یک سو ره به استبداد سیاه دینی دارد و یک سو رو به رهایی و آزادی
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
پس از روزهای تلخ و تیرهای در اسرائیل و غزه که سرنوشت میلیونها انسان را از کابل تا بیروت زیر علامت سوال بزرگی قرار داده است، اکنون این منطقه، در یک نقطه حساس تاریخی، از دو سو کشیده میشود.
یک سو ره به استبداد سیاه دینی دارد و یک سو رو به رهایی و آزادی. در این میان، دو محور حقیقی شر به گونهای غریب و گاه توجیهنشدنی بهسوی مجهولی خطرناک و رعبآور پیش میروند، در حالی که نیروهای آزاداندیش و سکولار بهجای پیوستن به یکدیگر، بهجای رویارویی با خطر به ذم و حذف یکدیگر مشغولاند.
بسیاری در سالهای اخیر آرزو میکردهاند که بهای نفت افزایش نیابد، چون هرگونه افزایشی فقط به نفع حکومت سرکوبگر جمهوری ولایت فقیه تمام خواهد شد و مردم ایران سودی از این افزایش نخواهند برد. امروز آشکار شده است که بهای زیاد هر بشکه نفت نهتنها تحولی به سود مردم ایران ایجاد نکرده، بلکه بر سبعیت و استبداد رژیم در داخل و دامنه مداخلاتش در خارج افزوده است.
در یک سال و نیم اخیر، رژیم بیش از یک میلیارد دلار از درآمد نفت را خرج آشوبگری و کمک به گروههای تروریستی کرده است.
در افغانستان، رژیم طالبان در خطی ممتد با عبور از تهران تا یمن و فلسطین و سوریه و لبنان امتداد یافته است.
سیف العدل، یکی از رهبران القاعده، رابطه از هم گسسته بین اطلاعات سپاه و القاعده و بخشی از داعش را بار دیگر برقرار کرده است. جمعی از عوامل القاعده، که در ایران و در دو کمپ نظامی در شمال کشور و یک کمپ در غرب ایران مستقر بودهاند، پس از دیدن آموزشهای لازم با کمک سپاه، ره به شرق و غرب کشیدند، و تنی همچنان در زیر سایه مقام معظم رهبری بیتوته کردهاند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
سعد بن لادن، فرزند رهبر القاعده، پس از سفری به دمشق و امضای میثاق همکاری با استخبارات (اطلاعات) سوریه و حزبالله و چندی زیستن در زرگنده، همراه با عماد مغنیه، تروریست معدوم سرشناس حزبالله لبنان، و قاسم سلیمانی، فرمانده مقبور سپاه قدس، تدارک پروژههایی را دیدند که پس از آنها به اجرا درآمد؛ از جمله، دچار کردن لبنان آزاده و سکولار به فلج و به یغما دادن یمن و جلوگیری از تحولات فرهنگی و اجتماعی در عراق و پا گرفتن دموکراسی، که همه عواملش را آمریکا با میلیاردها دلار در اختیار ملت عراق قرار داده بود.
در این حال، طراحی موج تازه حملههای تروریستی در منطقه و چند کشور اروپایی ولی فقیه توهمزده را به وجد میآورد که فعلا خودش را قائد امت و صلاحالدین ثانی میداند. بهعبارتی، محور شر با محوریت «نایب امام زمان»، شامل گروههایی چون سپاه قدس، جیش المهدی، حزبالله، جهاد اسلامی و حماس، و البته القاعده و طالبان.
معمولا دیکتاتور پیر به مهمترین امری که میاندیشد موضوع جانشینی بعد از خودش است. انباری از مال انباشته، پرچم فتنه و مرگ برافراشته، بذر تلخ کینه و دشمنی کاشته، و حالا مجبور است حکم محتوم تراژدی مرگ را بپذیرد. البته در خانه پدری ما ملتی گول و ابله و ذوبشده در کیم ایل سونگ معمم زندگی نمیکنند که ولایت عظما را در سینی طلا تقدیم سیدعلی و آقا مجتبی کند.
حالا دیگر قلب حمالهای راهآهن قاهره و جاشوهای طنجه سرشار از عشق حماس و جهاد و حزبالله و طالبان نیست. اما با پول نفت و میلیاردهای اهدایی باراک حسین دیروز و جوبایدن امروز، شیاطین هوای یکدیگر را دارند. به غزه نگاه کنید. ساختمان و بیمارستان و مدرسه و سینما و هتل ساخته شد تا «وحشیهای» حماس را به سوی زندگی هل دهند. اما سیدعلی پهپاد و موشک و پول توجیبی و تکنولوژی مرگ و ویرانی به آنها داد تا ویران کنند و همه لبخندها به فردا را بخشکانند. از برکت افزایش بهای نفت، پول هم دارند و برای تسخیر خاورمیانه خیز برداشتهاند.
دو محور شر بهسرعت به یک محور اصلی تبدیل میشوند. به عراق نگاه کنید. عمار حکیم، که دیرسالی چون پدر و جدش شیر در جام ولایت سیدروحالله و سیدعلی نوشیده است، اکنون دریافته است که مصلحت او و گروهش و نیز شیعیان عراق درهمپیمانی با آمریکا و برخورداری از حمایتهای واشنگتن برای تثبیت موقعیت شیعیان در نظام حکومتی کشور است.
البته آقای هادی العامری و سپاه بدر هنوز هم حداقل دو وعده از نمازشان را رو به قبله چهارراه آذربایجان و با سلام و صلوات برای سیدعلی آقای قائد معظم میخوانند. اما امتیازها و منافع مادی و معنویای که از همکاری با آمریکا نصیبشان میشود آنقدر زیاد است که میتوان احتمال داد بهمرور رشته بندگی با تهران سست و سستتر شود.
در این میان، جیشالمهدی، که بنیان اصلی آن را مجرمان و جوانان متعصب تشکیل دادهاند (مجرمانی که صدام حسین یک ماه پیش از سرنگونی رژیمش از زندان ابوغریب آزاد کرد تا خواب راحت از چشم شهروندان عراقی بربایند)، اکنون به نیرویی ده هزار نفری تبدیل شده است که حداقل دوسوم افرادش را سپاه پاسداران، حزبالله لبنان، و سپاه قدس در داخل عراق و ایران و لبنان آموزش داده است.
بودجهای که صرف آموزش و اداره جیشالمهدی میشود از ۵ میلیون دلار کمک نخستین ولی فقیه به مقتدی صدر آغاز شد و اینک، با گرفتن حقالسکوت از دولتهای حزب الدعوه عراق و کمک به برقراری آرامش در کوچه و خیابان، مشق مرجعیت میکند.
حالا او درآمدی میلیونی دارد و بینیاز از عنایتهای سیدعلی است. البته هنوز سپاه بدر و مجلس اعلا از کمکهای گسترده مالی و تسلیحاتی برخوردارند، اما همانطور که یادآور شدم، پیوندهای حکیم و عامری با رژیم ایران، بعد از دید و بازدیدهای آنها با ینگهدنیا و بلاد فخیمه، متزلزل شده است.
از سوی دیگر، سپاه قدس با اعزام نمایندگانی به مناطق همچنان ناآرام عراق، روابطش را با گروههایی همچون عصائب اهل حق و حزبالله شیعه، در کنار انصار الاسلام گسترش داده است.
در لبنان، به اعتراف حسن نصرالله، فقط در سال گذشته، رژیم ۹۰۰ میلیون دلار تقدیم حزبالله کرده است. با احتساب هزاران موشک و خمپارهانداز و تیربار و البته سلاحهای گوناگون سبک و نیمهسنگین و منظومههای دفاع هوایی که رژیم برای حزبالله فرستاده است، در کنار هزینه ۸۴ موسسه و بنیاد و بیمارستان و آموزشگاه و پادگان و مسجد و حسینیه و روزنامه و رادیو تلویزیون، با رقمی بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ میلیون دلار روبهرو هستیم که از جیب ملت ایران، به فرمان سیدعلی آقا رهبر، به کیسه حزبالله ریخته میشود.
همین لشکرکشی خیابانی حزبالله در بیروت، هزینه سرسامآور تبلیغات آن حزب، از جمله تلویزیون المنار و میادین، و تامین حقوق و مواجب بیست هزار عضو و مجاهد فی سبیل دلار، میلیونها دلار برای هموطنان ما هزینه برداشته است.
در فلسطین، بعد از آنکه میلیونها دلار هزینهای که رژیم برای برپایی جهاد اسلامی صرف کرد به چاه ویل ریخته شد و هیچگاه جهاد اسلامی از یک تشکیلات پانصد تا هزار نفری فراتر نرفت، نظر عنایت سیدعلی آقا بیشتر متوجه حماس شد. در سه سال اخیر، حماس حداقل سالانه یکصد میلیون دلار کمک از رژیم گرفته است. از زمان سلطه حماس بر غزه، این کمکها بهصورت تصاعدی به مرز ۲۵۰ میلیون دلار رسیده است.
اسماعیل هنیه در سفر اخیرش به تهران، بعد از آغاز نبرد غزه، نهتنها از مراحم ویژه نایب امام زمان برخوردار شد، بلکه اطمینان یافت مقام عظمی عنایات خود را تا ظهور مهدی موعود به ابوهای حماس ادامه خواهد یافت.
سناریوی لبنان برای فلسطین نیز به اجرا درآمد. صفآرایی و زد و خورد خیابانی برای کنار زدن «ابومازن»، که تنها امید فلسطینیها برای داشتن وطنی مستقل و آزاد و دولتی سکولار است، بعد از بازگشت هنیه از تهران شدت گرفته است. ابومازن با تصمیم شجاعانهاش در محکوم کردن جنایت حماس در به نابودی کشاندن غزه با ۱۴ هزار کشته، حمله اسرائیل به غزه بعد از وقوع فاجعه را محکوم کرد و البته لعنتهای ابدی خودش را نیز نثار رژیم ولایت فقیه کرد.
***
شما چه فکر می کنید؟ دیدگاه خود را دربخش نظرات به اشتراک بگذارید
تاجیکستان از ایران امروز، "ایرانی تر" است