Thursday, Feb 9, 2023

صفحه نخست » چگونه یک نظرسنجی بی‌اعتبار، اعتبار به اپوزیسیون بی‌اعتبار می‌‌دهد؟ احمد فعال

Ahmad_Faal_2.jpgدر سال ۱۳۹۹ وقتی گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان)، مطالعه‌ای را با عنوان "یافته‌های نظرسنجی نگرش ایرانیان به دین" منتشر کرد، در همان زمان یادداشتی نوشتم که در تکمیل یادداشت حاضر خدمت خوانندگان بازنشر می‌‌دهم:
«گزارش نظرسنجی گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان... نه خالی از فایده است و نه خالی از حقیقت. به همین دلیل کانال بیان آزادی مبادرت به انتشار آن نموده است. اما آنچه در این گزارش آمده است همه حقیقت نیست، نه تنها این، بلکه اگر حقایق دیگری که در ادامه توضیح داده می‌‌شوند مورد توجه قرار ندهیم، آنچه که در این نظرسنجی وجود دارد، چیزی جز جعل واقعیت از آب درنخواهد آمد. این توضیحات را خدمت شما ارائه می‌‌دهیم:
۱- اینکه امروز به دلایل متعددی از جمله بی‌کفایتی حکمرانان، از جمله تبعیض‌ها و فسادهای سیستماتیک و دامن‌گستر، از جمله بیان وهن‌آمیز و جاهلانه و ابلهانه اعتقادات دینی، از جمله دیدگاه‌های زن‌ستیز نظام حقوقی، از جمله گسترش روزافزون فقر و نابرابری‌ها، انحطاط اخلاقی جامعه در زمینه‌ها و احوالات گوناگون و... نوعی واکنش ضددینی و بی‌دینی و بی‌تفاوتی در برابر شعائر دینی، در جامعه و به خصوص در نسل جوان و تحصیل کرده به وجود آمده، و روز به روز بر دامنه آن افزوده می‌‌شود، هیچ تردیدی نیست. یک مشاهده میدانی و ساده در جامعه به آسانی می‌‌تواند این واقعیت را به رخ بکشاند.

۲- گزارشی که از سوی گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان تهیه شده است*، هیچ سندیت علمی ندارد، نه تنها این، بلکه یک گزارش کاملا غیرعلمی است. این گزارش از طریق سایت‌های اینترنتی انجام شده است. سایت‌های اینترنتی به دلایلی که مختصراً در زیر شرح می‌‌دهم به هیچ رو نمی‌‌توانند مستند علمی باشند:
الف) تنها بخش محدودی از ایرانیان از سایت‌های اینترنتی استفاده می‌‌کنند.
ب) بخش بزرگی از جمعیت سنت‌گرا و دیندار از سایت‌های اینترنتی به خصوص سایت‌هایی که ناظر به نظرسنجی هستند، استفاده نمی‌‌کنند.
ج) استفاده از این سایت‌ها به کمک فیلترشکن امکان‌پذیر است، بخش بزرگی از جامعه سنت‌گرا و دیندار از فیلترشکن استفاده نمی‌‌کنند، و حتی این سایت برای بخش بزرگی از جمعیت کشور شناخته شده نیست.
د) جمعیت زیادی از جامعه اعم از سنت‌گرا و غیرسنت‌گرا، معمولا علاقه‌ای به مشارکت در این نظرسنجی‌ها ندارند.
اما همه اینها دلایل خیلی پُراهمیتی نیستند، مهمترین دلیلی که وجود دارد، این است که:
ه) بخشی از جمعیت جامعه که اتفاقاً در اکثریت هم نیستند، حضور بسیار پرانرژی، برجسته و چشمگیری در اینترنت دارند و درهنگام، در هر اقدامی که لَه و یا علیه آنهاست، اظهارنظر می‌‌کنند. حتی فراتر از این، این قسم از جمیعت جامعه به وسیله اکانت‌های جعلی، نام‌های جعلی، استفاده از تعدّد سیم کارت‌ها با نام‌های مستعار، زیر هر مقاله و یا نظرسنجی‌ای را، در معرض بمباران نظرهای خود قرار می‌‌دهند. بنا به تجربه، افراد و گروه‌هایی از سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، حزب‌الهی‌های وابسته به ارتش سایبری و دین‌ستیزان، اینها چهار فرقه و یا چهار دسته‌ای هستند که با بمباران کامنت‌ها، عرصه را برای هر نظرمندی تنگ می‌‌کنند. همین چهار دسته‌ای که در یکی از مقالات خود توضیح داده‌ام که اساساً قابل بحث و گفتگو نیستند.
و) به علاوه و مهمتر از همه اینکه، روش سنجش افکار که به طریق آنلاین انجام می‌‌شود، فاقد نمونه‌گیری‌های تصادفی است. در نمونه‌گیری‌های تصادفی، این امکان وجود دارد که از راه تصادف و نظام احتمالات تمام اعضای جامعه آماری در نمونه‌گیری شرکت کنند. مثلاً وقتی محقق یک نمونه ۱۰۰۰ نفری را در یک جامعه آماری چند میلیون نفری انتخاب می‌‌کند، باید نمونه‌های انتخاب شده آنقدر تصادفی باشند که همه آن چند میلیون نفر شانس مشارکت در نمونه‌گیری را داشته باشند. نمونه‌گیری‌هایی که به طریق آنلاین انجام می‌‌شوند، به نمونه‌گیری غیرتصادفی و غیراحتمالاتی که اصطلاحاً نمونه‌گیری "گلوله برفی" نامیده می‌‌شود، معروف است، و به هیچ وجه قابل تعمیم به تمام جامعه نیست».
توضیحات بالا در باره هرنوع نظرسنجی که از سوی گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان (گمان) منتشر می‌‌شود، صدق می‌‌کند. اما لازم است توضیحی درباره آخرین مطالعه این گروه با عنوان «نگرش ایرانیان به اعتراضات ۱۴۰۱» ارائه دهم. پیشتر یک مقاله و یک یادداشت درباره کمیت آماری جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ توسط همین نگارنده منتشر شد. در آنجا توضیح دادم که چگونه جمعیت شرکت کننده در اعتراضات ۱۴۰۱، از جمعیت شرکت کننده در انقلاب ۱۳۵۷ (تا مقطع جنگ و گریزهای خیابانی) بیشتر بود، نه تنها این، بلکه وسعت و حجم و ابزار و ادوات کنترل و سرکوب در انقلاب ۱۳۵۷ دهها بار کمتر از جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ بود. استدلال روشن نگارنده این بود، بد نیست جهت یادآوری و اطلاع کسانی که مدعیات دیگری دارند بخش‌هایی از مقاله خود را در همینجا به اطلاع خوانندگان برسانم:
«۱- در انقلاب ۱۳۵۷ تا زمانی که تظاهرات در تمام شهرها به صورت جنگ و گریز بود، جمعیت شرکت کننده که عمدتاً جوانان انقلابی بودند و یا دوستانی که تحت تأثیر این جوانان بودند، در بهترین وضعیت در کلان شهر تهران، بیش از ۵ هزار نفر نبودند.
۲- وقتی خطر درگیری و جنگ و گریز از میان رفت، برای اولین بار در راهپیمایی عید فطر ۱۳۵۷، توده‌های مردم به صفوف انقلابیون پیوستند.
۳- موضوع دیگر حجم مقاومت و سرکوب توسط رژیم شاه در دوران انقلاب بود. در اغلب تظاهراتی که اینجانب در لحظه به لحظه انقلاب حضور داشتم، با تعدادی معدودی به اندازه انگشتان دو دست، پاسبان‌های "پیزوری" و در بعضی از جاها سربازانی بودند که از گروهان‌های مختلف ارتش به خیابان گسیل شده بودند. چند تا تیر و طرقه مشقی و گاز اشک آور و باتون، این همه ابزارهای سرکوب رژیم شاه بود.
۴- در اعتراضات ۱۳۸۸ نگارنده این یادداشت دستکم به خاطر مطالعات خود، در اغلب روزها لحظه به لحظه در خیابان حضور داشت. تخمین اینجانب و بعضی از دوستان و همکارانی که در محدوده خیابان فردوسی تا انقلاب، از جمهوری تا ولیعصر حضور داشتند، جمعیت به چند ده هزار نفر می‌رسید. در همان زمان وزیر کشور گفت تعداد جمعیت تظاهرکننده در سراسر کشور ۴۱ هزار نفر و روزنامه کیهان نوشت، جمعیت تظاهر کننده در تهران ۶۰۰۰ نفر بیشتر نیستند. اما آن روزنامه و وزیر کشور فراموش کرده‌اند بدانند، جمعیت راهپیمایی‌هایی که در کمال امنیت و آسایش بیرون می‌آیند، با جمعیتی که در جنگ و گریزهایی خیابانی و مردمی که جان خود را در کف دست گرفته‌اند، به دلایل زیر زمین تا آسمان تفاوت دارند:
۵- در حرکت اعتراضی سال ۸۸ حجم نیروهای پلیس که شهر را به کنترل خود در آوردند، و از آن زمان تا کنون هرگاه با جنبش اجتماعی مواجه می‌شویم، از صدها موتور سوار، از نیروها و یگان‌های ویژه ارتش گرفته تا نیروهای سپاه و بسیج، از نیروهای ویژه کماندویی نیروی انتظامی‌ گرفته تا لباس شخصی‌ها، از نحوه و تنوع مسلح شدن آنها، با کلاه کاسکت، بدون کلاه کاسکت، با جلیقه و بدون جلیقه، با لباس شخصی، با باتون‌های برقی، با شوکر، با زنجیرهایی که توسط لباس شخصی‌ها حمل می‌شود، با گاز فلفل (که در یکجا در سال ۸۸ برای پادرمیانی، توی صورت من و همسرم پاشیدند)، از تعداد ماشین‌هایی که فقط هیبت آنان ترسناک هستند، از دالان‌های عریض و طویلی که نیروهای کماندو در مراکز شهر ایجاد می‌کنند، که گاه برای عبور باید از این دالانها رد شد، همه و همه در اندازه‌ای هستند که بدون خوردن چند قرص آرامش بخش محال است نزدیک تراکم این نیروها شد (که در یک مورد در سال ۸۸ شاهد بودم، چگونه یک دختر خانم وقتی با یک فاصله دور از نیروهای نظامی می‌خواست به منزل خود که در همان حوالی بود بازگردد، داشت از فرط ترس سکته می‌کرد). بعد می‌گوئید چندهزار نفر بیشتر نبودند؟ اصلا این چه هنری است که ادعا شود به تظاهرات خاتمه دادیم و یا چند صدنفر بیشتر نبودند؟ اگر هنر است و می‌خواهید هنر بیشتر به خرج دهید، خوب است با فانتوم و اف ۱۵ و با تجهیزات زرهی و خمپاره‌اندازه و تیربارهایی که روی پشت بام‌ها نصب می‌کنید، شهر را به تصرف در بیاورید و بعد بگوئید، تعداد تظاهرکنندگان و مخالفان نظام چهار نفر بیشتر نبود. لابد آن چهار نفر هم دیوانه بودند. حالا این حجم از کنترل و سرکوب را مقایسه کنید با چند پاسبان پیزوری دوران شاه که برای سرکوب و کنترل تظاهرات راهی خیابان‌ها می‌شدند».
۶- همینجا به عنوان یک نکته ششم اضافه کنم که به باور نگارنده، جمیعت مخالف نظم موجود، بیش از درصدی است که گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان (گمان) اعلام کرده است. این گروه در آماری که ارائه داده مدعی است ۸۱ درصد از مردم ایران با نظام جمهوری اسلامی مخالف هستند. برداشت تجربی نگارنده می‌‌گوید این آمار بیشتر است، یکی از دلایل روشن این است که برای پیدا کردن یک نفر که موافق وضع موجود باشد، باید یک مدت طولانی در شهر بگردیم. این وضع در تمام شهرها تا روستاها و قصبات دور صدق می‌‌کند.
اما آنچه که به عنوان یک نتیجه‌گیری مهم که موضوع همین یادداشت است می‌‌خواستم عرض کنم این است که اگرنه گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان (گمان)، اما بعضی از شبکه‌های رسانه‌ای، بعضی از داده‌های آماری این گروه را برای تأمین مقاصد سیاسی با هدف بازسازی بعضی از اپوزیسیونی که در اعتراضات ۱۴۰۱ اعتبار خود را کاملاً از دست دادند، مورد بهره‌برداری قرار داده‌اند. در جنبش ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ شعارهای پراکنده‌ای مثل "رضا شاه روحت شاد"، این شائبه جدی را ایجاد کرد که مردم ایران حقیقتاً طرفدار نظام سلطنت و رضا پهلوی هستند. اما در همین قسم چند نکته را عرض کنم:
۱- اینکه بخش کثیری از مردم ایران خواستار بازگشت به نظام پیش از انقلاب هستند، نیازی به تحقیق زیادی نیست. یک خیابان‌گردی و مهمان‌گردی می‌‌توان مشاهده کرد که بخش کثیری از مردم طرفدار نظام سلطنت هستند.
۲- طرفداری این بخش از مردم که کم هم نیستند، هم واکنشی است و هم بسیار سطحی. تاریخ ایران گزارش می‌‌دهد که جامعه از فرط ناخشنودی و ظلم از یک حکمرانی ستمگر، حتی به متجاوزان هم پناه برده‌اند. همین الان جمعیت کثیری از مردم روسیه از فرط ناخشنودی و ستم رژیم پوتین به طور جدی طرفدار بدترین و خطرناکترین دیکتاتوری ادوار گذشته مثل استالین هستند. این طرفداری‌ها علاوه بر واکنشی بودن، بسیار سطحی است، به محض گشودگی در فضای سیاسی و ظهور نحله‌ها و اندیشه‌های مختلف آلترنانیو، رضا پهلوی و نظام سلطنت مثل کف روی آب در اقیانوس افکار عمومی غرق می‌‌شوند.
۳- جنبش‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ جنبش فرودستان بود که از آگاهی سیاسی کمتری برخوردار هستند. فرودستان در خلاء نیروهای سیاسی ملی و آزادیخواه ممکن است از خطرناکترین آلترناتیوهای دیکتاتوری هم دنباله‌روی کنند. دنباله‌روی بخش کثیری از فرودستان از ریاست جمهوری احمدی نژاد در همین راستا قابل ارزیابی است. اما در جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ شاهد بودیم که طبقه متوسط با هدایت کانونی دانشجویان وارد عرصه مبارزه شدند. در اعتراضات چهار ماه اخیر به قول یکی از نویسندگان، شعار "رضا شاه روحت شاد" دود شد و به آسمان رفت. به عکس، در بسیاری از دانشگاه‌ها و در کف خیابان شاهد شعارهایی علیه نظام سلطنت بودیم.
۴- شعارهایی که در اعتراضات ۱۴۰۱ عمومی شدند، اعتبار آلترناتیوی رضا پهلوی و نظام سلطنت را از میان برداشت، اما آنچه که این بی‌اعتباری را کامل کرد، داستانی بود که توسط بعضی از رسانه‌ها با عنوان "من وکالت می‌‌دهم" شروع شد. از اکانت‌های محتمل جعلی و دستگاه‌های رباتیک سایبری که در چنین مواقعی به داد می‌‌رسند بگذریم، تعداد محدود جمعیتی که به وکالت رضا پهلوی رأی دادند، برآورد نگارنده این است که اعتبار و طومار سیاسی ایشان برای همیشه از صحنه سیاسی ایران پیچانده شد. با این وجود امکان بازسازی آن هست. یکی از امکان‌های بازسازی اعتبار، همین سوء استفاده از نظرسنجی‌ای بود که توسط گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان (گمان) انجام گرفت، و بعضی از شبکه‌های رسانه‌ای روی آیتم نفر اول شدن ایشان مانور دادند.

• نگارنده دوبار با گروه نظرسنجی گمان در خصوص توضیح روش نظرسنجی تماس گرفت، متأسفانه پاسخی دریافت نکرد.

Ahmad_faal@yahoo.com
https://t.me/bayane_azadi



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy