در مسجد الرفاعی قاهره
در محله‌ای ویران
شاه واپسین ایران آرمیده است
شاهی که ایران در د‌ل‌اش، در آرزوهای‌اش می‌تپید
شاهی که به ایران باستان می‌بالید
به کوروش و فردوسی می‌بالید
و راه‌های ایران فردا را
از میان دشمنان سرخ و سیاه‌اش می‌کوبید
دشمنان سراب‌اندیشی که فرمانروایی‌اش را
با نیرنگ‌های دین و دروغ
و با موج‌‌های ترور در برگرفته بودند

شاهی که بر خلاف قدیسان
آزرم را می‌فهمید
و شرمگین می‌شد
وقتی که نام شکنجه به زبان می‌آمد
*
شاهی که دانش را به روستاها بُرد
نان و بهداشت را برای همه می‌خواست
شاهی که هر که بود،‌ از خرده‌گیران‌اش
همچند پویایی
همچند آینده
همچند عقاب و شاهین برتر بود
*
شاهی که برای آبادانی ایرا‌ن
هزاران برنامه داشت
و برای سرکوب مردم‌اش هیچ

رضا فرمند