جمهوری اسلامی در حال حاضر علیرغم وعده وعید‌های انقلابی و شعارهای توخالی، برخلاف اصول بقا و قدرت اعضای جامعه جهانی، تنها به چهار رکن قدرت مخصوص خود، برای ادامه حاکمیت اش، دل بسته که از آن‌ها می‌توان تحت عناوینی چون گروگانگیری اتمی- انسانی، ماشین کشتار و اعدام، تحمیل سبک زندگی عصر حجری در داخل و نرمش رذیلانه-حقیرانه، با اربابان خارجی، نام برد.
گروگانگیری اتمی و اتباع خارجی باعث چشم پوشی جامعه جهانی از سرکوب و کشتار و اعدام اتباع ایرانی، در مقابل آزادی تروریست‌های زندانی رژیم در خارج گردیده و نیز نرمش جوامع مدنی، رسانه‌ای، حقوق بشری این جوامع به دستور دولتمردان این کشورها و پرداخت باج‌های دیگر، از جمله پایین کشیدن فتیله تولید بمب اتمی در قبال دریافت میلیاردها دلار آنهم در زمانی که رژیم بعلت قیام سراسری ملت ایران، در آستانه فروپاشی قرار گرفته است.
جنبش مهسا موجب گردید. زنان با کشف حجاب در مقابل این اصل بقای رژیم به عنوان یکی از چهارستون قدرت پوشالی حاکمیت ونیز تحقیر نصف جمعیت کشور، قد علم کنند. اما با توجه به اصول نخاله بازی و سم‌پراکنی و صدور شرارت به جامعه جهانی، علت بقای رژیم تاکنون ارزش افزوده‌ای بود. که با عملکردهای این رژیم متوجه دول منطقه و دیگر کشورها، اعم از آمریکا و متحدین‌اش از یک طرف و چین روسیه از طرف دیگر بشکل هم باج دهی وهم نوکری می‌گردید.
وقتی جنبش مهسا توانست. یکی از پایه‌های قدرت رژیم را به نفع این جنبش مصادره نماید. با استفاده از این تجربه و تداوم مبارزه می‌تواند. عملکرد و توانائی سه رکن دیگر قدرت رژیم را نیز تضعیف و با زدن ضربه نهائی بر پیکر پوسیده این بساط، جامعه جهانی را شرمگین و سرانجام وادار به شناسائی کامل و رسمی جنبش مهسا نماید. بخصوص اینکه سخنان خامنه‌ای در سالروز مرگ خمینی نشان داد. که وی از روی ضعف و اجبار، چشم و گوش خود را به روی حقایق آنچه که در عمل در جامعه می‌گذرد بسته و به گفتار درمانی خود خطاب به نیروهای در حال ریزش حاکمیت بسنده نماید. وی همانند همه دیکتاتورهای بدخیم تاریخ که سرانجام سرنگون شدند. خیزش ملت ایران را بنام اراذل و اوباش نام برد و اینکه این‌ها ملت ایران نیستند و سر سپرده دشمنان خارجی می‌باشند و از سرکوب بی‌رحمانه و کشتار زنان و کودکان توسط مزدوران خود که تنها آن‌ها را ملت ایران می‌داند. تحت عنوان بسیج دانشجویی و بسیج اقشار در تمام شهر‌ها نام برده و از عملکرد جنایتکارانه این چند دستگاه نیروی مسلح وابسته به بیت فاسد خود دفاع نمود.
این امر یعنی انکار واقعیت‌های جامعه با افکار خیالی دوپینگی و چشم پوشی از آنچه که در عمل در بطن جامعه می‌گذرد. بدیهی است ادامه چنین وضعیتی سرانجام به غلبه ملت ایران بر سه رکن دیگر قدرت رژیم منجر میگردد. وی در اثنای جنبش سبز در سال هشتاد و هشت در کمال حقارت برای جلب توجه متحدین دستگاه مافیائی‌اش طی سخنرانی مبسوطی و همراه با بغض و گریه گفت. جسم ناقصی دارد. اکنون نیز تلویحا اعلام نمود. که تا انتخابات مجلس در سال جاری ممکن است زنده نباشد. تا با این بیان و کسب ترحم نیروهای در حال ریزش خود، به حکمرانی ننگین و آغشته به خون زنان و کودکان کشور ادامه دهد.
اگر در جنبش سبز همه ذوب شدگان در بیت فاسد‌اش از وی جانبداری کردند. این بار قضیه با همیشه فرق کرده و انتقاد از شیوه حکمرانی وی به اعضای راس هرم قدرت رسیده و اغلب وابستگان بیت وی احساس نگرانی از سرنوشت و آینده خانواده خود دارند.
بنظر میرسد دستگاه‌های امنیتی به وی اطلاع داده اند. که قیام مهسا تا اعماق جامعه نفوذ کرده و عنقریب با نشتر باز کردن خشم ملی و پیوستن همه اقشار جامعه به این قیام، بساط ننگین خمینیسم از ایران رخت می‌بندد. گریه‌ها ناله‌ها و دوپینگ‌های وی در همین راستا و نگرانی هاست.
علی اکبر امیدمهر
رژیم شکست‌خورده و رهبر تنهایش، امیر امیری
