ماشین سرکوب، قتل، شکنجه و غارت منابع ملی و فرهنگی ایران توسط اشغالگران جمهوری اسلامی با سرعت و بی وقفه ادامه دارد و ما اپوزیسیون خارج از کشور بی توجه به حجم عظیم این خسارات جبران ناپذیر، بی رحمانه به جان هم افتادهایم و به هدر دادن نیروهایمان مشغولیم. از گوشه و کنار این اپوزیسیون فقط صدای شکستن اتحادها شنیده میشود و فریاد تهمتها و حتی دشنامها.
لشکر سایبری جمهوری اسلامی خود را در میان قشرهای مختلف اپوزیسیون پراکنده کرده و آتش بیار معرکه ایجاد تشنج و درگیری شده است. بخشی از این لشکر سایبری به صف موافقین و بخشی به صف مخالفین هر فکر و ایدهای میپیوندد و در هر کدام از این دو گروه فکری با شدت و حدت و حتی بسیار شدیدتر از مخالفان و موافقان واقعی به بحث و جدل و حتی دشنام گویی میپردازد. صف بندی و قطب بندیهای جدید در حال شکل گیریست و آنچه کاملا و یا به مقدار بسیار زیاد فراموش میشود، مبارزه جدی با رژیمیست که برای نابودی همین اپوزیسیون در حال فعالیت و برنامه ریزیست.
افراد و گروهها به جای تبلیغ و تشریح مواضع خود و ارائه برنامه عملی برای مبارزه با رژیم، به تخریب دیگر افراد و دیگر گروهها پرداخته و در حقیقت قسمت اعظم نیرو و انرژی خود را ناخودآگاه و ناخواسته در اختیار جمهوری اسلامی قرار میدهند. و به کلامی دیگر در کنار جمهوری اسلامی به نابودی یکدیگر مشغولیم.
پارهای معتقدند اپوزیسیون دارای آلترناتیو مورد قبول اکثریت مردم نیست و بایستی از ترکیب چند فرد و شخصیت به یک آلترناتیو قابل قبول برسیم. کاری که متاسفانه در اولین گام به شکست انجامید.
این درست که ما فاقد یک آلترناتیو تمام عیار و ایران شمول هستیم، اما میتوانیم و باید به حداقلها اکتفا کنیم. باید روی یک آلترناتیو که در میان دیگر آلترناتیوها بیشترین مقبولیت را داراست به توافق برسیم.
اگر صداقت و پراگماتیسم را در کنار هم قرار دهیم و صادقانه دغدغه براندازی این رژیم ضد بشری را داشته باشیم، باید و لازم است که منافع فردی و گروهی را کنار بگذاریم و با قبول یک آلترناتیو، هرچند تمام معیارهای لازم را نداشته باشد، مرحله گذار تا سرنگونی را طی کنیم. این بهترین، صادقانه ترین و فداکارانه ترین انتخاب است.
اما اگر اپوزیسیون توان و اراده لازم برای این اتحاد و این فداکاری را ندارد آیا راه درست این نخواهد بود که هرکس راه خود رود و انرژیها را صرف تخریب یکدیگر نکنیم؟ ایا مجموعه مبارزات هرچند کوچک و هرچند به نظر دیگری غلط افراد و گروههای بیشماراپوزیسیون، نمیتواند نیروی عظیم و قدرتمندی را بر علیه جمهوری اسلامی سامان دهد؟
ما را به اتحاد امیدی نیست، چرا از تخریب و دشمنی یکدیگر دست بر نمیداریم.
مردم ایران و جهانیان چشم به ما دوختهاند. ادامه این کشمکشها و جنگهای رسانهای در درون اپوزیسیون باعث یاس و ناامیدی مردم در داخل ایران و بی اعتمادی کشورهایی خواهد شد که به لطف مبارزه جانانه مردم در خیزش زن زندگی آزادی، امکان فاصله گرفتن از رژیم و چرخش به سمت خواستههای مردم ایران را بدست آوردهاند.
ما در مقابل ادامه جنایات رژیم مسئولیم. ما در مقابل بر باد رفتن منابع و مخازن کشور مسئولیم. ما در مقابل رودها و دریاچه هایی که میخشکد و جایگزینی ندارد، مسئولیم. ما در مقابل قراردادهای ننگینی که رژیم میبندد و بخشی از ایران را به تاراج میدهد مسئولیم. ما در مقابل فروش احتمالی کیش و قشم و خوزستان برای به اصطلاح پرداخت حقوق بازنشستگان مسئولیم. ما در مقابل جانهای شیرینی که قربانی میشود و بدنهای نازنینی که تازیانه میخورد و شکنجه میشود و چشمان پر فروغی که بی فروغ میشود، مسئولیم. ما در مقابل یک ثانیه به تعویق افتادن سرنگونی این رژیم مسئولیم. تاریخ در مورد ما به سختی و با بیرحمی قضاوت خواهد کرد.
اگر معتقدیم و تا مغز استخوان باور داریم که این رژیم ضد مردمی و ضد بشری هرچه زودتر باید برود. اگر معتقدیم و تا مغز استخوان باور داریم که برای نابودی این رژیم به کمک همه نیروهای خواهان براندازی، نیاز داریم و اگر تا مغز استخوان خواهان سرنگونی این رژیم هستیم، هیچ بهانهای برای هدر دادن انرژیها و ایجاد تفرقه و چند دستگی نداریم. ما محکوم به انتخاب راهی صادقانه و تعامل گر در ارتباط با یکدیگر هستیم.
اخیرا مصاحبهای ازیک خبرنگار و اهل رسانه کهنه کار ایرانی- اسرائیلی با یکی از تهیه کنندگان برنامه تلویزیونی را دیدم که برخورد هوشیارانه و به دور از یکجانبه نگری و تفرقه اندازی این خبرنگارکهنه کار برای من امیدبخش بود. بدون هرگونه شخصیت سازی و مطلق نگری، این برخورد میتواند الگویی باشد برای آنانی که از هر تریبونی برای تخریب و حذف رقیبان فکری خود استفاده میکنند. در این مصاحبه که به نظر میرسید مصاحبه کننده انتظار واکنش مشخصی را از مصاحبه شونده دارد و سعی دارد با سئوالات خود او را در مسیر مشخصی وارد کند، ایشان با سرسختی و با پافشاری بر یک اصل که او به تمام افراد و نظرها که جمهوری اسلامی را هدف گرفته و در جهت براندازی این نظام حرکت میکند، احترام میگذارد، از هرگونه موضع گیری منفی بر علیه افراد مورد سئوال، خودداری کرد. اوج این مصاحبه، در جایی بود که مصاحبه کننده قصد داشت در ارتباط با آقای اسماعیلیون، او را با خود هم نظر کند. اطلاع داریم که آقای اسماعیلیون چندی قبل بدون دلیل قابل قبول، از مصاحبه با خبرنگار اسرائیلی سرباز زده بود و این خبرنگار نیز یک طرفدار جدی و حتی شاید بتوان گفت فناتیک اسرائیل است و بارها او را در جهت دفاع گاها غیر منطقی از مواضع دولت اسرائیل، دیدهایم. عدم مصاحبه آقای اسماعیلیون با یک خبرنگار اسرائیلی میتوانست بهانهای باشد برای کینه ورزی و تخریب اسماعیلیون از طرف ایشان. اما او همچنان بر مواضع خود که همانا دوری جستن از تخریب دیگر شخصیتهای سیاسی و احترام به نقطه نظرات همه حتی اگر مخالف نظرات ما باشد، استوار باقی ماند و به اعتقاد من او در این مصاحبه، هم به مصاحبه کننده و هم به دیگرانی که از هر تریبونی برای تخریب دیگر رقبا استفاده میکنند، درس ارزشمندی داد. این همان چیزیست که بخش بزرگی از اپوزیسیون از درک آن عاجزند.
حسادت، کینه ورزیهای شخصی و کوته بینیهای فردی و گروهی و به گمان من دست کم گرفتن زیانهای غیر قابل جبران ادامه رژیم نکبت جمهوری اسلامی، از عوامل جدی این جنگ و جدال و دشمنیها است.
کم سو شدن تحرکات میدانی در ایران موقتی است و دیر یا زود دوباره مشعل انقلابی که با نام مهسا شروع و با شعار زن زندگی آزادی ادامه یافت، شعله ور خواهد شد و با سرعت و بیرحمانه از همه ما عبور خواهد کرد. ما در حال وقت کشی و فرصت سوزی هستیم. اگر از این فرصت پیش آمده در جهت سازماندهی نیروها و امکاناتمان استفاده نکنیم و همچنان به نزاع و درگیریهای گذشته ادامه دهیم، به دست قانون مندیهای سرسخت اجتماعی به شدت تنبیه خواهیم شد. تا دیر نشده به خود آییم.