Wednesday, Apr 19, 2023

صفحه نخست » مخزن‌الاسرار امنیتی

taeb.jpgحالا طائب با آن طائب دو دهه پیش و حتی با آن طائب یکسال پیش هم تفاوت کرده است؛ تحلیل‌هایی مانند برادرش مهدی ارایه می‌کند و میل به سخنرانی در او بیشتر شده است. مشخص نیست که آیا او از این سیاست جدید قصد ورود به عرصه رسمی سیاست را دارد یا خیر

محمدحسن نجمی - روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: تیر ماه 1401 را می‌توان نقطه عطفی در سیستم امنیتی ایران دانست. زمانی که حسین طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، پس از 13 سال زعامت این نهاد امنیتی و اطلاعاتی، کنار رفت. طائب تا آن زمان کمترین حضور رسانه‌ای را داشت اما پس از تیر ماه این چهره امنیتی، کم‌کم از سایه خارج شد و بیشتر در رسانه‌ها و نشست‌ها دیده شد؛ رفته‌رفته با شروع اعتراضات داخلی ایران که پس از جان‌باختن مهسا امینی در زمان بازداشت پلیس امنیت اخلاقی آغاز شد، حضور طائب هم در مجامع عمومی رو به افزایش رفت .

طائب که زمانی نامش برای بسیاری از روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی و منتقدان هراسناک بود، حالا با کنار رفتن از صندلی امنیتی‌اش حتی روز دانشجو هم به دانشگاه رفت و در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان شرکت کرد. طائب در این چند ماه، چهره‌ای رسانه‌ای از خود نشان داده؛ برخلاف آنچه تا تیر ماه 1401 از او دیده می‌شد.

منتقدان حسین طائب را چهره مرموز امنیتی در سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی معرفی می‌کنند اما در مقابل طیف گسترده‌ای هم از محافظه‌کاران، حسین طائب را بابت عملکردش ستایش می‌کنند.

طائب به روایت طائب

حسین طائب متولد 1342 در تهران است. آنها 5 برادر هستند که سه تای آنها درس حوزوی خوانده‌اند. طائب دیپلم ریاضی دارد و به گفته خودش دیپلم گرفتنش همزمان شده بود با انقلاب فرهنگی. این موضوع از فروردین 1359 آغاز و بنا شد پس از اتمام نیمسال تحصیلی در خرداد 1359، تا اطلاع ثانوی دانشگاه‌ها تعطیل شوند که تا نیمسال دوم تحصیلی 1361 ادامه داشت. بنابراین با توجه به این بازه زمانی و سال تولد طائب به نظر می‌رسد او سال 1360 دیپلم خود را گرفته باشد. به روایت خودش، او مردد بوده که به حوزه علمیه برود یا منتظر بازگشایی دانشگاه‌ها باشد که نهایتا تصمیم گرفت برای فراگیری علوم دینی راهی قم شود.

مدیرکلی اطلاعات استان و ضد جاسوسی واجا

طائب در قم مشغول تحصیل دروس حوزوی می‌شود اما پس از مدتی به تهران بازمی‌گردد. او در همان سال‌ها جذب دستگاه‌های اطلاعاتی می‌شود. او در سال 1368 مدیر کل اطلاعات قم می‌شود و همزمان با کار، درس حوزوی‌اش را هم ادامه می‌دهد.

ماجرای اخراج «حاج میثم»

روزنامه ایران آبان‌ماه 1388، گزارشی پیرامون «مهدی هاشمی» ‌فرزند اکبر هاشمی‌رفسنجانی منتشر کرد که بنا بر آن، طائب در زمان زعامت علی فلاحیان بر وزارت اطلاعات، از مدیران وقت ضدجاسوسی این وزارتخانه بوده است. این روزنامه در گزارش خود از نام «حسن» برای طائب استفاده کرده بود. در گزارش «ایران» آمده بود که در دوران فلاحیان، طائب از مدیران وقت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، «پرونده‌ای برای یکی از فرزندان هاشمی‌رفسنجانی تشکیل داد.» در ادامه این مطلب آمده که «با اطلاع رییس‌جمهوری وقت، طائب از وزارتخانه اخراج و به دلیل همین برخورد چکشی وی چندی خانه‌نشین شد.» منظور از رییس‌جمهوری وقت در این مورد، اکبر هاشمی‌رفسنجانی است؛ چرا که فلاحیان در هر دو دولت هاشمی‌رفسنجانی، وزیر اطلاعات بوده است.

طائب از اوایل دهه 60، در استخدام سپاه پاسداران بود و پس از موضوع ادعایی اخراج از وزارت اطلاعات به نهاد خودش بازگشت. گفته می‌شود او در وزارت اطلاعات با نام مستعار «میثم» یا «حاج میثم» مشغول به کار بوده است. طائب پس از برکناری‌اش در وزارت اطلاعات، به سمتی با عنوان «مسوول هماهنگی بیت رهبری» منصوب شد.

تغییر برنامه‌ها و ابزار بسیج

او که زمانی در پس پرده بود، حالا دیگر نامش رسانه‌ای شد. طائب دو سال پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد ارتقای سازمانی چشمگیری داشت. از سوی دیگر، طائب دو سال قبل از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال 1388 فرمانده یکی از مهم‌ترین نیروهایی شده بود که زمان اعتراضات و ناآرامی‌ها، در صف اول نیروهای کف خیابان هستند .

طائب در همان چند ماه ابتدایی ماموریتش در بسیج، ارتباط خوب خود با حزب‌الله لبنان را در رسانه‌ها به رخ کشید؛ آذرماه 1386 «طائب به نمایندگی از بسیجیان سراسر کشور مبلغ جمع‌آوری شده توسط آنان را که شامل مبلغ یک میلیارد و 795 میلیون ریال، 240 تخته فرش به همراه 376 تخته پتو بود، به نماینده حزب‌الله لبنان اهدا کرد.»

تقدیر احمدی‌نژاد از طائب

با آغاز سال انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، محمود احمدی‌نژاد رییس دولت وقت، از حسین طائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج بابت «ارایه خدمات به کاروان‌های نوروزی و راهیان نور» تقدیر کرد.

فروردین‌ماه طائب در سخنانی، فضای کشور را یک «فضای آرمانی برای انقلاب اسلامی» توصیف کرد و ادامه داد: «می‌توان گفت این فضا مانند فضای دوران پیامبر(ص) است که ما در این دوره به ریشه خود در دوران پیامبر(ص) رسیده‌ایم و تمام نظرسنجی‌ها نشان داده است که مردم خواستار حاکم شدن آرمان‌های انقلاب هستند.»

ماجرای ترانه موسوی

مردادماه 1388، ماجرای پر حاشیه «ترانه موسوی» در فضای خبری منتشر شد. در پی واکنش‌ها به خبر کشته شدن «ترانه موسوی»، مهدی کروبی یکی از رهبران معترضان به نتایج انتخابات، نامه‌ای به اکبر هاشمی‌رفسنجانی رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت و در آن ماجرای خانم موسوی را شرح داد؛ رفسنجانی هم آن را به هاشمی ‌شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه ارجاع کرد. مدتی پس از این نامه‌نگاری‌ها بخش خبری 20:30 شبکه دو که آن زمان به محلی برای پخش «سخنان» بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات تبدیل شده بود، گزارشی پخش کرد که در آن گفته شد سه «ترانه موسوی» در ثبت‌احوال کشور وجود دارد؛ یکی پاریس است؛ یکی ساکن ونکوور کانادا و دیگری هم دو ساله از تهران. در گزارش 20:30، در رد ادعای مهدی کروبی، با خواهر و مادر «ترانه موسوی» ساکن ونکوور مصاحبه می‌شود. پس از چند روز مشخص می‌شود که حسین شاهمرادی برادر همسر ترانه موسوی ساکن کاناداست و او هماهنگ‌کننده مصاحبه خواهر و مادر آن «ترانه موسوی». از قضا شاهمرادی دوستی نزدیکی با مهدی کروبی داشته است. کروبی در روزنامه‌ حزبش، «اعتماد ملی» می‌نویسد که این مصاحبه ربطی به «ترانه موسوی» ‌منظور نداشته است. پس از چند روز در جریان گله و گله‌گذاری مهدی کروبی و حسین شاهمرادی، مشخص می‌شود که او هم مانند حسین طائب، داماد علی‌اکبر موسوی معروف به «حسینی اخلاق در خانواده» است. این موضوع باعث می‌شود نام حسین طائب بیش از پیش در رسانه‌ها مطرح شود.

مدیریت اعتراضات 88

نحوه برخورد برخی بخش‌های تحت امر طائب در جریان اعتراضات پس از انتخابات، انتقادات زیادی را برانگیخت اما نه از تریبون‌های رسمی بلکه در میان پچ‌پچ‌های فضای رسانه‌ای و سیاسیون. آن زمان کمتر کسی بود که به خود اجازه می‌داد از طائب در رسانه‌ها انتقاد کند. به غیر از مهدی کروبی، علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس هشتم نیز انتقادات تندی از طائب انجام داد. مطهری در نامه‌ای به حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان نوشت که «وقتی ما مدیریت بحران اخیر را به دست افرادی مانند طائب می‌دهیم که با باتوم بیشتر مانوس است تا فکر و عقل و تدبیر، نتیجه همین خواهد بود.»

ارتقای طائب

مهرماه 1388 و با آرام شدن خیابان‌ها، حسین طائب هم جایگاهش تغییر یافت. او با حکم رهبری، از فرماندهی نیروی مقاومت بسیج به ریاست سازمان اطلاعات سپاه منصوب شد.

بازداشت خارجی‌ها

بازداشت شهروندان غربی دو تابعیتی و حتی یک تابعیتی، از مهم‌ترین اقدامات سازمان اطلاعات سپاه در سال‌های مدیریت حسین طائب بر این نهاد امنیتی بود. این سازمان افرادی چون «نزار زاکا»، «نازنین زاغری»، «باقر نمازی»، «سیامک نمازی» و شاید مهم‌ترین آنها «جیسون رضاییان» خبرنگار امریکایی را بازداشت کرده بود. بازداشت این افراد از آن جهت حائز اهمیت جلوه می‌کرد که این بازداشت‌ها در گرماگرم مذاکرات پرونده هسته‌ای ایران و 6 قدرت جهانی رخ داده بود و این اقدامات سایه سنگینی بر مذاکرات و روند آن انداخت.

ماجرای پرحاشیه جیسون و گاندو

ماجرای دستگیری و آزادی جیسون رضاییان، شاید یکی از مهم‌ترین و حاشیه‌سازترین بازداشت‌های این سازمان بود. جیسون رضاییان نهایتا پس از نزدیک به دو سال بازداشت، سرانجام به واسطه گفت‌وگوهای صورت‌گرفته در حاشیه مذاکرات برجام، میان ایران و ایالات متحده، این شهروند امریکایی متهم به جاسوسی از سوی ایران آزاد شد؛ البته این آزادی در قبال چند صد میلیون دلار صورت گرفت که بعدها منتقدان باراک اوباما رییس‌جمهور وقت امریکا، گفتند که دولت او در قبال آزادی رضاییان پول‌های ایران را در چندین «پالت» دلار به صورت نقدی راهی تهران کرد و با همان هواپیما جیسون رضاییان را از تهران خارج کرد.

حاشیه‌های ماجرای جیسون رضاییان پس از آزادی او هم ادامه داشت؛ این بازداشت و آزادی، دستمایه یک سریال تلویزیونی به نام «گاندو» شد. در این سریال که بسیار واکنش‌برانگیز شد، روایتی از ماجرای دستگیری تا آزادی جیسون رضاییان را به تصویر کشیده بود. سال 1399 جواد ظریف وزیر امور خارجه وقت ایران که حملات گسترده‌ای در جریان پخش این سریال نسبت به او و وزارتخانه متبوعش صورت گرفته بود، در مصاحبه‌ای تاکید کرد که «اطلاعات سپاه جایی است که سریال «گاندو» را علیه من ساخته است».

یکی از اقداماتی که اطلاعات سپاه در زمان مدیریت طائب انجام داد، دستگیری و انتقال «روح‌الله زم» گرداننده و مالک کانال تلگرامی «آمدنیوز» به ایران بود. این اقدام اطلاعات سپاه، با واکنش‌های گسترده‌ای روبرو شد و تقدیر و تشکرهای زیادی از این اقدام صورت گرفت.

پرونده‌های زیادی هم در طول این سال‌ها از زیر دست طائب رد شده‌اند؛ از روزنامه‌نگار و فعالی زیست محیطی گرفته تا برادر رییس‌جمهوری و عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران.

انفجار، خرابکاری و ترور

در دو سال پایانی مدیریت طائب بر سازمان اطلاعات سپاه، تحولاتی امنیتی در کف خیابان‌ها رخ داد؛ تحولاتی از جنس ترور شخصیت‌ها، با سلاح گرم در ایران و البته خرابکاری و حملاتی با هدف سایت‌های هسته‌ای و نظامی.

محسن فخری‌زاده از دانشمندان هسته‌ای و موشکی ایران که چهره‌‌ای غیر رسانه‌ای بود، هفتم آذر ماه 1399 در جاده‌ای در شهر دماوند هدف ترور قرار گرفت؛ تروری که متهم اول آن اسراییل بود ولی هیچگاه رسما مسوولیت آن را برعهده نگرفت.

اما اتفاقات امنیتی در ایران، از خردادماه 1401 شیب تند و صعودی گرفت؛ یکم خردادماه، حسن صیاد خدایی یکی از افسران ارشد سپاه پاسداران که سابقه حضور فعال در سوریه هم داشته، هنگام ورود به منزلش در محدوده میدان بهارستان تهران، هدف گلوله‌های دو راکب یک موتوسیکلت قرار گرفت.

در همان روزهای پس از ترور صیادخدایی، «سوانح» مختلفی هم در برخی مراکز نظامی پیش آمد.

چهارم خردادماه، یکی از واحدهای تحقیقاتی وزارت دفاع در منطقه‌ پارچین، دچار «سانحه» شد که در نتیجه این وزارتخانه اعلام کرد، یکی از کارکنان آن مجموعه با نام «احسان قدبیگی» به «شهادت» رسید.

نهم خردادماه رسانه‌های خارجی اعلام کردند، «ایوب انتظاری» از کارکنان یک مرکز پژوهش در شهرستان یزد که در زمینه تولید موشک و پهپاد فعالیت داشت، بر اثر «مسمومیت» درگذشته است. هرچند استاندار یزد در منزل پدری او حاضر شد و در یک متن، ایوب انتظاری را «شهید» خطاب کرد، اما روابط عمومی استانداری این عنوان را «اشتباه سهوی» خواند. دادگستری یزد نیز مرگ «ایوب انتظاری» را طبیعی دانست و هرگونه ترور بیولوژیک را رد کرد.

دهه سوم خرداد هم رسانه‌ها از «شهادت» یکی از کارکنان هوافضای سپاه در سمنان خبر دادند. فارس نوشت: «محمد عبدوس از کارکنان صنایع هوافضای سمنان در حین انجام ماموریت به فیض شهادت نائل آمد». پایگاه پرتاب ماهواره‌های نیروی هوافضای سپاه، در سمنان قرار دارد.

در همان برهه زمانی هم سپاه روح‌الله استان مرکزی هم اعلام کرد که «علی کمانی، از رزمندگان یگان هوافضا بر اثر سانحه رانندگی» و «در حین انجام ماموریت» به «شهادت» رسید.

به غیر از حسن صیاد خدایی که گلوله نقش اول را ترور او داشت، در اتفاقات دیگر که منجر به «شهادت» افراد شاغل در صنعت هوافضا و هسته‌ای شد، مقامات امنیتی ایران، حرفی از «ترور» به میان نیاوردند اما رسانه‌های غربی و اسراییلی این موضوع را تایید می‌کردند.

اما غیر از این اتفاقات، در دو سال پایانی مدیریت طائب بر سازمان اطلاعات سپاه، خرابکاری‌هایی نیز در برخی تاسیسات هسته‌ای و نظامی صورت می‌گرفت.

بسیاری این اتفاقات را ناشی از آلودگی و حفره‌های امنیتی می‌دانستند. محسن رضایی از فرماندهان اسبق سپاه پاسداران یکی از این افراد بود که فروردین 1400 و قبل از اتفاقات امنیتی خرداد 1401، بدون نام آوردن از نهادی خاص، نسبت به عملکرد نهادهای امنیتی به صورت کلی انتقاد کرد: «کشور به‌طور گسترده یک آلودگی امنیتی پیدا کرده است و نمونه آن این است که کمتر از یکسال، سه رویداد امنیتی اتفاق افتاده است؛ دو انفجار و یک ترور. قبل از این، از اسناد به کلی سری هسته‌ای ما سرقت شده است و قبل از آن چند ریزپرنده مشکوک آمدند و کارهایی انجام دادند. پس معلوم است آلودگی امنیتی پیدا کرده‌ایم».

پس از حادثه انفجار نطنز، محمود احمدی‌نژاد رییس‌ دولت‌های نهم و دهم جمهوری اسلامی هم انتقادات تندی از نهادهای امنیتی کرد؛ انفجاری که فروردین 1400 و دو روز بعد از روز ملی هسته‌ای رخ داد و بنا به گفته احمدی‌نژاد، بیش از 10 میلیارد دلار به تاسیسات هسته‌ای خسارت وارد شد. او همچنین در یک مصاحبه مشخصا به حسین طائب حمله کرد.

جابه‌جایی بعد از 13 سال

اوایل تیرماه و اواخر خردادماه 1401، شنیده‌ها از تغییر ریاست سازمان اطلاعات سپاه حکایت می‌کرد. بعد از چند روز برخی کاربران توییتری نزدیک به جریان محافظه‌کار در ایران، تلویحا این تغییر را تایید کردند. نهایتا دوم تیر ماه 1401 اعلام شد که حسین طائب، پس از 13 سال از ریاست سازمان اطلاعات سپاه کنار رفته و سردار محمد کاظمی جانشین او در این سمت می‌شود.

دوره نخست از زندگی کاری طائب در پس پرده

اگر بنا باشد برای حسین طائب یک الگوی رفتاری و حرکتی ترسیم شود، زندگی کاری او را باید به سه مرحله تقسیم کرد. نخست دورانی که او پشت‌پرده بود. این دوران شامل دهه 60 و حدودا نیمی از دهه 70 خورشیدی است. برهه مدیرکلی اطلاعات قم و خراسان، از مدیران ضد جاسوسی واجا و پس از آن مسوول هماهنگی در بیت رهبری، همان برهه‌ا‌ی است که کمتر کسی با نام و چهره طائب آشنایی داشت. او در آن زمان با نام «حاج میثم» شناخته می‌شد و اساسا حسین طائب نامی نبود که کسی شنیده باشد. به جز بخشی از یک مصاحبه محمود احمدی‌نژاد درباره عملکرد طائب در وزارت اطلاعات که آن‌هم به‌شدت انتقادی بود، حرف بیشتری از طائب در آن زمان به گوش نخورده است.

دوره دوم؛ جلوی پرده

دوره دوم زندگی کاری طائب، از زمانی آغاز می‌شود که با حکم رحیم‌صفوی فرمانده کل وقت سپاه، به معاونت فرهنگی این نهاد منصوب می‌شود؛ نام طائب در قامت معاون فرهنگی سپاه، کم‌کم وارد رسانه‌ها شد؛ البته آن زمان همچنان نام او را «حسن» و نه «حسین» قید می‌کردند. اما از سال 1386 که عزیز جعفری فرمانده کل جدید سپاه شد، نام کوچک طائب، «حسین» درج می‌شد و سمت او، فرمانده نیروی مقاومت بسیج. عملکرد طائب در فرماندهی بسیج، منطبق است با اعتراضات پس از انتخابات 88؛ عملکردی که بسیاری از چهره‌های سیاسی، نسبت به آن انتقادهای زیادی دارند. او وقتی فرمانده بسیج شد، چندین موضعگیری صریح سیاسی داشت موضعگیری‌هایی پیرامون انتخابات مجلس هشتم در عیان، او را در مظان اتهام سیاسی کاری قرار داد اما آن زمان کمتر کسی بود که بر اساس آینده‌نگری بخواهد نسبت به دخالت او در سیاست اعتراضی کند.

او در قامت فرمانده بسیج، نقشی اساسی در «جمع» شدن اعتراضات خیابانی به نتایج انتخابات 88 داشت.

دوره سوم؛ طائب جدید

دوره سوم طائب، دوران پس از کنار رفتنش از ریاست سازمان اطلاعات سپاه است؛ دوره‌ای که هنوز هم در آن به سر می‌برد. در این دوره طائب را سیاستی دیگر آمده و دیگر از آن طائبی که به مجلس هم پاسخگو نبود، خبری نیست و خود را در معرض سوال دانشجویان قرار می‌دهد. طائب که نوع برخوردهای سازمانش با فعالان سیاسی و رسانه‌ای، باعث ایجاد ذهنیت سیاسی‌کاری شده بود، حالا بیش از قبل اظهارنظر می‌کند و حتی میان سخنانش اطلاعات جدیدی از وقایع رخ داده، بیان می‌کند. او غیر از این موضوع، تحلیل‌های متفاوتی هم دارد؛ یکی از آنها سند استراتژی امنیت ملی امریکاست که او در سخنانش به دفعات متعدد آن را بیان کرده و تحلیل‌های زیادی بر اساس آن می‌دهد.

طائب 1401، متفاوت با طائب 1400

حالا طائب با آن طائب دو دهه پیش و حتی با آن طائب یکسال پیش هم تفاوت کرده است؛ تحلیل‌هایی مانند برادرش مهدی ارایه می‌کند و میل به سخنرانی در او بیشتر شده است. مشخص نیست که آیا او از این سیاست جدید قصد ورود به عرصه رسمی سیاست را دارد یا خیر؛ شاید می‌خواهد سطح یک رسانه‌ها را از آن خود کند تا از آن چهره مرموز امنیتی به چهره‌ای سیاسی تبدیل شود؛ شاید رسانه، محل گرم کردن طائب برای حضور در نهادهای سیاسی کشور باشد؛ هرچه که باشد، این میزان حضور در رسانه، نمی‌تواند پیش‌زمینه بازگشت به فعالیت‌های امنیتی باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy