Thursday, Feb 29, 2024

صفحه نخست » اولین انتخابات و آخرین انتخابات!

elections2.jpgفرشته مزینانی

بهار سال ۵۸ بود. همان سال رفراندم برای جمهوری اسلامی. آری یا نه در دو برگه سبز و قرمز. تمام اطلاعات راجع به نظام جدید در دو رنگ خلاصه شده بود. سبز یعنی جواب آری به رژیمی که قرار بود یک روحانی در راس آن باشد و رنگ قرمز یعنی نه به رژیم شاهنشاهی!

سال اول دبیرستان بودم. همان سالی که نصفش به اعتصابات گذشت و هر کس هر چه خوانده بود و نخوانده بود، به برکت انقلاب نمره قبولی گرفت و به کلاس بالاتر رفت! من و چند تن از دوستان که در فعالیتهای اعتراضی مدرسه شرکت داشتیم، برای کمک به برگزاری انتخابات دعوت شدیم. محلی که برایمان در نظر گرفتند، روستاهای اطراف شهر بود. پس از اینکه ما را به مرکز بخش بردند، هر کدام را برای کمک به رای گیری در روستایی، به آنجا فرستادند.

در سال ۵۷ تقریبا ۷۰ درصد مردم روستانشین بودند. مردمی دور از هیاهوی شهر و تقریبا بی اطلاع از وقایع شهرها. اتفاقاتی که کمی بیش از یک سال طول کشید و توانست رژیمی را سرنگون کند، خیلی مجال رسیدن به روستاها را نداشت! در آن انتخابات، انتخاب مردم، رای آری به اسلام بود و روحانیتی که در بین مردم جایگاه بالایی داشت. برای مردم روستایی، حتی الاغی که روحانی بر آن سوار می شد نیز تقدس داشت!

از همان ساعات ابتدایی رای گیری، مردم باصفای روستا دسته دسته می آمدند و رای سبز خود را در صندوق می انداختند. رایی که اولین تجربه آنها بود. نه کسی به آنها گفته بود رای دادنتان تکلیف شرعی است و‌ نه اینکه رای شما کمک به ظهور امام زمان است و نه.... آنها تنها با اعتماد به روحانیت و اعتقاد به خدایی بودن کارشان، تمام هست و نیستشان را در طبق اخلاص تقدیمشان کردند!

با اعلام نتایج رای گیری و بیشتر بودن برگه های سبز، جمهوری اسلامی یا بهتر بگویم همان حکومت اسلامی مد نظر آقای خمینی تشکیل گردید.‌ هرچند در ابتدا سعی شد مطابق عرف جمهوری های دنیا، دولتی مستقل از ایدئولوژی تشکیل شود، اما این دولت مقهور تندروهایی شد که هر روز سنگی جلوی پایش می انداختند و انگی به آن می زدند و در نهایت با تسخیر سفارت امریکا، آن دولت کنار رفت و سنگ بنای سیاست خسارت بار مبارزه با غرب گذاشته شد. مبارزه ای دائمی که هنوز هم ادامه دارد و جز خسارت برای کشور نداشته است!

پس از دولت موقت، بر خلاف وعده های رهبران، روحانیت تمام و کمال وارد صحنه شد و به تدریج بر تمام ارکان حکومت تکیه زد. افرادی بدون تجربه حکومت داری و فقط با اندوخته فقهی، در جهان مدرن کنونی، داعیه دار حکومت اسلامی شدند.‌حکومتی که برای گزینش کارگزارانش، دانستن تعداد کفن مرده ها اهمیت بیشتری داشت از اجرای عدالت و توزیع ثروت برای سیر کردن شکم گرسنه مردم!

حالا پس از گذشت سالها از اولین انتخابات، خیلی چیزها عوض شده است. ترکیب جمعیتی معکوس شده و ۷۰ درصد مردم شهرنشین شده اند. ما امروز جزئی از دهکده جهانی شده ایم. البته دهکده ای با اطلاعات وسیع و حکومتی حداقلی با اقلیتی حامی و اکثریتی منتقد که دیگر حتی آن ۳۰ درصد روستانشینش هم مردم سال ۵۷ نیستند.

امروز روحانیت به خاطر عملکرد بخشی از آنها که قدرت داشتند و ثروت اندوختند، دیگر قداستی ندارد. اما هنوز خیلی از مردم دیندارند و از همین رو برای ترغیب آنها به شرکت در انتخابات، از حربه دین و اعتقاد مردم استفاده می شود تا باقیمانده دین نیز به باد فنا رود و دین فروشان چند صباح دیگر از چرب و شیرین دنیا متنعم شوند!

حالا ما، مطمئن به اشتباه بودن مسیری که پیموده ایم و ندیدن مسیری مطمئن برای آینده، از کمک به ادامه این راه معذوریم!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy