی، خفقان گسترده فرهنگی، فقدان آزادی‌ها و سرکوب وحشیانه زنان و مردان و حتی کودکان به ملت ما نشان داد که «اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید می‌رفت، دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.

قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا می‌دهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند. قانونی بهروزی به بار می‌آورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون می‌دانند.

اینک همه از وجود بحران‌های به‌هم‌پیوسته در کشور خبر دارند: بحران اقتصادی (از گسترش فقر تا سقوط آزاد ارزش پول ملی و تورم کمرشکنی که بار سنگین آن قامت اکثر مردم را خم کرده است)، بحران مدیریت و ناکارآمدی (از ناتوانی حاکمیت برای اجرای برنامه‌ها و سیاست‌ها تا فساد ساختاری و شبکه‌ای)، بحران سیاست‌ داخلی و خارجی، بحران زیست‌محیطی، بحران اجتماعی، بحران مشروعیت، بحران فرهنگی و رسانه‌ای و ...‌. ولی بحرانِ بحران‌ها ساختار تناقض‌آلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور است. این قدرت غیرپاسخگو و مسئولیت‌ناپذیر است که روزگار را بر ما تاریک می‌سازد و راه را بر بهروزی مردم رنجدیده می‌بندد.

ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند. این سه کلمه بذرهای آینده روشن‌اند؛ آینده‌ای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژه‌اند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل می‌کنند؛ و در میان‌شان «زن» از همه امیدبخش‌تر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمی‌آید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمی‌رسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزه‌ای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد.

همان حقی که شالوده‌ انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسل‌های بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گره‌های کور در زندگی‌‌ جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده‌ قدرت‌طلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحران‌ها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردم‌سالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیش‌نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همه‌پرسی آزاد به تأیید ملت برسد.

در این جهت اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابل‌سلب انسان‌ها برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیت‌های آزادی‌خواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونت‌پرهیز و توسعه‌گرا در میان می‌گذارم:

اول- برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.
دوم- در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.
سوم - همه‌پرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق باموازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم.

این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد. از آن بالاتر چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم. از آن مبرم‌تر، چگونه به توانایی‌مان برای عبور از این مرحله ایمان بیاوریم. مثلاً نگاه کنیم که نفس طرح یک سامان نو چگونه بنای قدرت خودکامه را به لرزه در می‌آورد و او را به واکنش وا خواهد داشت. زیرا مأوای اقتدار مردم‌اند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو می‌ریزد.

رفع این ابهامات نیاز به تأمل و همکاری دارد؛ برای نجات ایران، آن مادری که از او طفلی به نام شادی گم شده است، با چشم‌های روشن براق، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر.

میرحسین موسوی»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy