پیشگفتار مستند و مستدل (برگهایی "زرین" از تاریخ مکتوب نه چندان زرین)
"اما در قلب این حماسه کبیر مردی، چهره پرچمدار و قهرمان آن همچون خورشید ء تابناک تر از هر ستاره میدرخشد. او که در حساس ترین مقطع تاریخ مبارزات این میهن به عنوان پیشوا و تبلور شرف و آزادگی مردم ما لقب امام گرفت. بی تردید برای کمتر پیشوائی همچون امام خمینی عشق و فداکاری نثار شده است. قلب میلیونها انسان رنجدیده و تحت ستم با نام او سرود آزادی سرداد. ": "مجاهد" نشریه مجاهدین خلق ایران، سال اول شماره (۱)، دوشنبه ۱ مرداد ۵۸، صفحه ۱ ادامه در صفحه ۲ ـ (یعنی ۱۶۰ روز بعد از انقلاب و جنایات هولناک رژیم در سراسر کشور)
"پس از قیام قهرمانانه خلق ما، دادگاههایی به نام دادگاه انقلاب اسلامی تشکیل شد. این دادگاهها به جرائم کسانی رسیدگی میکرد که به قول امام نه متهم، بلکه مجرم بودند. جرائم و جنایاتشان برای همهء مردم روشن بود و آنها از مدتها پیش در پیشگاه خلق به جرم جنایتهای بسیار به مرگ محکوم شده بودند. بنابراین صرف محرز شدن هویت آنان برای به جوخه ء آتش سپردنشان کفایت میکرد. لازم بود به کیفر رساندن این جانیان با سرعت و قاطعیت تمام انجام گیرد. حقانیت دادگاهای انقلاب را علیرغم نقاط ضعفی که داشتند از پشتیبانی بی دریغ و پرشور همهء اقشار خلق میتوان دریافت".: "مجاهد" نشریه مجاهدین خلق ایران، سال اول شماره ۳، دوشنبه ۱۵ مرداد ۵۸، صفحه ۱ ادامه در صفحه ۷ ـ (یعنی ۱۷۲ روز بعد از انقلاب و اعدامهای صحرایی صادق خلخالی و جنایات هولناک رژیم در کشور بخصوص در تهران، بلوچستان، کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان)
"ما رهبری را هرگز در مسیر مبارزه با استعمار ـ امپریالیسم و صهیونیسم و پایگاههای داخلیاش تنها نخواهیم گذاشت. ما همچون گذشته صادقترین و جان برکف ترین نیروهای وفادار بر تداوم انقلاب و رهبری آن تا تحقق جامعه بی طبقه توحیدی و حاکمیت مستضعفین باقی خواهیم ماند".: "مجاهد" نشریه مجاهدین خلق ایران، سال اول شماره ۵، دوشنبه ۲۹ مرداد ۵۸، صفحه ۲ ـ (یعنی ۱۸۶ روز بعد از انقلاب و چند روز بعد از فتوای جهاد خمینی علیه کردستان و یورشهای وحشیانه و به آتش کشیدن کتابفروشیها، دفاتر جبهه دمکراتیک ملی و فدائیان خلق و دانشگاه و نیروهای سیاسی و جمعیت کردهای مقیم مرکز و مراکز کانون وکلا و نویسندگان مستقل ایران و دفاتر روزنامههای متعدد)
مخالفت با رفراندوم (همه پرسی ۱۲ فروردین ۵۸)
اغلب از نگارنده پرسیده میشود چرا جمهوری اسلامی اینگونه از ره کشتار و قساوت و بیرحمی با مردم بلوچ دشمنی دارد، از جمله در برنامه نیم ساعته ویژه بلوچستان در تلویزیون صدای آمریکا در دو روز گذشته . جواب خیلی ساده است: مردم بلوچ در همه پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ شرکت نکردند و هرگز به جمهوری اسلامی رای ندادند و تا به امروز نیز آن را یک حکومت غاصب و فاسد و جنایتکار میدانند. این حقیقت در مورد تحریم همه پرسی در برخی از نقاط ایران مثل تهران و کردستان و یا ترکمن صحرا نیز صدق میکند.
باید پرسید چه کسانی هیولای خون آشامی بنام جمهوری اسلامی (نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم) را با جوهر انگشتان خود زائیدند و ماهها و سالها و حتی برخی دهها به آن بالیدند و و بقول حافظ همانند محتسب در دامن شیخ شدند و اثر انگشت خود از یاد ببردند و امروز چون قلندران چهره برافروخته و سر تراشیده، طَرْفِ کُلَه کج نهاده ردای مدعی پوشیدهاند تا به دیگران "کلاهداری" و آیین سروری بیاموزانند. امیدوارم طرفداران مجاهدین از این نقد تلخ اما سازنده تاریخی بر بنده خُرده نگیرند. آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن، آیینه شکستن خطاست. زیرا آن زمان که مجاهدین خلق خود را "صادقترین و جان برکف ترین نیروهای وفادار انقلاب و "امام خمینی" معرفی میکردند، بنده بعنوان یک دانشجوی ۱۸ ساله به اصطلاح شهرستانی این شعور و بصیرت را داشتم که بجای تعریف و تمجید از "امام" ء بقول خودشان ضدامپریالیستی و ضد صهیونیستی؛ در زادگاه خودم چابهار علیه حمله وحشیانه این هیولای هفت سر خون آشام به کردستان و ظهور آشکار دیکتاتوری مذهبی اکسیونهای اعتراضی، سخنرانی و تظاهرات برپا کنم که عکسهای آن در اینترنت موجود است.
البته این نقد فقط متوجه مجاهدین خلق نیست که در همه پرسی جمهوری اسلامی رای "آری" دادند. زیرا شوربختانه "گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند". باید گفت این مثل باشد که تا گردون رود دیوار کج، گر زغفلت خشت اوّل را نهد معمار کج. اگرچه مجاهدین بعد از مدتی به دلایلی که همه میدانند، همانند بنی صدر، راه خود را از "امام شان" جدا کردند و امروز به "دشمن خونین" رژیم کودک کش تبدیل شدهاند. اما هستند گروهها و افراد فراوانی که بعد از مایوس شدن از بازگشت به "دوران طلایی امام" بعد از بیش از سه دهه و بعد از پرت شدن به بیرون از دایره قدرت، اکنون مثل طاووس علّیین شده خود را در جلوی صف اپوزیسیون ۴۴ ساله جا زده و همانند فقیه الفقها با فضل فروشی ادعای آموزش مبارزه به دیگران را دارند و علیرغم اشتباهات بیشمار شگرف و فاحش گذشته خود اینک نشسته بر دیوار بلند حاشا و انکار خود را "عقل کل" میپندارند و از راه نرسیده با تردستی میخواهند کپی منسوخ شده قدیمی را برابر اصل به ما بفروشند. بقول صائب تبریزی دریغا که "از کوتهی ماست که دیوار بلند است".
نکته آخر اینکه همه باید با درایت و شکیبایی و نقدپذیری بپذیریم که "گذشته چراغ راه آینده است"؛ و بعبارتی "هر که ناموخت از گذشت روزگار، هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار". زیرا بنده به کرات دیدهام که چاپلوسی هم گوینده و هم شنونده را فاسد میکند. سال پیش نوشتم: "جمهوری اسلامی آئینه تمام نمای شکست آرمان گرایی دینی میباشد. آئینهای که دیریست شکسته است. اما دریغا بسیاری صدای شکستن آن را از همان آغاز سقوط و استحاله نشنیده بودند". البته باید اقرار کرد افراد و سازمانهایی مثل چریکهای فدائی خلق مخالف رفراندوم بودند و شرکت نکردند. اما اکنون که در اثر گذر زمان اثر جوهر "انگشتان گناهکار" به همراه "مرزبندیهای اوایل انقلاب" محو شده است، خیلیها رندانه مدعی هستند که از همان اول با این رژیم سفاک مخالف بودند.ای کاش اینگونه میبود، یا وگرنه ما اینجا نمیبودیم.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
لینک ۱: https://www.youtube.com/watch?v=IbqiTc0jeoo