کسانی مثل من که هیچگاه شعارهای اصلاح طلبان در مورد " پروژه امنیتی اصلاحات" که توسط معمار امنیتی رژیم؛ سعید حجاریان؛ طراحی و اجرا شد را باور نکردیم؛ امروز با پدیدهای بنام میر حسین موسوی نخست وزیر رژیم خمینی و رهبر جنبش سبز روبرو میشویم. رهبری که ۱۳ سال پیش بدلیل نداشتن پتانسیل مبارزه و عدم تمایل برای گذار از جمهوری اسلامی و بدلیل تفاوت دیدگاههایش در مورد حکومت جمهوری اسلامی؛ جنبشی را ناکام رها کرد و بیش از ۱۳ سال از زندگی خود را در شرایط خانههای امن وزرات اطلاعات تحمل کرد.
پروژه اصلاحات برای بیش از بیست سال به عمر رژیم ضد بشری اضافه کرد؛ مردم مان را روز بروز فقیر تر و فقیر تر کرد؛ منابع کشورمان را هر روز بیشتر نابود کرد و محیط زیست کشورمان را در معرض نابودی قرار داد. اینها همه محصولات رژیم ادامه دهنده اصلاحات بود که در انتهای آن؛ یک رئیس جمهوری آدمکش و یک سیستم عقب مانده را به کشور تحمیل کرد و منافع ملی ایران را یک کاسه در دست روسیه و چین قرار داد و جمهوری اسلامی را وارد یک جنگ تجاوزکارانه بین المللی میان مافیای پوتین و مردم کشور اوکراین کرد.
در شرایط فوق الذکر سوال ساده است. آیا ما از پیام میر حسین استقبال میکنیم؟ آیا این پیام در جهت منافع مبارزه مردم ایران و علیه حکومت جمهوری اسلامی است؟
و پاسخ اینست که اگر میر حسین موسوی که هیچگاه رهبری جدی برای مبارزه علیه رژیم نبود امروز سخن از فروپاشی ج. ا میکند؛ ما از ان استقبال میکنیم؛ ولی نقشی برای او در صحنه سیاسی آینده قایل نخواهیم بود؛ چرا که در زمانی که او میبایست به پیش برود؛ خواهان بازگشت به عقب و بازگشت به دوران طلایی امام شد. اینک او مانند همه مردم ایران ازسرنگونی رژیم سخن میگوید ().
او میگوید برای نجات ایران باید:
یک ساختار و نظم جدید که فروپاشی جمهوری اسلامی را تسریع میکند؛ تشکیل داد؛
یک قانون اساسی جدید باید تدوین نمود؛
در مورد پیش نویس قانون اساسی جدید؛ همه پرسی انجام داد؛
و برای اجرای قانون اساسی جدید؛ باید مجلس موسسان تشکیل شود.
چند سوال مطرح میشود؟
طرح میر حسین چه ضمانت اجرایی دارد؟
هیچ. او نه قدرتی دارد و نه تشکیلاتی و نه حمایتی از اصلاح طلبان شیفته قدرت که بدنبال استحاله رژیم؛ حتی در این شرایط هستند.
البته این بدان معنی نیست که اصلاح طلبان رانده از قدرت که تا کنون دست در دست رژیم در نابودی کشور شریک بودهاند از این پیام استقبال نمیکنند و سعی نمیکنند که از آن بهره تبلیغاتی بنفع سیستم دلخواهشان " پوتنیزم در جمهوری اسلامی" استقبال نکنند.
آیا طرح میر حسین؛ از جانب بخشی از مردم؛ میتواند راهگشا باشد؟
مردمی که ستم رفته بر میر حسین و حقانیت درخواست رای ا ش در ۸۸ را دیده اند؛ اینک میتوانند سخنان او را که در این مدت با ولایت سازش نکرد و بهای آنرا شجاعانه پرداخت به این نتیجه برسند که حتی از دیدگاه میر حسین نیز این رژیم راهی بجز سرنگونی ندارد. این باعث ریزش نیروهای وامانده در بدنه نظام میشود و باعث میشوند تا نیروهای عقب ماندهی هنوز مانده با رژیم بقبولاند که این رژیم هیچ سرنوشتی بجز سرنگونی ندارد.
آیا نیروهای سیاسی برای راهکار میر حسین اهمیتی قایل خواهند بود؟
نیروهای سیاسی سرنگونی طلب راهکارهای میر حسین؛ را که در واقع بخشی از خواستههای آنها و مردم است میتوانند بشوند و از اینکه این خواسته ها؛ برای اولین بار توسط میر حسین نیز پذیرفته شده و عنوان میگردد؛ میتوانند خوشحال باشند و از سیاست درست خود برای سرنگونی مطمین شوند. ولی آیا این نیروها برای خود میر حسین و یا فرصت طلبان اصلاح طلب اهمیتی قایل خواهند شد؟
نه. چرا که نیروی سیاسی باصطلاح اصلاح طلب نه یک نیروی سیاسی بلکه دنبالچه هایی از رژیم ضد بشری و ساخته و پرداخته آن بودهاند. و این نیروها نشان دادهاند که به هیچ وجه خواهان سرنگونی این رژیم نیستند.
ایا میرحسین در اخرین ایستگاه خود به مردم ایران خدمتی کرده است؟ بله. از انجا که آگاهی بخشی و کندن نیروهای نااگاه؛ عقب مانده و وحشی این رژیم امر مهمی است و از انجا شایسته است تا ما از هر امکانی که هزینه مبارزه مردم را کمتر کند باید استفاده کنیم؛ لذا این اطلاعیه که میتوان آنرا از آخرین هشدارها به بازماندگان صفوف نیروهای رژیم دانست که میگوید رژیم راهی جز سرنگونی ندارد؛ به مبارزه مردم کمک میکند.
در پایان؛ تاریخ به عقب برنمی گردد؛ و گرنه شاید بسیاری از رهبران مبارزات مردم اشتباهاتشان را تکرار نمیکردند؛ ولی همین که رهبر سیاسی به اشتباهات خود اعتراف میکند و راه جدیدی را بر میگزیند؛ امر اخلاقی ارزشمندی است. انچنانکه میتوان گفت؛ میر حسین در ایستگاه آخر؛ خوب آمد.
سیاست و سلبریتیها، اکبر کرمی