شهرهها و نامآور (Celebrity)ها چیستند؟ یا کیستند؟
نامآورها را چهگونه باید فهمید؟ و با نامآوران در پهنهی سیاست چه باید کرد؟
آیا ما با پدیدهای تازه روبهرو هستیم؟ یا نامآورها پدیدههایی شناختهشدهاند و امروز به مدد رشد ارتباطات و انفجار اطلاعات تکثیر شده و در ریخت یک پدیدهی تازه خودنمایی میکنند؟
به داوری من "نامآور" پدیدهای شناختهشده و قدیمی است؛ آنچه به اهمیت آنها و ضرورت درک آنها در جهانهای جدید افزوده است، تکثیر و فراوانی آنها است. اما درک دقیق این نکته هم چندان آسان نیست. باید شناخت خود را هم از جهان قدیم (که در چشمانداز امروز جهانهای قدیم میشود)، جهانهای جدید و هم از انسانشناسیهای چیره در آنها تازه کنیم، تا شناخت نامآورها هم ممکن گردد.
با این همه تنها این بازبینی (هر اندازه عمیق و دقیق و هر اندازه لازم) کافی نخواهد بود. زیرا برای درک اهمیت نامآورها در جهانهای جدید باید امر سیاسی و نیز هرمهای قدرت و داوری را که در پهنهی سیاسی سرپا هستند، شناخت تا امکان شناخت نامآورها، کارکرد و اهمیت آنها آشکار شود.
نامآورها بخشی از نظام قدرت و داوری هستند
نامآور ریخت ویژهای از قدرت است که آن را قدرت جامند (Positional)، فرهمند (Referral) و استادمند (Expert) باید دانست. نامآور کسی است که داستان پیچیدهی دریافت قدرت و آزادی و کاربرد قدرت و داوری را در پهنهی سیاسی که پهنهی پهنهها است ساده و آسان میکند.
نامآور نوعی اتصالی (Short circut) در مدار دانایی و توانایی است، و سر آن دارد که راهها را کوتاه و ساده و آسان کند. نامآورها پیامبران جدید هستند که امید و توهم میفروشند؛ حتا اگر خود هیچگاه تلاشی برای فروش آن نداشته باشند. چه، همانند هر قدرتی، آنچه در نهایت اهمیت دارد فرآیند دریافت (Perception) قدرت است و نه بود (Existence) یا فربود (Reality) آن.
نامآورها بخشی از فرابودی (Hyperreality) هستند که میخواهد به بودها و فربودها (سامان و نظم و نسق دهد. نامآورها بخشی از فرآیند انتخابهای انسانی هستند که به گونهای ناخودآگاه در برابر انتخاب طبیعی قرار گرفتهاند! اما انتخاب کننده نمیخواهد و نمیتواند بار این انتخاب را روی شانهی خود قرار دهد. نامآورها همانند اعتمادی هستند که در اوج ناامیدی گاهی ما را به بخت خود امیدوار میکند. چیزی همانند بستن چشمها هنگام روبهرویی با یک خطر سهمگین. چیزی همانند افتادن در آغوش گرم مادر یا ایستادن بر فراز شانههای بلند و ستبر پدر.
همهی پیچیدهگی شناخت و نشاخت نامآورها به پیچیدهگی امر سیاسی و سیاهه (Tractus)ی قدرت، آزادی و داوری در آن میرسد. سامانیدن امر قدرت، آزادی و داوری در هر معنایی و در هر دورانی فرآیندی است که چندان با رانههای زیستی ما که با همایستایی و سازوکارهای آن هماهنگ شدهاند، هماهنگ نیست. به زبان دیگر واگذاری قدرت، آزادی و داوری امری طبیعی و زیستی نیست، امری مدنی و انسانمند است. یعنی آدمی در وضعیت طبیعی نمیخواهد و نمیتواند از قدرت، آزادی و حق داوری خود بگذرد. مدنیت با هر ترکیبی فرآیند و تاریخی است که این گذار را ممکن میکند. گذاری که وقتی به دشواریها و گپهای داناییها و تواناییهای ما میرسد، به آسانی و با آسودهگی با نامآورها که ریختی دیگر از "دیگری بزرگ" هستند پر میشود.
به زبان دیگر تن دادن به قدرت و داوریی دیگری و گذشتن از سهم خود از آزادی هیچگاه برای آدمی ساده و آسان نبوده است. پندار "دیگری بزرگ" و کسانی همانند "نامآوران" که ادامهی حضور یک پدر ازلی هستند، و گاهی و در جایی میتوانند خدایی کنند، این گذار را ساده و آسان میکنند.
با نامآورها چه باید کرد؟
به طور فشره از نامآورها باید بهگونهای محدود و کنترل شده بهره برد.
هم نامآورها و هم ما باید دریافتهای خود از نامآورها، کارکردها، تواناییها و داناییهای آنان را هر روز تازه کنیم تا بتوانیم آنها را در جایگاه ویژهی خود بگذاریم.
نامآور ادامهی فرهنگ انتظار و قهرمانخواهی در سنت هستند؛ و همانند همهی قهرمانها در پهنهی سیاست چیزی بیش از آرزوی یک دیکتاتور صالح نیستند! نامآورها خودشان چندان اهمیتی ندارند، هواداران انبوه آنان است که مهم و گاهی خطرناک است؛ و میتواند یک نامآور را (همانند پیامبران) متوهم کند. (به تعبیر آشنا و قدیمی امر را بر آنان مشتبه میشود.) و هنگامی که نامآوری متوهم میشود، آغاز ویرانی است.
نامآورها را به آسانی نمیتوان از پهنهی سیاست بیرون گذاشت؛ اما اقبال نشان دادن بیبرنامه و بختمند (تصادفی) به نامآورها هم در پهنهی سیاست و جابهجایی آنان با سیاستمدارهای حرفهای یک خطای کشنده و پرآسیب است. با این همه نامآوری را نباید به نامآوران پهنهی ورزش یا هنر محدود کرد. نامآوران پهنههای دیگر (دانش، اخلاق، دین، نیروهای نظامی و اطلاعاتی، رسانهها و حتا سیاست) را هم باید شناخت و در جای خود نشاند. بخشی از فرآیند دشوار مدنیت جدید، گذار از این توهمها و خوشخیالیها و رویابافیها است. تنها یک جامعهی مدنی پرزور است که میتواند به همهی نامآوران به جای خود بزند! توسعه در معنای عام و توسعهی سیاسی در معنای ویژه فرآیند و برایند همین "به جای خود زدهگی" است. در نبود یک جامعهی مدنی قدرتمند نامآورها به جای احزاب و سیاستمدارها فرآیند خودسپاری را به جای بدهبستان سیاسی مینشانند. در نبود یک جامعهی مدنی قدرتمند نامآوران هم فرآیند باز گشت به گذشته و ورانشناسی قبیلهگی و فرقهای هستند و هم مانع افتادن در آن.
برای آسیبشناسی سیاستورزی نامآورمحور به احزاب راستتندرو در کشورهای دمکراتیک و به حزب جمهوریخواه در آمریکا نگاه کنید. سیاستورزی نامآورمحور اوج نادانی، ناتوانی و ورشکستهگی یک جریان سیاسی است. سیاستورزی نامآورمحور تکاپویی است برای پوشیدن سیاهیها و تباهیهای انبوه سیاسی و نظری و تاریخی با آوازه و رنگ و لعاب نامآورها. نامآورها وقتی در قامت سیاستمدار ظاهر میشوند، شوالیههای تاریکی هستند و همانند دون کیشوت در بهتترین حالت به جنگ آسیبهای بادی خواهند رفت و لشگری از سانچوپانزاها را به پهنهی سیاست خواهند آورد.
سیاست نامآورمحور نوعی خوشخیالی و اتصالی است که دمکراسی را ویران خواهد کرد. زیرا دمکراسی با اتصالی و خوشخیالی پیش نخواهد رفت؛ از پای خواهد افتاد.
میرحسین موسوی در ایستگاه آخر، کیقباد اسماعیلپور
معنی تمامیت ارضی و تجزیه طلبی به "فارسی"! شهاب برهان