Wednesday, Sep 27, 2023

صفحه نخست » تنها راه نجات کشور از دید محسن آرمین

armin.jpgبرای نجات کشور محکوم به مبارزه مسالمت آمیز و کم هزینه هستیم

پانزده ماده پیشنهادی آقای خاتمی می‌تواند مبنای گفتمان جدید اصلاحی شود

محسن آرمین می‌گوید: مبانی گفتمان اصلاحی این ظرفیت را دارد که متناسب با تحولات جامعه، نوسازی شود به گونه‌ای که پاسخگوی مطالبات و انتظارات جامعه تحول یافته کنونی باشد اما درچگونگی و چند و چون این نوسازی اختلاف نظرها و اختلاف سلایقی وجود دارد که راه‌حلش نامه نگاری و اتخاذ مواضع آوانگارد یا نوشتن مقالات ژورنالیستی کم مایه نیست.

آرمین معتقد است پانزده ماده پیشنهادی آقای خاتمی می‌تواند موضوع توافق اصلاح طلبان و مبنای گفتمان جدید اصلاحی در شرایط کنونی قرار گیرد.

از نظر وی، پس از این مرحله، گام بعدی گفت‌وگوی اصلاح طلبان با جامعه براساس این گفتمان جدید و ایجاد وفاقی در سطح جامعه و یا دستکم در سطح نیروهای اجتماعی بدنه اصلاحات است که اگر این دو گام به درستی برداشته شود گام سوم یعنی راهکارها و برنامه‌ها برای قانع کردن یا وادار کردن حکومت به اصلاح به دست خواهد آمد.

وی می‌گوید رویکرد اصلاح طلبی از عدم شرکت در انتخابات استقبال نمی‌کند، مگر آن که عدم شرکت به اصلاح طلبان تحمیل شود.

از منظر آرمین، هیچ فعال و آگاه سیاسی معتدلی نمی‌تواند فرصت حضور مؤثر در قدرت به منظور بهبود نسبی وضعیت جامعه و تأمین هرچه بیشتر مصالح ملی را فدای شعارهای احساسی و پوپولیستی و مطلق گرایانه کند.

آرمین می‌گوید اصلاح‌طلبان در مقایسه با دیگر جریان های سیاسی اعم از برانداز و غیر برانداز کارنامه بهتری دارند و اکنون جامعه نه امیدی به صاحبان و حاملان گفتمان رادیکال و آوانگارد دارد و نه قدرت‌های خارجی را دلسوز و حامی خود می‌داند. از این رو گوش جامعه به گفتمان اصلاح طلبی شنواتر شده است.

وی تاکید دارد که راه‌کارهای رادیکال بسیار پرهزینه و ناموفق است و در صورت توفیق نتیجه‌ای جز هرج و مرج و بی ثباتی و خونریزی و احتمالاً تجزیه نخواهد داشت...

گفتمان اصلاحی ظرفیت نوسازی، متناسب با انتظارات جامعه را دارد

ایلنا: به نظر می رسد در آستانه انتخابات مجلس در بین برخی از احزاب اصلاحات شاهد شکاف و اختلاف نظر درباره حضور در انتخابات هستیم، این دوگانگی را به صورت واضح در نامه فائزه هاشمی تا رویکرد آقای مرعشی به انتخابات می‌بینیم، به نظر شما آیا این شکاف قابل پر شدن است؟

آرمین: مقدمتاً باید عرض کنم جریان‌های سیاسی اعم از احزاب یا اتحادها و ائتلاف‌های سیاسی همواره حول مهم‌ترین مسایل مطرح در عرصه سیاسی اجتماعی شکل می‌گیرند. با تغییر آن مسایل یا پیدایی چالش‌ها و مسایل جدید، طبعاً این جریان‌ها دستخوش تحول می‌شوند یا خود را متناسب با شرایط جدید نوسازی می‌کنند، یا قوه‌ هاضمه خود را برای پذیرش و گنجایش گرایش‌های مختلف آماده می‌کنند یا دست به انشعاب می‌زنند.

کشور ما طی چند سال اخیر شاهد تحولی مهم و بی سابقه در عرصه‌های اجتماع و قدرت شده است. یا بهتر است بگویم در این دو عرصه شاهد گذار و زایمان است. تردیدی نیست که این تحول آثار محتوم خود را بر احزاب و اتحادها و ائتلاف‌های سیاسی برجای خواهد گذاشت. آن‌ها ناگزیر از بازسازی و نوسازی گفتمان خود متناسب با شرایط تحول یافته جدید هستند. اصلاح طلبان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

در حال حاضر نشانه‌های چنین تلاش و تحولی در مواضع رهبری اصلاحات و برخی احزاب اصلاح طلب مشاهده می‌شود. اما این که این روند به کجا ختم خواهد شد فعلاً نمی‌توان با قطعیت در باره آن سخن گفت.

به گمان من مبانی گفتمان اصلاحی این ظرفیت را دارد که متناسب با تحولات مذکور، نوسازی شود به گونه‌ای که پاسخگوی مطالبات و انتظارات جامعه تحول یافته کنونی باشد.

طبعاً ممکن است درچگونگی و چند و چون این نوسازی اختلاف نظرها و اختلاف سلایقی در درون جبهه اصلاحات وجود داشته باشد که دارد اما راه حل و فصل آن‌ها نامه نگاری و اتخاذ مواضع آوانگارد یا نوشتن مقالات ژورنالیستی کم مایه نیست.

اصلاح طلبان نیازمند گفت و گوی سازنده در فضایی دموکراتیک در درون جبهه هستند تا اختلاف نظرها را به حداقل برسانند. ایجاد چنین فضایی در گرو چند مسئله است: اول تلاش برای تولید «کلمه» و «معنا» به جای «صدا» و «جنجال»، به قول مرحوم عابد الجابری در کتاب دموکراسی و حقوق بشر «ما نه تنها از کلمه محروم هستیم بلکه ازحق مطالبه کلمه نیز محرومیم...». دوم افزایش ظرفیت و بلوغ سیاسی لازم، و سوم آگاهی و هشیاری نسبت به عملیات روانی و اجتناب از ایفای نقش در سناریوهایی که به منظور دامن زدن به اختلاف نظرها میان اصلاح طلبان طراحی می‌شود.

چهره‌های شاخص اصلاح طلب داوطلب شرکت در انتخابات نشده‌اند

ایلنا: در صورتی که حاکمیت فضا را برای حضور حداکثری اصلاح طلبان در انتخابات فراهم کند و چهره‌های مورد تایید اصلاح طلبان را تایید کند آیا جبهه اصلاحات برنامه‌ای برای حضور پررنگ در انتخابات خواهد داشت؟‌

آرمین: اولا چهره‌های شاخص و مؤثر اصلاح طلب داوطلب شرکت در انتخابات نشده‌اند، ثانیاً معلوم نیست چه بخشی از آن ها که ثبت نام کرده‌اند تأیید صلاحیت شوند. ثالثاً چنان که در پاسخ به پرسش قبل گفتم معلوم نیست حاکمیت در جلب نظر مردم برای حضور در پای صندوق‌های رأی موفق عمل کند. با توجه به این مجهولات چگونه می‌توان برنامه انتخاباتی جبهه اصلاحات را پیش بینی کرد. آن چه اکنون می توان گفت این است که مجموعه این عوامل یعنی وجود چهره‌هایی در میان کاندیداها که قادر به نمایندگی مطالبات اصلاح طلبان باشند، تأیید صلاحیت این کاندیداها و مهم‌تر از همه قانع شدن مردم برای حضور در انتخابات در تصمیم جبهه مؤثر خواهد بود.

اصلاح طلبان در مقایسه با سایر جریان های سیاسی کارنامه بهتری دارند

ایلنا: یکی از انتقادات جدی نسبت به جریانات سیاسی به ویژه جریان اصلاحات این است که در بزنگاه‌های مهم کنش سیاسی تاثیرگذاری از آنان دیده نمی‌شود و یا به نوشتن بیانیه یا قهر از انتخابات بسنده می‌شود. به نظر شما تا چه اندازه این سیاست‌ها در دوران گذشته کارساز و تاثیرگذار بوده است؟‌

آرمین: طبعاً کارنامه اصلاح طلبان خالی از اشکال نیست. در برخی بزنگاه های مهم فرصت‌سوزی‌هایی صورت گرفته است. اما در این کارنامه نقاط درخشان و قابل دفاع بسیاری وجود دارد. به نظر من اصلاح طلبان در مقایسه با دیگر جریان های سیاسی چه در داخل حاکمیت و چه در خارج حاکمیت اعم از برانداز و غیر برانداز کارنامه بهتری دارند. حداقل این است که تأثیر مثبت آن‌ها در بهبود وضعیت جامعه و ارتقاء آگاهی‌های اجتماعی طی سال های گذشته از همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی بیشتر بوده است. اگر آن گونه که ادعا می‌شود اصلاح طلبان فاقد تأثیر گذاری سیاسی بودند، دلیلی بر این همه ناسزا و مخالفت و تهدید علیه آنان از هر دو سوی حاکمیت و بیرون حاکمیت وجود نداشت. به قول معروف «اگر با من نبودش میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی»

در عین حال چنان که گفتم ایران طی سال های اخیر چه در سطح جامعه و چه در سطح حاکمیت دستخوش تحولات اساسی شده است. همزمان با تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی، نیروهای سیاسی ناگزیر از بازسازی و نوسازی گفتمان خود متناسب با شرایط تحول یافته نوین هستند. باید اعتراف کرد که اصلاح طلبان طی چند سال اخیر از سال ۹۶ به این سو در فهم منطق و مضمون این تحولات تأخیر داشته‌اند. دست کم این که در فهم منطق این تحولات نتوانستند به وحدت نظر برسند آن چنان که ضرورت نوسازی گفتمان اصلاحی را احساس کنند. در عین حال تصور می‌کنم آن‌ها اکنون متوجه این تأخر شده‌اند. بیانیه ۱۵ ماده‌ای آقای خاتمی اواخر سال گذشته ناشی از درک همین ضرورت بود. این بیانیه در حال حاضر در دستور کار احزاب اصلاح طلب و جبهه اصلاحات است. مهم این است که اصلاح طلبان بتوانند با بررسی این بیانیه به سند مشترک گفتمان جدید اصلاحی دست یابند.

برای تغییر موازنه قوا راهی جز توجه به افکار عمومی وجود ندارد

ایلنا: نظر خود شما درباره مانیفیست ۱۵ بندی آقای خاتمی چیست؟

آرمین: آقای خاتمی پس از یک دوره نامه نگاری‌ها و پیغام‌های مشفقانه و عدم دریافت پاسخ مثبت به این نتیجه رسیده است، که به تعبیر خودش «نصایح مشفقانه و درخواست ازحاکمیت برای خود اصلاحی» به نتیجه نمی‌رسد. از سوی دیگر تحولات سال‌های اخیر ایشان را به این نتیجه رسانه است که به تعبیر خودشان «اصلاحات به شیوه گذشته به صخره سخت برخورد کرده است» لذا برای پیگیری اهداف اصلاحی راهی جز نوسازی گفتمان اصلاحی و توجه به افکار عمومی به منظور تغییر موازنه قوا وجود ندارد. در نتیجه با انتشار بیانیه ۱۵ ماده‌ای طرحی را پیشنهاد کرده است. طرحی برای نجات کشور از وضعیت کنونی که در سه نکته خلاصه می‌شود: اصلاح ساختار، اصلاح رفتار، اصلاح رویکرد.

در واقع پانزده ماده پیشنهادی آقای خاتمی بخشی ناظر به اصلاح در ساختار، بخشی ناظر به اصلاح در رفتار و بخشی ناظر به اصلاح در رویکرد است. این پانزده ماده می‌تواند موضوع توافق اصلاح طلبان و مبنای گفتمان جدید اصلاحی در شرایط کنونی قرار گیرد. گام بعدی گفت‌وگوی اصلاح طلبان با جامعه براساس این گفتمان جدید و ایجاد وفاقی در سطح جامعه و یا دستکم در سطح نیروهای اجتماعی بدنه اصلاحات است. اگر این دو گام به درستی برداشته شود گام سوم یعنی راهکارها و برنامه‌ها برای قانع کردن یا وادار کردن حکومت به اصلاح به دست خواهد آمد.

عرصه سیاسی در حال حاضر گرفتار انواع منفعت طلبی‌ها و بد اخلاقی‌هاست

ایلنا: در حال حاضر ما در جریان اصلاحات شاهدیم که برخی اعضا معتقدند ماندن در قدرت در ازای از دست دادن بدنه اجتماعی مجاز نیست و به رضایت بدنه اجتماعی اصلاحات از خود اعتقاد دارند از این رو حضور در انتخابات را با توجه به وضعیت موجود به صلاح نمی دانند نظر شما درباره این رویکرد چیست؟

آرمین: به نظر من فعالیت سیاسی یکی از شریف‌ترین فعالیت‌های اجتماعی و انسانی است. زیرا نشانه فرارفتن انسان از سطح منافع شخصی و تلاش برای تأمین منافع جامعه و بهبود زندگی دیگران است. این البته یک تعریف ایده آل است. با این تعریف اصلاً قصد پنهان کاری برخی مفاسد و منفعت طلبی‌های موجود در میان فعالان حاضر در عرصه سیاست ایران را ندارم. برعکس معتقدم عرصه سیاسی ما در حال حاضر گرفتار انواع منفعت طلبی‌ها، فرصت طلبی‌ها و بد اخلاقی‌ها و بی اخلاقی‌هاست. اما این کاستی‌ها که عمدتاً ناشی از دخالت‌های ناروای قدرت حاکم در عرصه رقابت‌های سیاسی و در نتیجه ویژه گزینی و ایجاد رانت سیاسی و ... است، نباید ما را از این تعریف ایده‌ال و تلاش برای تحقق هرچه بیشتر آن غافل کند. اگر این تعریف را بپذیریم آن گاه فعالیت سیاسی به خودی خود و صرفاً برای حضور یا ماندن در قدرت ارزشمند نخواهد بود. مهم این است که این فعالیت تا چه اندازه بتواند در تأمین منافع جامعه و مصالح کشور مؤثر باشد. بنابراین اگر مقصود شما از اجتناب از «از دست دادن بدنه اجتماعی» این است که نباید حضور در قدرت به هر قیمت از جمله بی اعتنایی به منافع و مطالبات جامعه برای اصلاح طلبان یک اصل باشد، بلکه آن‌ها باید حضور مؤثر در قدرت به منظور تحقق مطالبات و تضمین حقوق جامعه را ملاک و مبنای کار خود قرار دهند، باشما موافقم.

ایلنا: اگر بعد از انتخابات شرایط مردم بدتر و تصویب قوانین محدود کننده حقوق مردم بیشتر شود آیا جبهه اصلاحات در برابر کسانی که خواهند پرسید چرا در انتخابات تصمیمی گرفته نشد، پاسخگو خواهند بود؟

آرمین: احزاب و چهره‌های اصلاح طلب کمابیش از برخی تصمیمات و عملکردهای گذشته خود انتقاد کرده‌اند. برای مثال اصلاح طلبان بارها در باره فرصت سوزی در انتخابات سال ۸۴ و حضور در انتخابات با کاندیداهای متعدد که منجر به پیروزی دوپینگی احمدی نژاد شد سخن گفته‌اند. اما شما به من بگویید کدام جریان سیاسی از چپ گرفته تا راست، به اندازه اصلاح طلبان و کدام چهره سیاسی بیش از برخی شخصیت‌های سیاسی اصلاح طلب اشتباهات گذشته خود را پذیرفته‌اند؟ لذا ضمن این که معتقدم اصلاح طلبان باید نسبت به عملکرد خود در قبال جامعه پاسخگو باشند، خودزنی را درست نمی‌دانم.

اما در باره اصل پرسش شما باید عرض کنم یک نیروی سیاسی با توجه به تجربه گذشته، تحلیلی که از شرایط دارد و براساس شواهد و قراین موجود اتخاذ موضع می‌کند و جامعه براساس شناختی که از عملکرد این نیرو دارد آن را می‌پذیرد یا رد می‌کند. این حوادث آینده است که به ما امکان می‌دهد درباره درستی یا نادرستی آن قضاوت صحیحی داشته باشیم. ملاک و شاخص این قضاوت هرچه باشد «تصویب قوانین محدود کننده حقوق مردم» نیست، بلکه پاسخ به این سؤال است آیا امکان حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در مجلس آن چنان که از «تصویب قوانین محدود کننده حقوق مردم» جلوگیری کنند وجود دارد یا خیر. اگر واقعاً اصلاح طلبان به پشتوانه بدنه اجتماعی خود و عدم ممانعت نهادهای قدرت امکان چنین حضور مؤثری در مجلس داشته باشند و در عین حال از حضور در انتخابات اجتناب کنند قطعاً باید پاسخگوی این فرصت سوزی باشند. بنابراین همه سخن در این است که ایا در انتخابات آینده حاکمیت علائم و نشانه‌های اطمینان بخشی مبنی بر تجدید نظر نسبی در رویکرد خود مبنی بر اصلاح دست کم پاره‌ای امور از خود نشان می‌دهد و می‌تواند جامعه را به این تجدید نظر قانع کند یا خیر.

دولت و حاکمیت خود را نماینده بخش کوچکی از جامعه می‌داند

ایلنا: عواقب تنگ شدن دایره خودی‌ها در عرصه سیاست و قدرت چه پیامدهایی برای کشور به همراه خواهد داشت؟

آرمین: مشکل تفکر حاکم این است که خود را نماینده و حافظ منافع بخش محدودی از جامعه می‌داند. از اخراج و بازنشسته کردن اساتید و جایگزین کردن آن ‌ها با افراد خودی و بورسیه‌های تحمیلی گرفته تا وارد کردن دانشجو به دانشگاه در پوشش بورسیه و سهمیه و تا بسیج تمامی امکانات کشور و هزینه از محل مالیات و عوارض شهروندان برای مراسم و آیین‌های نوپدید دینی، همگی بیانگر این حقیقت است که دولت و حاکمیت خود را نماینده بخش کوچکی از جامعه می‌داند.

این نوع رویکرد در اداره کشور منشاء سیاست‌های ویژه گزینی، خالص سازی و رانت‌ها و قانون شکنی‌هاست. انتظار این بود اعتراضات و حوادث اسف‌بار سال گذشته که اصلی‌ترین علت آن احساس نادیده گرفته شدن بود باعث تجدید نظر در این رویکرد شود،اما این امور نشان می‌دهد هیچ درسی از آن تجربه تلخ گرفته نشده است.

راه‌کارهای رادیکال نتیجه‌ای جز هرج و مرج و خونریزی و احتمالاً تجزیه ندارد

ما محکوم به مبارزه مسالمت‌آمیز و کم هزینه برای نجات کشور هستیم

ایلنا: با توجه به اعتراضات سال‌های گذشته و هزینه‌های جانی و مالی برجای گذاشته، برخی معتقدند راهکار خیابان بسیار هزینه‌زا است، از سویی راهکار صندوق رای هم با موانع جدی روبروست، با این اوصاف در حال حاضر راهکار اصلاح امور چیست و چگونه می توان از این بن بست رهایی یافت؟‌

آرمین: فکر می‌کنم پیش از پاسخ گفتن به این پرسش باید تکلیف خود را با یک چیز روشن کنیم و آن این که راه‌کارهای رادیکال به قول شما بسیار پرهزینه و ناموفق است و در صورت توفیق نتیجه‌ای جز هرج و مرج و بی ثباتی و خونریزی و احتمالاً تجزیه ندارد.

شورای مدعیان دروغین رهبری جنبش مهسا در خارج از کشور مرکب از تجزیه طلبان تا ساده لوحانی که حتی تلاش برای جلب حمایت سران رژیم صهیونیستی را هم از قلم نینداختند و ظرف کمتر از چند ماه کارشان به انشعاب کشید به روشنی نشان داد راهکارهای رادیکال تا چه اندازه ناممکن است و در صورت توفیق چه سرنوشتی را برای کشور رقم خواهد زد.

از سوی دیگر باید تکلیف خود را متقابلاً با بی عملی و خواندن آیه یأس و انفعال و منفعت پرستی فردی روشن کنیم و بدانیم که نتیجه این مسیر نیز به تشویق حاکمیت به ادامه سیاست‌های زیانبار خود و نهایتاً به همان نتیجه‌ راهکارهای رادیکال و خشونت‌بار ختم خواهد شد.

می‌خواهم بگویم چه خوشمان بیاید چه بدمان بیاید ما محکوم به مبارزه مسالمت‌آمیز و کم هزینه برای نجات کشور هستیم. اگر این حقیقت را بپذیریم آن گاه فضای ذهنی برای کشف و ابداع راهکارهای تازه و مؤثر فراهم می‌شود.

وقتی فهمیدیم که به کسی جز خودمان نمی‌توانیم تکیه کنیم و به جای طلبکاری از یکدیگر، کمک و همیاری و همسویی و استفاده از همه ظرفیت‌های سیاسی و اجتماعی و مدنی برای ما یک اصل شد، آن گاه دیگر نه منتظر دعوت حاکمیت می‌نشینیم و نه می پرسیم اصلاح طلبان برای تغییر وضعیت کشور چه راه حلی دارند، بلکه خواهیم پرسید چه ظرفیت‌های نامکشوف و عقلانی در بخش‌های سیاسی و اجتماعی و مدنی وجود دارد که باید فعال شود.

آن گاه فضای لازم برای گفت‌وگو میان نیروهای سیاسی خواهان تحول مسالمت آمیز با یکدیگر و نیز با فعالان مدنی و اجتماعی به وجود می‌آید. این گفت‌وگوها در سطح ملی دو نتیجه مبارک خواهد داشت اولاً به بلوغ سیاسی و ارتقاء فرهنگ و آگاهی‌های ما کمک می‌کند ثانیاً و به موازات آن راه‌کارها و ابتکارات جدید از دل آن سربرمی‌آورد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy