بیش از دو ماه هست که شاهد مسمومیت دختران دانش آموز دبیرستانها در قم هستیم. از ۹ آذر که اولین مورد از این مسمومیت های سریالی در هنرستان نوریزدانشهر قم آغاز شد، تا کنون تعداد زیادی از دبیرستانهای دخترانه قم بیش از ۱۲ مدرسه و بالغ بر ۲۰۰ دانش آموز را در بر گرفته است. علائم بالینی اکثریت مراجعه کنندگان به کلینیک های درمانی، همان علائم کلاسیک مسمومیت می باشد. بیحالی و ضعف، حالت تهوع، دردهای عضلانی، سرگیجه گاهی همراه با گیجی. قبل از تفسیر و آنالیزاین واقعه و بررسی گفته ها و عکس العملهای مسئولین جمهوری اسلامی در رابظه با این مسئله، لازم میدانم مختصری از زاویه پزشکی به این مسئله نگاه کنیم. مسمومیت بطور کلی به سه طریق مختلف اتفاق می افتد.
از طریق خوردن و آشامیدن، ار طریق پوست و از طریق راههای تنفسی. مسمومیت های تصادفی و عوامل بوجود آورنده آن، وسیع و متفاوت است. اما آنچه در رابطه با مسمومیت های اخیر مطرح است، و آنرا میتوان تحت نام مسمومیت عمدی دسته بندی کرد، بیشتر از طریق مواد آشامیدنی و یا از طریق راههای تنفسی امکان پذیرخواهد بود. از آشامیدنیها میتوان به اضافه شدن مواد تمیزکننده مایع یا جامد به سرچشمه یا محل ذخیره آب آشامیدنی واز خانواده گازها به مسمومیت با مونوکسید کربن از طریق دستکاری دستگاههای گرمازا و استفاده از اسپری های مختلف، اشاره نمود. مواد مسمومیت زا در بدن افراد مسموم از طریق خون و ادرار قابل ردگیری و شناسایی است و نه آنگونه که رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم در نامه اش به مدارس عنوان کرده، با جمع آوری هوای بازدم در کیسه فریزر قابل تشخیص است و نه آنگونه که وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده، یافت نشدن مواد مسمومیت زا در بدن دانش آموزان، دال بر مسموم نبودن آنهاست. مونوکسید کربن و سایر مسمومیت زاها بستگی به میزان وارد شده در بدن، در کوتاه مدت یا دراز مدت از بدن خارج میشود و در موارد زیادی عامل مسمومیت قابل ردگیری نیست. انکار و کتمان این مسمومیتها از طرف وزیر آموزش و پرورش با این استدلال که این دانش آموزان دچار فوبیا یا هیستری جمعی شده اند، دارای هیچگونه توجیه علمی نیست.
همچنین اظهارات معاون دانشگاه علوم پزشکی قم در کاهش این مسمومیت ها در حد تنفس های سطحی و تند ناشی از استرس، همه و همه نشان از تلاشی سیستماتیک برای پاک کردن صورت مسئله این جنایت است. ازآقای وزیر که برای سرپوش گذاشتن بر جنایت تهدید جان کودکان تئوری هیستری جمعی فروید، را دست آویز قرار داده باید پرسید که اولا چرا این هیستری جمعی فقط در دبیرستانهای دخترانه ایجاد می شود و چرا فقط در دبیرستانها و نه در دبستانها. اضافه بر آن چرا مردم ستم کشیده ایران و این دختران بیگناه باید فقط هیستری جمعی مسمومیت را تجربه کنند و نه هستری جمعی خنده و رقص را. زیرا بر مبنای این تئوری ، افراد تحت تاثیر هیستری جمعی ممکن است دچار خندیدن و یا حرکت های دیگری هم بشوند. علائم افزایش و سطحی شدن تنفس در اثر استرس، که از طرف معاون دانشگاه علوم پزشکی مطرح شده، هرچند در مواردی همسان با مسمومیت است، اما بطور کلی و اساسی قابل تفکیک از همدیگر توسط پزشک و کادر درمانیست. و این در حالیست که همه دانش آموزان دارای این علائم توسط کادر پزشکی آمبولانس ها معاینه و با تشخیص مسمومیت برای معالجه به بیمارستان ها اعزام شده اند.
خبرها و اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان استانی، نماینده قم در مجلس و وزیر آموزش و پرورش و تهدید روزنامه ها به عدم درج مطالب در رابطه به این واقعه، نشانگر امنیتی شدن مسئله و مشکوک بودن علت اصلی بروز این حوادث است. معاون سیاسی امنیتی استانداری قم، روزهای اول خبر از عمدی بودن این حوادث و بررسی آن از طرف تیم های آتش نشانی و سازمان پدافند غیر عامل، داد که بعدها با بزرگنمایی خوانده شدن آن از طرف نماینده قم در مجلس، به فراموشی سپرده شد. انتشار نوشته یکی از بانوان پژوهشگر مرحله دکترای دانشگاه الزهرا که نگاه طالبانی مخالف تحصیل دختران در دبیرستانها را، در پشت این حوادث محتمل میدانست، با برخورد شدید امنیتی روبرو و رسانه قم نیوز که این خبر را درج کرده بود، مجبور به معذرت خواهی و عدم درج هر نوع خبری در ارتباط با این اتفاقات شد.
اینها و اظهارات غیر واقعی و غیر کارشناسانه وزیر آموزش و پرورش و معاون دانشگاه علوم پزشکی قم در کتمان مسمومیت دانش آموزان و تقلیل آن در حد استرس ناشی از هیستری جمعی و یا تند نفس کشیدن دانش آموزان، نشان از این واقعیت دارد که در این حادثه هم، همچون حوادث بیشماردیگری که در حیات جمهوری اسلامی به وقوع پیوسته، در بر همان پاشنه دروغ و کتمان حقیقت می چرخد و جان انسانها هیچ ارزشی برای این حکومت و رهبران آن ندارد. شباهت این حوادث با آنچه در دبیرستانهای دخترانه افغانستان افتاد، و آنچه قبل از این با اسیدپاشی به صورت زنان اصفهان، روی داد و عدم پیگیری و مجازات عوامل هردو حادثه، موید این نکته است که جمهوری اسلامی به صورت تفکری و سیستماتیک همان طالبان است که در زیر صخره های مقاومت و آسمان درخشان آگاهی زنان ایران، جرات علنی و عملی کردن خیلی از تفکرات طالبانی خود را ندارد. در همه جای جهان و به ویژه در کشورهای آزاد و متمدن دنیا حفاظت و صیانت از جان شهروندان و به خصوص جان و سلامت کودکان، دغدغه اصلی و شماره یک مسئولین کشور است. چیزی که در نظام ضد انسان و ضد زن جمهوری اسلامی هیچ جایی ندارد. شلیک مستقیم به چشمان تعداد وسیعی از تظاهرات کنندگان اخیرکه یادآور واقعه تاریخی گور کردن مردم کرمان توسط آغا محمد خان قاجار می باشد، و همچنین بی توجهی به زخمی های افتاده در کف خیابان و جلوگیری از معالجه این زخمی ها توسط کادر پزشکی درمانگاهها و ربودن زحمی ها از روی تخت بیمارستانها برای کشاندن آنها به زندان و شکنجه، همه و همه نشان دهنده این واقعیت است گه جان و سلامتی انسانها برای حاکمان جمهوری اسلامی فاقد هرگونه ارزشی می باشد.