قبلا نوشتم که برای سرنگون کردن حکومت نکبت اسلامی، تنها به پا خاستن شما جوانان و مردم داخل ایران کافی نیست و اگر حرکت های اعتراضی داخل کشور، بدون رهبری و برنامه ریزی باشد قطعا با سکون و نرسیدن به هدف اصلی که سرنگونی حکومت است مواجه خواهد شد.
فضای اختناق در داخل ایران و سرکوبگری وحشیانه ی حکومت نکبت، حضور این رهبری در داخل ایران را غیر ممکن کرده و عمده ی هدایت و برنامه ریزی حرکت های اعتراضی باید از خارج از کشور صورت پذیرد.
یکی از شعارهای یاوه ای که در روزهای اعتراضات اخیر بر سر زبان ها انداخته شد، این بود که همه ی ما رهبر هستیم و این شعاری ست که معنای واقعی آن این است که من ی که این شعار را بر سر زبان ها می اندازم، خودم رهبر هستم.
خود رهبر پنداران با وجود این که از وزن خود در جامعه ی ایران مطلع هستند به دو عامل تکیه می کنند که یکی تعداد «میلیونی»ِ دنبال کنندگان شان در فضای مجازی ست و دیگری ارتباط داشتن با قدرت های خارجی و برنامه ریزی این قدرت ها برای حکومت آینده ی ایران.
این که فالوئرهای میلیونی چگونه در فضای مجازی به دست می آید و این که قدرت های خارجی با دستگاه های تبلیغاتی شان چه برنامه ریزی ها برای مطرح کردن این مگس وزن های عرصه ی سیاست صورت می دهند موضوع بحث مفصل ی است که جای آن اینجا نیست و امیدواریم نویسندگان مسوول در قبال مردم در این خصوص روشنگری کنند.
به عنوان مثال فردا مشخص خواهد که چه کسانی به عنوان اپوزیسیون ایران، در کنفرانس سالانه ی امنیتی مونیخ که به نوعی مانند کنفرانس گوادالوپ می تواند آینده ی سیاسی کشورمان را رقم بزند حضور خواهند یافت و همین کافی ست تا خطوط کلی برنامه ی خبیثانه ای که قدرت های بزرگ جهانی برای آینده ی کشور ما در نظر گرفته اند مشخص شود. این برنامه اگر برای ما مردم ایران خبیثانه است، برای کشورهای بزرگ جهان موضوعی ست کاملا مشروع و طبیعی که تغییر حاکمیت ایران را بر اساس منافع خود حساب شده می خواهند.
گردهم آیی هشت نفر از «مخالفان» حکومت اسلامی، در دانشگاه جرج تاون، با ترکیبی تاسف انگیز، خصوصا حضور شاهزاده رضا پهلوی در کنار کس و کسانی که خواهان تجزیه ایران هستند، مقدمه ای سیاه خواهد بود برای کتابی که قرار است در مورد آینده ی کشورمان نوشته شود.
برگزار کنندگان این گردهم آیی حتی تحمل نکرده اند این کنفرانس را فقط به زبان فارسی تبلیغ کنند و در کنار فارسی و انگلیسی شعار زن زندگی آزادی را به زبان کردی هم نوشته اند که این ها همه نشانه هایی ست از آن چه این ها در سر می پرورانند و بسیار متاسفم که شاهزاده نیز مانند یک مهره ی عادی، در این ترکیب معنی دار حضور یافته اند.
باری. قصد طولانی کردن مطلب را ندارم.
متاسف ام که اکثر اهل قلم و سیاست ما نه تنها با شما بچه های ایران بلکه با خودشان نیز رو راست نیستند و آن چه را که می بینند و می فهمند بر زبان نمی آورند.
همین سکوت باعث شد در سال ۵۷ فاجعه ی حکومت اسلامی بر سر کشور آوار شود.
اگر سال ۵۷ حکومتی خبیث و ایران بر باد ده بر سر کار آمد، این را می شد و می شود به نوعی تصحیح کرد.
حکومت اسلامی بعد از مرگ خامنه ای و یا حمله ی خارجی، بنیان های اش تخریب خواهد شد و در نهایت از درون فرو خواهد ریخت.
شخص با شخص و حکومت با حکومت می تواند جایگزین شود و خسارت ها در این حالت هر قدر هم سنگین باشد، جبران پذیر است.
اما بر اساس اطلاعات موثق، اکنون برنامه برای تکه پاره کردن کشورمان است. اگر این فاجعه اتفاق بیفتد این را دیگر نمی توان جبران کرد.
شروع کار هم معمولا با بحث و «گفت و گوی دمکراتیک» آغاز می شود و به تکه پاره کردن عملی کشور می انجامد.
من، به عنوان نویسنده ای که سعی کرده است واقعیت ها را همان طور که هست بازگو کند، و ترسی از حکومتی ها و «سایبری های چهارگانه» نداشته باشد، طی ۴۰ سال گذشته گفتنی ها را گفته ام و هشدارهایی که به نظرم می رسیده است داده ام.
حرکت اعتراضی شما بچه های ایران، بهترین موقعیت بود برای سرنگون کردن حکومت نکبت که متاسفانه به خاطر فقدان اپوزیسیون واقعی و رهبری و برنامه ریزی، فروکش کرد.
بدون هیچ تردیدی، در فاصله ی زمانی کوتاه، ما با یک جرقه ی دیگر، شاهد انفجار اجتماعی عظیم تری خواهیم بود و این فواصل هر بار کوتاه تر و شدت انفجارها هر بار بیشتر خواهد شد. این قاعده ی به پایان رسیدن حکومت های سرکوبگر و جایگزین شدن آن ها با حکومت جدید است.
اما حکومت جدید همین طوری بر اساس خواسته ی اکثریت مردم بر سر کار نمی آید. برای این حکومت از هم اکنون در اتاق های تاریک فکر جهانی، برنامه ریزی ها شده و اگر صِرف تغییر اشخاص حکومتی بود، موضوع مهمی در واقع نبود که اگر افراد نادرستی هم انتخاب می شدند یا بشوند آن ها هم قابل تغییر خواهند بود. اما تکه پاره شدن ایران و مردمان اش موضوعی نیست که قابل جبران باشد.
نویسنده سیاسی، جا دارد تا جایی که نوشته های اش اثر گذار باشد بنویسد. در غیر این صورت تکرار گفته ها و نوشته ها، مانند آب در هاون کوبیدن است.
من به همین دلیل، تصمیم گرفتم، برای این که دچار تکرار و انجام کار بی حاصل نشوم، نوشتن در باره مسائل سیاسی روز را متوقف کنم.
شاید حکومتی ها و «سایبری های چهارگانه» از این بابت خوشحال شوند ولی اشتباه می کنند. من برای سرنگون کردن حکومت نکبت و نیز یک پارچه نگه داشتن کشور هر کار فکری و عملی که از دستم بر آید انجام خواهم داد و لحظه ای در مقابل خبیثانی که خواهان نابودی ایران هستند کوتاه نخواهم آمد اما در این مرحله، نوشتن تکراری بی فایده خواهد بود لذا تا زمانی که خوانندگان «خبرنامه گویا» به نوشته های غیر روز، علاقه نشان دهند در خدمت عزیزان خواهم بود.
معمولا شعار داده می شود که موفقیت در نهایت از آن ماست. آری از آن ماست اما این که کی این موفقیت به دست می آید و به چه قیمت به دست می آید، این ها موضوعاتی که شما بچه های ایران باید در کنار امیدواری به آینده به آن ها هم فکر و برای اش برنامه ریزی کنید.