Wednesday, Feb 8, 2023

صفحه نخست » امپراتوری جلیلی در دولت رئیسی

jalili.jpgسعید جلیلی رئیس دولت سایه نیست، نیروهایش در روز روشن و در بخش‌های مختلف، دولت را در دست دارند

اعتمادآنلاین | سیما پروانه‌گهر- «با رای به سیدابراهیم رییسی او را در قبول مسوولیت یاری کنیم». شاید هرگز در طول تاریخ متوجه نشویم زمانی که سعید جلیلی، یکی از کاندیداهای جریان اصولگرا، وقتی در بیست‌وششم خرداد سال 1400 این جمله را در بیانیه انصراف خود نوشت و از عرصه رقابت‌های انتخاباتی سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری کنار کشید، در دل و ذهنش چه می‌گذشت. تصمیم یاری او چه ابعادی داشت و قرار بود چگونه یاری‌دهنده‌ای باشد؟ آیا جلیلی در آن زمان تصمیم حضور در دولت رییسی را داشت یا از همان ابتدا می‌دانست که قرار است هیچ جایگاهی را در دولت قبول نکند تا نامش به عملکرد دولت سیزدهم گره نخورد؟ ابراهیم رییسی نیز بعدها گفت که پیشنهاد حضور در دولت را به جلیلی داده اما قبول نکرده است. همان زمان رسانه‌ها نوشتند سعید جلیلی می‌خواهد رییس دولت سایه باشد؛ اما نه جلیلی و جلیلیون در دولت رییسی، در سایه بودند و نه از نظر تعریف علمی، دولت سایه می‌توانست در دست سعید جلیلی باشد.

به گزارش اعتمادآنلاین، ادعای جلیلی بر دولت سایه، به دوران حسن روحانی بازمی‌گردد. آن زمان، با توجه به تفاوت‌های رویکردی و عملکردی دولت حسن روحانی با سعید جلیلی، شاید حداقل از نظر علمی اطلاق این عنوان ممکن و منطقی بود. در ادبیات و علم سیاست دولت سایه «به هیات دولت روی کار نیامده اطلاق می‌شود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر می‌ماند». دولت سایه اصطلاحی سیاسی در نظام‌های پارلمانی است که اغلب بزرگ‌ترین حزب مخالف خود را دولت سایه می‌نامند. با این حساب، با اغماض بسیار زیاد نسبت به جزییات، شاید بتوان در دولت روحانی، سعید جلیلی را به نوعی رییس دولت سایه دانست اما در مورد دولت سید ابراهیم رییسی و ادعای خود رییسی و جلیلی مبنی بر اینکه «قرار است جلیلی به رییسی کمک کند» اطلاق این عنوان ممکن نیست.

از طرف دیگر، اگرچه عنوان «رییس دولت سایه» از نظر مفهوم سیاسی به کار سعید جلیلی در دولت سید ابراهیم رییسی نمی‌آید اما وقتی خود سعید جلیلی، با راه‌اندازی بخشی در سایت اختصاصی خود با عنوان «دولت سایه» این نقش را برای خود تعریف کرد و جوانان تازه‌نفس اصولگرا هم که با تابلوی انقلابی حرکت می‌کنند، بدشان نیامد چنین عنوانی را از امروز برای روز مبادا به او تحویل دهند، باید با دقت بیشتری ذره‌بین جلیلی‌شناسی را روی دولت رییسی گرفت.

مرور بخش‌های مختلف دولت رییسی نشان می‌دهد که امپراتوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانه‌ها.

سیاست خارجی و علی باقری‌کنی؛ یار بی‌وفا و سیاست باوفا

«اگر بنده به ریاست‌جمهوری می‌‌رسیدم، برجام را امضا نمی‌کردم. چرا که اندیشه بنده متفاوت است». فروردین سال 1395 وقتی سعید جلیلی این سخن را درباره وضعیت سیاست خارجی دولت حسن روحانی گفت از همیشه روشن‌تر شد که او، هم رویای ریاست‌جمهوری را رها نکرده و هم به‌رغم امضای برجام و نهایی شدن آن، دل خوشی از این توافق ندارد. مذاکره برای جلیلی فرصتی برای «ابلاغ» یک پیام بود کما اینکه گفته می‌شود در زمان مذاکره بخش‌هایی از پایان‌نامه خود را در جلسات مذاکره می‌خوانده؛ «بنیاد اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» که در سال ۱۳۸۱ در دانشگاه امام صادق(ع) در مقطع دکتری از آن دفاع کرد و «سیاست خارجی پیامبر» که عنوان پژوهشی از وی و گویا عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد او نیز بوده است.

مواجهه با رویه مذاکره جلیلی بر مبنای مفاهیم پایان‌نامه‌هایش در اردوگاه اصولگرایان، هم موافق داشت هم منتقد؛ این رویه مورد قبول و افتخار اصلی‌ترین حامیانش یعنی جبهه پایداری بود، تا جایی که قاسم روانبخش، سخنگوی این تشکل در سال 1392 اعلام کرد که این تشکل بر اساس مطالعه پایان‌نامه‌های جلیلی او را به عنوان «کاندیدای اصلح» در نظر گرفت. در مقابل علی‌اکبر ولایتی در مناظرات انتخاباتی سال 1392 شیوه مذاکره جلیلی را «کلاس فلسفه» خواند و از آن انتقاد کرد.

ویلیام برنز عضو تیم مذاکره‌کننده امریکا درباره تجربه مذاکره با جلیلی در کتاب خاطرات خود مطالبی را نگاشته که سایت انتخاب در بهمن سال 1399 آن را منتشر کرد. برنز در این باره می‌گوید: «او یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود. در طول جلسه دایما نوت‌برداری می‌کرد و همزمان لبخند بی‌رمقی بر چهره داشت. جلیلی و همکارانش بارها زیرچشمی من را نگاه می‌کردند و به نظر می‌رسید که حضور امریکا را نگران‌کننده می‌دانستند».

ذکر این مطلب در کنار لزوم توجه به رویکرد مذاکره جلیلی، نکته حائز اهمیت دیگری نیز دارد؛ «جلیلی و همکارانش»؛ همکاری که امروز سایه او در تیم مذاکره‌کننده است.

با گذشت زمان اندکی بعد از آغاز به کار دولت رییسی، شایعه احتمال انتخاب جلیلی به عنوان وزیر امور خارجه یا مسوول تیم مذاکره‌کننده همچون کف بر آب محو شد اما ظهور چهره‌ای جدید بر راس تیم مذاکره‌کننده بسیاری را به این نتیجه رساند که قرار است دست به فرمان مذاکره به دوران جلیلی- احمدی‌نژاد بازگردد؛ علی باقری کنی شخصیتی با ترکیبی از رویکردها و ادبیات محمدجواد لاریجانی و سعیدجلیلی که ریاست ستاد او را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ را برعهده داشت، در راس تیم مذاکره‌کننده قرار گفت.باقری کنی اگرچه از سال ۸۶ تا ۹۲ در کنار جلیلی در تیم هسته‌ای ایران در دولت محمود احمدی‌نژاد حضور داشت، با کنار گذاشته شدن از تیم مذاکره‌کننده در دولت روحانی، در شبکه افق یا جمع دانشجویان بسیجی و انقلابی مشغول نق زدن علیه ظریف شد، نقدهایش علیه برجام در وب‌سایت «مدرسه کالک» وابسته به بسیج دانشجویی و «مرکز رشد دانشگاه امام صادق» منتشر شد و مقدمه‌ای هم بر نسخه فارسی کتاب خاطرات وندی‌شرمن، مذاکره‌کننده تیم هسته‌ای نوشت. تا اینجای کار به نظر می‌رسید سایه جلیلی قرار است توسط باقری کنی در تیم مذاکره‌کننده تجلی پیدا کند.

وقتی باقری کنی در همان روزهای آغازین، در برنامه‌ای تلویزیونی از برجام به عنوان عروسی که پدرخانواده از آن رضایت ندارد، نام برد، نخستین ظهور جلیلی در دولت نمایان شد. اما به مرور رویکردهای ظاهری باقری کنی تغییر کرد؛ دست از نقد علنی برجام برداشت و مسوولیت احیای آن در مذاکرات را دنبال کرد. این سکوت استراتژیک را برخی به عنوان «جدایی باقری کنی از جلیلی» تفسیر کردند اما حالا 17 ماه بعد از آغاز به کار دولت رییسی و بی‌نتیجه بودن مذاکرات نشان داد هیچ جدایی در کار نیست. اگرچه همان زمان هم برخی تاکید کردند که این تفاوت تنها در ظاهر است. به قول منصور حقیقت‌پور، نماینده اصولگرای مجلس نهم و مشاور علی لاریجانی در مجلس دهم، «آقایان باقری کنی و جلیلی از یک حوزه فکری و یارغار هم هستند و تردیدی نیست که آقای جلیلی در پشت صحنه در حال هدایت کار است».

گذر زمان هم نشان داد خروجی مذاکرات باقری کنی و جلیلی چندان تفاوتی ندارد و شاید باقری کنی در ظاهر یار بی‌وفایی برای جلیلی در «تخریب و نق نق علیه برجام» بود اما در عمل با ناکام ماندن مذاکرات برجام، او سهم خود را در «شیوه مذاکره جلیلی» و «تجلی دیدگاه‌های ضدغرب» او ادا کرده و دست به فرمان تیم مذاکره‌کننده را بر اساس تابلوهای جلیلی جلو برد؛ مذاکره‌ای شعاری با نفرت از برجام در دل و تلاش برای راهنمایی کشورهای غربی به مسیر رستگاری. سعید جلیلی در هدایت هر جای دیگری از دولت رییسی در سایه باشد، در سیاست خارجی در متن بوده و احتمالا تا انتها نیز حاکم بلامنازع و در روشنایی این حوزه باقی می‌ماند.

صداوسیما، امپراتوری جلیلیون

با مرور تغییرات در صداو سیما از شهریور سال 1400 - زمان آغاز به کار دولت رییسی- تا اردیبهشت 1401 شاهد چینش جدی نیروهای برادران جلیلی به خصوص «سعید» هستیم. نخستین نمونه حضور پسرخاله سعید جلیلی در راس مهم‌ترین بخش سازمان صدا و سیما بود؛ معاونت سیاسی صدا و سیما که بدون اغراق مهم‌ترین معاونت این سازمان است به علیرضا خدابخشی رسید؛ معاونتی که تمامی بخش‌های خبری و تولیدات سیاسی را زیر نظر دارد.

علاوه بر این، محمدعلی صائب، دستیار ویژه و از چهره‌های حلقه نزدیکان او نیز ابتدا به عنوان رییس حوزه ریاست صدا و سیما منتصب و مدتی بعد به عنوان رییس خبرگزاری صدا و سیما منصوب شد. در سطوح پایین‌تر نیز مواردی قابل توجه است؛ چند روز پس از آنکه در اردیبهشت سال 1400، پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما، محسن برمهانی را به‌ سمت معاونت سیما منصوب کرد، مدیران شش شبکه تلویزیونی سیما تغییراتی به نفع جریان جلیلیون داشتند. نکته قابل‌توجه آنکه علی فروغی، مدیر خبرساز و تندرو شبکه ۳ سیما، در منصب خود باقی ماند و در عوض جمعی از چهره‌های ناشناس و نسبتا جوان سر کار آمدند که سابقه همکاری با نهادهای نظامی و انقلابی مانند حوزه هنری، بسیج، سازمان رسانه‌ای اوج و جشنواره عمار را در کارنامه دارند و البته اغلب از حامیان سعید جلیلی بوده‌اند.

برمهانی به جز سابقه حضور در صداوسیما، شرکتی به نام «آیات مدیا» هم تاسیس کرد که در واقع بازوی پخش خارجی سازمان فرهنگی- رسانه‌ای اوج وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. علاوه بر این با مرور اسامی منتصب در آن ایام می‌بینیم که نقطه مشترک دیگر مدیران جدید شبکه‌های ۱، ۲، ۴، آموزش، قرآن دو موضوع بود؛ هرگز در سطوح بالای مدیریت فرهنگی حضور نداشته‌اند و حامیان سعید جلیلی و در مواردی از نزدیکان وحید جلیلی بودند. آذرماه سال 1400 وقتی پیمان جبلی وحید جلیلی را به‌ سمت «قائم‌مقام رییس سازمان در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول در رسانه ملی» منصوب کرد، تغییرات سرعت بیشتری نیز گرفت؛ حامد بامروت‌نژاد، از دیگر چهره‌های نزدیک به برادران جلیلی و یکی از حامیان سعید جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ که در صفحه اینستاگرامش مملو از متن‌هایی مبنی بر این بود که جلیلی «اصلح» را به «صالح مقبول» یعنی ابراهیم رییسی ترجیح می‌دهد، مدیر جدید شبکه 2 شد.

حسین شاهمرادی، متولد ۱۳۶۷ که مدیر شبکه ۴ شد هم فرد نزدیک به تشکیلات سعید جلیلی است. او در زمان دانشجویی، عضو اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و در سال ۱۳۹۶، از امضاکنندگان نامه دعوت از سعید جلیلی برای نامزد شدن در انتخابات ریاست‌جمهوری بوده که در توییتر نوشته بود «این‌‌قدر که جلیلی برنامه داره، تلویزیون نداره». همین شد که با سرازیر شدن چهره‌های نزدیک به سعید و وحید جلیلی به صداوسیما ترکیب پازل تغییرات در صداوسیما به نفع جلیلیون بود نه عدالتخواهان که خوش‌خیال بودند که جبلی بر صندلی ریاست رسانه ملی تکیه زده است. البته نباید از یاد برد که خود پیمان جبلی در شورای عالی امنیت ملی تحت راهبری سعید جلیلی حضور داشت. همچنین جریان عدالتخواه نیز با نیروهای دو آتشه‌اش که در برهه‌ای چندساله گوی سوت‌زنی برای فساد در پروژه‌های دولت روحانی را از هم می‌ربودند، تا پیش از اینکه افسار عدالتخواهان از دست نیروهای اصولگرا خارج شود، ارادت تمام‌قدی به وحید و سعید جلیلی داشتند.

مدیریت اقتصادی و طرح‌های بنزینی؛ از دیدگاه‌های مسکن تا مولدسازی دارایی‌های دولت

به جز چهره‌های نزدیک به سعید جلیلی که در سطوح مدیرکل در وزارتخانه‌های اقتصادی دولت رییسی حضور پررنگ دارند، راهبردهای اقتصادی سعید جلیلی به وفور در برنامه‌های اقتصادی دولت به خصوص دستورکارهای سید احسان خاندوزی دیده می‌شود. «حل مشکل تورم با اقتصاد مقاومتی» یکی از اصلی‌ترین محورهای برنامه‌های اقتصادی سعیدجلیلی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 و قبل از انصراف او است. او بارها در برنامه‌ها و سخنرانی‌های اقتصادی خود بر دو موضوع «عدالت»، «اصلاح الگوی مصرف» و «حمایت از محرومان» تاکید داشته است. شعارهایی که عموما در دولت‌های اصولگرا شنیده می‌شود و در ادبیات و بسته‌بندی ظاهری بسیاری از تصمیمات اقتصادی دولت نیز وجود دارد.

سهمیه‌بندی تمامی حامل‌های انرژی در قالب طرح «وان» نیز از مواردی است که سعید جلیلی به آن اصرار دارد و البته از گزینه‌های مورد بحث در دولت در ارتباط با مدیریت حامل‌های انرژی است. طرح وان تاکید دارد که باید سهمیه انرژی به افراد و هر کدملی تعلق گیرد نه به خودرو. این ایده از نظر بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی جز با صفت احمدی‌نژادی قابل توصیف است و البته از مواردی است که در جلسات کارگروه‌های دولت سایه بارها مورد تاکید جلیلی قرار گرفته است. ناگفته نماند که طرح وان در میانه مدل‌های توزیع یارانه و الگوهای نوظهور در ایران در توزیع نقدینگی یا حامل‌های انرژی که قابل خرید و فروش بین مردم باشد، طرح جدیدی است که موافقان زیادی نیز بین کارشناسان مستقل دارد. علاوه بر این سعید جلیلی در دیدار با دانشجویان دانشگاه گیلان در دی‌ماه سال جاری تاکید کرد که دولت در مقام سیاست‌گذار باید به گونه‌ای سیاست‌گذاری کند که مشکل مسکن کشور حل شود اما لزوما به این معنی نیست که خودش باید مسکن بسازد.

این دقیقا همان دست‌‌فرمان دولت در حوزه مسکن در سال جاری است، بعد از آنکه مطالبه درباره ساخت 4میلیون مسکن در سال که شعار محوری رییسی در زمان انتخابات بود اوج گرفت، مخبر معاون اول رییسی گفت که قرار نیست دولت مسکن بسازد که این خود نشان از نزدیکی دیدگاه‌های جلیلی و دولت رییسی دارد.مهم‌تر از همه، ردپای جلیلی در طرح مولدسازی دارایی‌های دولت است. طرحی که در سال 97 تصویب شده اما سعید جلیلی در دیدار کارگروه اقتصادی دولت سایه با سید احسان خاندوزی- (فارغ از آنکه چه دلیلی دارد وزیر اقتصاد در کارگروه دولت سایه جلیلی حاضر شود و به رهنمودهای جلیلی درباره مدیریت حوزه اقتصادی گوش فرا دهد؟) به اهمیت مولدسازی دارایی‌های دولت تاکید کرده است. جلیلی در این دیدار در سوم شهریور سال جاری که گزارش مبسوط آن در سایت حیات طیبه متعلق به سعید جلیلی منتشر شده به احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و امور دارایی دولت رییسی که به عنوان نیروی قالیباف در دولت شناخته می‌شود، گفته است که در بحث مولدسازی دارایی‌ها، می‌توان به جای واگذاری دارایی‌های دولت، از آنها به عنوان ابزاری برای تامین مالی پروژه‌های عمرانی استفاده نمود. علاوه بر تعداد قابل توجه مدیران کل در وزارتخانه راه و اقتصاد که نیروهای منتسب به سعید جلیلی هستند، جلیلی حتی می‌تواند نیروی قالیباف در دولت را به جلسات دولت سایه بکشاند و گزارش تصویری آن را هم منتشر کند!

وزارت بهداشت و بازی تاج و تخت جلیلی و قالیباف

وزارت بهداشت گویا زمین بلامنازع حضور نیروهای سعید جلیلی بوده است اگرچه طی یکسال و اندی گذشته از دولت رییسی جابه‌جایی نیز در معاونت‌ها و مدیران کل این وزارتخانه قابل توجه بوده است. یارکشی بین نیروهای قالیباف و جلیلی چیزی نیست که از نظرها پنهان بماند.

از نظر قرابت‌های فکری و مدیریتی نیز نزدیکی‌های جدی بین عین‌اللهی و جلیلی وجود دارد. هر دو مخالفان جدی طرح تحول سلامت هستند.

ادعاهای جلیلی در مورد تولید یا واردات واکسن نیز همخوانی قابل توجهی به اصرار چهره‌های وزارت بهداشت دولت رییسی در زمان کار دولت روحانی دارد؛ اینکه واکسن بسازیم و وارد نکنیم به صورت روشن در گفته‌های جلیلی قابل بررسی است. خرداد سال 1400 سعید جلیلی گفته است که می‌توانیم در تولید و صدور واکسن کرونا در جهان، پیشتاز باشیم. علاوه بر این بهرام عین‌اللهی از وزرایی است که در جلسات کارگروه بهداشت دولت سایه حاضر شده است و همان سوال که در مورد احسان خاندوزی مطرح بود در مورد وی نیز قابل طرح است.

سایت حیات طیبه متعلق به سعید جلیلی در شهریور سال 1401 خبر داده است که جمعی از کارشناسان کارگروه سلامت دولت سایه به منظور ارایه پیشنهادهای کوتاه‌مدت و بلندمدت در خصوص مدیریت بیماری کرونا و دیگر چالش‌های نظام سلامت، با وزیر جدید بهداشت دیدار کردند. در این دیدار تاکید شده است که افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی، برای جبران کمبود پزشک در کشور باید جزو اولویت‌های وزارت بهداشت باشد که البته وزارت بهداشت این دست‌فرمان را نیز از سعید جلیلی گرفته است.

ماجرای ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی به یکی از محورهای مورد اختلاف نظر بین اصولگرایان تبدیل شده است. یک گروه می‌گویند با وضعیت سرانه تعداد پزشکان به هر شهروند در کشور، باید تعداد پذیرش دانشجویان پزشکی را افزایش داد. گروه مخالف از محدودیت امکانات آموزشی و تربیت پزشکانی فاقد صلاحیت علمی در اثر این تصمیم می‌گویند. وزیر بهداشت دولت رییسی و البته سعید جلیلی و کارگروه دولت سایه‌اش در حالی مدافع افزایش این ظرفیت هستند که کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اصولگرای یازدهم و برخی چهره‌های نزدیک به محمدباقر قالیباف در وزارت بهداشت از مخالفان سرسخت این موضوع هستند. با این وجود رویکرد وزیر بهداشت در این مقوله به رویکرد سعید جلیلی نزدیک است. در همین دیدار هم دبیر کارگروه جمعیت دولت سایه با اشاره به ارایه طرح پیشنهادی این کارگروه به مجلس شورای اسلامی در قالب طرح تعالی و پیشرفت خانواده و تکمیل این طرح از سوی کمیسیون مربوط، بر لزوم اجرایی شدن آن توسط وزارت بهداشت تاکید کرده است. با این حساب می‌توان ردپای آشپز قانون جمعیت را در دولت سایه جلیلی نیز جست‌وجو کرد.

جلیلی پسارئیسی

شاید در ابتدای امر تصور می‌شد با فوت آیت‌الله مصباح‌یزدی، سعید جلیلی تنها شده و ممکن است در بده‌بستان‌های درون گعده‌های اصولگرایی دیگر کسی سهم چندانی برای وی قائل نباشد. واقعیت این است که با درگذشت نسل آیت‌الله مصباح‌یزدی و فروپاشی هژمونی آیات ثلاث و با خالی شدن اردوگاه راست از چهره‌هایی همچون مهدوی کنی و هاشمی شاهرودی و محمد یزدی، جریان تازه‌نفس اصولگرا، از پشت میزهای دانشگاه امام صادق تا دنبال‌کنندگان موسسه‌های سراج و مصاف مطالبه سازوکارهای جدیدتر و چهره‌های جدیدتری را دارند. در این شرایط، بدون شک، جلیلی همان اندازه که توسط آیت‌الله مصباح نورچشم خود خوانده می‌شد در بین تازه‌نفس‌های انقلابی اصولگرایان نیز پایگاه دارد؛ پایگاهی که از پایگاه قالیباف قوی‌تر و بیشتر است و حالا همچون رییسی نیز با کارنامه یک دولت زمین‌گیر سنجیده نمی‌شود.

در این شرایط قرعه فال به نام سعید جلیلی است؛ نه پرونده مفاسد اقتصادی دارد و نامش با عناوینی با پسوند «گیت» گره خورده و نه مدیریت اجرایی در دست داشته که بخواهد مورد ارزیابی قرار بگیرد و ادبیاتش نیز به دهان این جوانان انقلابی شیرین است. با این حال جلیلی چالش‌های مهمی را پیش رو دارد: در مرحه نخست در بحث زنان او دست خالی دارد و حتی بعضا افاضاتی دارد که می‌تواند برایش در مواجهه با تقسیم‌بندی‌های جدید در جامعه دردسرساز باشد.او در قامت کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1396 گفته که نقش زنان در ایران باید در مقام مادر تعریف شود و باید در برابر رویکرد کشورهای غربی که آنها (زنان) یک «ابزار اقتصادی» محسوب می‌شوند، مقاومت کرد چرا که «بهره‌گیری از زنان به عنوان شی و تضعیف جایگاه زن به سطح یک نیروی کار و ابزار اقتصادی با دیدگاه اسلام بسیار تفاوت دارد».

دوم اینکه هر سرنوشتی که ابراهیم رییسی پیدا کند هم قالیباف و هم جلیلی، به دنبال سهم فدایی شده خود برای او هستند بنابراین رقابتی جدی بین آنها شکل خواهد گرفت، تا عزیز بعدی اصولگرایان باشند، جایگاهی مشابه سال‌های 96 و 1400 ابراهیم رییسی که باید همه آتش‌ها بر او گلستان می‌شد.جلیلی برای همین رقابت بی‌صدا مردان خود را راهی دولت کرده است و امپراتوری‌اش را در دولت رییسی بسط داد؛ امپراتوری برای همراهی در راستای تشکیل دولت بعدی.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy