احمد زیدآبادی در صفحه توئیتری خود مینویسد: " اگر حماس برای جلوگیری از حملۀ زمینی ارتش اسرائیل به نوارغزه، نیروهای خود را از این منطقه بیرون بکشد و با واگذاری کنترل باریکه به دولت خودگردان، کادر خود را به نقطهای دیگر از دنیا منتقل کند، آیا مصیبتی رخ میدهد؟ "
من با این نوع «رئالیسم فکورانه» و «علامهگرایی راحتطلب» امثال احمد زیدآبادیها نمیتوانم سر سازگاری داشته باشم، کسانی که از سر سیری و یا از روی لجاجت به هر دلیلی دوست دارند بلاانقطاع نغمه مخالف بزنند و از فاصله ۳۰۰۰ کیلومتری برای فلسطینیان ساکن غزه این بهقول فرانتس فانون «دوزخیان روی زمین» زمانه ما ترک غزه، یعنی ترک وطن، یعنی ترک خانه و کاشانه اشان را تجویز میکنند، بهشدت مشکل دارم. آنها نه معنای وطن را درک کردهاند و نه شاید خوشبختانه عزت مقاومت و ایستادگی در مقابل یک اشغالگر خارجی را.
اینها به بیش از به بیشاز دومیلیون و نیم انسان میگویند مقاومت را فراموش کنید و وطناتان غزه را ترک کنید.
به کجا بروند؟
بیشاز ۷۵ سال است اعقاب، اقوام و هموطنان آنها قبلا سرنوشت اوارگی و زندگی نکبت بار در اردوگاهها همانند صبرا و شتیلا را تجربه کردهاند کسانی که در بیوطنی زندگی نکردهاند نمیتواند قدر و منزلت وطن را درک کنند.
من بههیچوجه مرگ را تجویز نمیکنم هرکسی نحوه زیستناش را خود باید انتخاب کند، جایی که زندگی دیگر ممکن نیست مرگ، نمیگویم راحتترین شاید لااقل یک انتخاب باشد، جاییکه هزینه ماندن بدون مقاومت در بزرگترین زندان روباز جهان و مقاومت در برابر اشغالگری همانند مرگ است پس شاید باشند بسیاری که مرگ پرافتخار مقاومت در برابر زورگویی را بر مرگ ننگین ترجیح دهند. انتخاب با خود فرد است.
در برابر یزیدیان صهیونیست که حمایت کامل امپریالیسم جهانی را نیز دارند شاید تنها بتوان با علی شریعتی همدل و همنظر بود و گفت:
"اگر میتوانی بمیران، اگر نمیتوانی بمیر"
ساکنین غزه در این سالها و در این روزها نشان دادهاند که «آنها با زندگی مشکل دارند نه با مرگ». بیاییم صدای مظلومیت آنان باشیم و در پیکار نابرابرشان برعلیه زورگویی و اشغالگری رژیمی که خود را در زمرۀ بازماندگان هولوکاست نازیسم آلمانی میداند امّا نسلکشی و هولوکاست آنان در صبرا و شتیلا و امروز در غزه در برابر دیدگان جهانیان به همان اندازه جنایتکارانه و سزاوار محکوم کردن جهانیان میباشد.
من نمیدانم شاید انسانهای غزه و فلسطین اشغالی نیز با مقاومت قهرمانانه خود میخواهند بگویند،
من نیز اینجا در وطنم غزه ریشه در خاکم،
من نیز اینجا تا نفس باقیست میمانم،
شاید آنها نیز میخواهند در وطنشان روزی آخر از سِتیغ کوه چون خورشید سرود فتح بخوانند.
در تمنا و اشتیاقاشان برای زیستن در عزت در کنار آنها باشیم و اگر نمیتوانیم لااقل دیگر بر زخمهایشان نمک نپاشیم.
مصطفی قهرمانی
کشتار، شیرین سمیعی