اکبر گنجی - زمینه ها و بسترهای بسیاری برای وقوع شورش در ایران وجود دارد. تورم بسیار بالا نه تنها فقرا را فقیرتر کرده است، بلکه طبقه متوسط هم در حال آب شدن و پیوستن به طبقه فقرا است.
همه با خشم و عصبانیت و کینه در حال تجربه بی آیندگی و ناامیدی و استیصال اند. یک حادثه ی خواسته یا ناخواسته برای وقوع انفجار اجتماعی کافی است.
خشم و کینه ی شورش گران در تهاجم و تخریبِ گسترده ظهور خواهد کرد. حکومت هم در تنها زمینه ای که بخوبی حرفه ای عمل کرده و می کند، سرکوبِ شورش هاست. «أراده ی سرکوب» و «تواناییِ سرکوب» هنوز در حکومت وجود دارد. اما هزینه ی انسانی و اقتصادی شورش ها برای ایران بسیار بالاست.
وقتی حکومت هیچ روزنه ای نمی گشاید تا نور امیدی بر همگان بتابد و راه نَفَس کشیدن را نمی گشاید، انسان های درمانده، تنها چاره ی بی چارگی را در برون ریزی خشم و کینه از راه شورش خواهند یافت.
منطق ساده ای پشت این عمل قرار دارد. می گویند: «هر چه پیش آید، وضع از اینکه هست، بدتر نخواهد شد».
شورش گران با تخریب گسترده و ترور به میدان خواهند آمد و حکومت هم با بازداشت ده ها هزار نفر و کُشتن چند صد نفر می کوشد تا شورش دیگری را سرکوب کند.
با این سیاستِ خارجی، با این سیاستِ داخلی و با این حکومتِ دیکتاتوری؛ راه سازش و آشتی و خروج از بن بست و گذار به «دموکراسی سکولار عادلانه» بسته است.
پروسه ی زوال تشدید شده و وضع بدتر و بدتر خواهد شد. آری، وضع می تواند از این هم بسیار بدتر شود.
واکنش کوروش یغمایی به پخش سرخود آثارش در صدا وسیما
کاخنشین و کوخنشین و ساعتهای الماسنشان