Monday, Mar 27, 2023

صفحه نخست » خطر طنز! چند کلمه ای در باره برنامه طنز ایرج طهماسب؛ ف. م. سخن

51F19EF6-5195-4F73-B095-69EC7756F048.jpegبه عنوان کسی که خودش طنزنویس و طنزپرداز است وظیفه دارم که چند کلمه در باره ی «رویداد ایرج طهماسب» بنویسم.

معمولا در صنف های مختلف، اهل صنوف و حرفت، که به چم و خم کار صنف خود آگاه هستند و دشواری های کار خود را می شناسند و اشتباه هایی که اتفاق می افتد را از زاویه تخصصی خود می نگرند، به نوعی احساس همبستگی خصوصا در شرایط دشوار می کنند و سعی دارند اگر خطایی از هم‌صنف و همکار خود می بینند دلایل آن خطا را از زاویه ی دید کسی که اهل کار است به جامعه بیان کنند.

جامعه ی زخم خورده ی ما، این روزها به شدت حساس است.

مثل تنی که زخم های تازه و باز بسیاری دارد، کوچک ترین لمس،،، این تن زخمی را آزرده می کند و اگر فشار این لمس زیاد باشد، جامعه را به فغان در می آورد.

هنوز کفن بچه هایی که به دست نیروهای سرکوبگر حکومت نکبت به زیر خاک رفته اند خشک نشده است. هنوز چسب هایی که روی چشم های از حدقه در آمده به خاطر شلیک ساچمه های سرکوبگران زده شده، از چشم ها برداشته نشده و چشم های مصنوعی و شیشه ای حدقه های بچه های نازنین و زیبای ما را پر نکرده است. هنوز اثر خون کسانی که از ساختمان های بلند به زیر افکنده شده اند بر پیاده روها ردّش باقی ست. هنوز فریادهایی که در گلو خفه شده، راهی برای عبور از حنجره ها می جوید....

در چنین وضع و اوضاعی، نوشتن طنز کاری ست خطرناک که عقل سالم و معاش اندیش حکم می کند، طنز نویس از کنار آن بگذرد و بگذارد تا این آثار دردناک و این زخم های هولناک التیام پیدا کند.

اما جامعه،،، پویاست و طنزنویس و طنزپرداز هم در این جامعه ی پویا زندگی می کند و سکوت مرجح را به هر دلیل تاب نمی آورد و چیزی می گوید یا چیزی می نویسد که می تواند به جای کاهش درد جامعه ی خسته و مجروح، باعث افزایش درد آن شود.


ایرج طهماسب را من با کلاه قرمزی و پسرخاله و فیلم های کمدی اش می شناسم. بر خلاف بسیاری دیگر از چهره های سینمایی، در چهره ی او نجابت و اصالتی می بینم که دلیل خاصی هم برای آن ندارم.

امروز با دوستی در باره ی برنامه های تلویزیونی خارج از کشور صحبت می کردیم، گفتم من از گوینده های تلویزیونی، بی هیچ دلیل خاصی، آقای پیام یزدیان از برنامه سازان تلویزیون امریکا را دوست می دارم و نجابتی در چهره ی ایشان می بینم که نسبت به کمتر برنامه ساز دیگری این حس را دارم.

این حسی که نسبت به آقای طهماسب دارم هم از همین نوع است. شاید حس درستی نباشد. اما گمان می کنم اکثریت بینندگان برنامه های طهماسب چنین حسی را نسبت به او دارند.

حال ایشان -آن طور که به نظر می رسد- بی هیچ دلیل خاص یا بددلی یا بدخواهی یا غرض ورزی، برنامه ی طنزی ارائه می دهد که اتفاقا بر خلاف سایر طنزهایش مایه و بنیه ای هم ندارد و این طنز جامعه را آزرده خاطر می کند.

خاله ی دختر نازنین ما نیکا را به شدت می آزارد و فریاد او به آسمان بلند می شود.

افرادی هم هستند که به جای این که بر این زخم جدید مرهم بگذارند، بر آن نمک می پاشند. جد و آباد طهماسب را جلوی چشم اش می آورند و موقعیت را برای در هم کوبیدن او مناسب می بینند.

در این زمینه، یعنی کتک خوردن لفظی و مجازی از کسانی که به هر دلیل با اهل قلم و اهل هنر مخالف اند بهتر است چیزی نگویم چون مثل این است که مرده از تخت مرده شور خانه بلند شود و بخواهد مرده شور را بشوید!

خود من هر روز و هر ساعت با کلمات و الفاظ زشت و سخیف کتک می خورم و در پشت صحنه هم از طریق ای میل ها و پیام هایی که دریافت می کنم به شکل کاملا واضح ترور می شوم.

ولی این مرده، وظیفه ی خود می داند که از روی تخت مرده شور خانه بلند شود و مرده شور را بشوید و به عزیزانی که از طنز طهماسب رنجیده اند بگوید که طنز،،، کار خطرناکی ست. بسیار خطرناک. با روح و روان جامعه سر کار دارد و روی اعصاب راه می رود.

تا جایی که این راه رفتن روی اعصاب حکومت نکبت باشد، معمولا زیبا و دلپذیر دانسته می شود، ولی اگر خدای نکرده روی اعصاب ما راه برود، به تمسخر و دلقک بازی و سخافت تشبیه می گردد.

اما اگر طنزپردازی را واقعا طنزپرداز حکومتی نمی دانیم، و ظن اشتباه در طنزپردازی او می دهیم، به او فرصت تصحیح خطا یش را بدهیم.

تار و مار کردن اهل طنز کاری ندارد. از علی اکبر خان دهخدا تا در همین دوران معاصر زنده یاد ایرج پزشکزاد یا چرا راه دور برویم جناب استاد هادی خرسندی، بارها مورد نوازش مخالفان شان قرار گرفته اند. کامنت های زیر مطلب اخیر آقای خرسندی را نگاه کنید متوجه این نوازش ها خواهید شد.

تار و مار کردن اگر باعث سکوت و کنار کشیدن همیشگی طنزپرداز شود، این به نفع هیچکس نیست. جامعه دچار سکون و رکود فکری و ادب و آرامش فرمایشی می شود. دیگر کسی نخواهد بود تا روی نقاط حساس اجتماعی فشاری وارد کند یا ضربه ای بیدار کننده بزند و این برای هیچ جامعه ای خوب نیست.

اجازه بدهید زمان بگذرد و این موضوع مثل خیلی از موضوع های دیگر رنگ ببازد، هر چند اثرش تا ابد بر دل ها خواهد ماند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy