اضطراب و التهابی که از ۱۳ فروردین (اول آوریل) با حمله موشکی اسرائیل به اماکن کنسولگری ایران در دمشق آغاز شده و روز بروز شدت بیشتری مییافت، از جمعه ۳۱ فروردین (۱۹ آوریل)، بعد از پاسخ نظامی نرم و تنهای اسرائیل به موشک پرانی جمهوری اسلامی، پایان یافته و خطر یک درگیری جدید و بزرگ منطقهای میان اسرائیل و ایران، دور شده است.
مسلم بود، جمهوری اسلامی، با تغییر از استراتژی صبر به استراتژی مقابله به مثل در مقابل حملات اسرائیل، قصد جنگ مستقیم با اسرائیل را نداشت، گرچه دست به عملیاتی در حد خود چشم گیر و خیره کننده علیه اسرائیل زد. پس خطر جنگ از سوی طرف دیگر بود: اسرائیل. ۳۵ سال است که نتانیاهو، حمله به ایران را در سر دارد، و بخصوص در دهههای اخیر، برای کوبیدن تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی. تا کنون، اسرائیل موفق نشده که حمایت امریکا و دیگر قدرتهای بزرگ را برای عملی کردن حمله به ایران بدست آورد. حمله مستقیم موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی، از خاک کشور، امید جنگ طلبان در اسرائیل را برانگیخته بود که هنگام حمله نظامی به ایران با همکاری آمریکا و اروپا فرا رسیده است. امریکا و دیگر قدرتهای بزرگ حاضر در منطقه، در خنثی سازی شلیک پهپادها و موشکهای جمهوری اسلامی بسوی اسرائیل، نقش مهمی بازی کردند و آن حمله انتقامی به اسرائیل تنها نقش هشدار را بازی کرد و خوشبختانه گزندهای انسانی و آسیبهای مادی نداشت. بمحض حمله ایران، کابینه جنگی نتانیاهو در اسرائیل تشکیل شد. از پاسخ آمریکا به اسرائیل روشن بود، که اسرائیل از امریکا در خواست همکاری در حمله به ایران را داشته است. پاسخ آمریکا منفی بود. نشانههای دیگری از قصد روزهای اخیر نتانیاهو به حمله نظامی نیز وجود دارد. تبدیل کانالهای تلویزیونی به تریبونهای بسیج جنگی با شرکت دو چهره از اپوزیسیون ایران. نقش واگذار شده به این دو شخص تا حدی شناخته شده، قانع کردن افکار عمومی جهان و جلب آنها به حمایت از حمله نظامی در دست تدارک بود. تدارک کنندگان رسانهای جنگ، از زبان دو شخص نامبرده، مسئولیت جنگ را بدوش جمهوری اسلامی میانداختند و آن را جنگ جمهوری اسلامی اعلام میداشتند.
بنا به مقاله اول اردیبهشت (۲۰ آوریل) گیوم آنسل (۱)، نظامی عالیرتبه پیشین در ارتش فرانسه و نویسنده و تحلیل گر شناخته شده کنونی، دو گرایش در کابینه جنگ نتانیاهو وجود داشته است. تعدادی از اعضای کابینه جنگی، حمله به کنسولگری دمشق را با پیامدهای پیش بینی نشده بحرانی آن، خطا ارزیابی میکردند. جناح هار کابینه جنگی، با تاکید بر استفاده از فرصت، انجام دو اقدام را به هر بهایی ضروری میدانست: حمله به تاسیسات هستهای ایران و بمباران حزب اله در لبنان. جناح دیگر، با تاکید بر درگیریها در غزه با حماس و در کناره غربی رود اردن و تنشها در مرز لبنان، و هزینههای هنگفت لشکر کشیها کنونی، باز کردن جبهه دیگر و جنگی منطقهای را برای اسرائیل غیر ممکن میدانستند. بالاخره، گرایش مخالف تداوم سیاستهای نتانیاهو، با ارزیابی خطرات برای اسرائیل و با پافشاری آمریکا، به کنار نهادن طرح حمله نظامی موفق شد و پاسخ اسرائیل به حمله نظامی ایران، در حد پاسخی نمایشی روی داد.
بنابراین، حمله محدود و نمایشی اسرائیل به ایران در حوالی اصفهان، نشان دهنده رفع خطر حمله نظامی اسرائیل و کاهش اضطراب و التهاب از آن و نیز اتمام فعالیتهای رسانهای تدارک افکار عمومی برای جنگ بوده است. دیگر مانند روزهای تصمیم گیری کابینه جنگ نتانیاهو، روزی چند مصاحبه در تدارک افکار عمومی برای حمله نظامی صورت نمیگیرد. در جریان تدارک حمله نظامی توسط کابینه جنگی نتانیاهو، در مصاحبههای متعدد و تکراری، صلح و مخالفت با حمله نظامی محلی از اعراب نداشت. پس، سخن اخیر رضا پهلوی، درطرح حمله نظامی به کشوربعنوان خط قرمزش، نشانه بی زیان بودن آن برای تدارک حمله نظامی است چون دیگر قصد حمله نظامی کنار زده شده است. رویای ۳۵ ساله نتانیاهو برای حمله به ایران و در گرفتن جنگی منطقهای و پر از کشت و کشتار و خسارات برای مردم منطقه، تحقق نیافت و ناکام ماند. ناکام ماندن این رویای جنگ و جنایت باعث خوشحالی هر ایرانی میهن دوست و هر انسان صلح طلبی است، جنگ و جنایتی که ابعاد وحشیانه آن را در دو نقطه از جهان کنونی شاهدیم، یکی در قتل و عام غزه، حدود ۴۰ هزار نفر کشته عمدتا غیر نظامی طی ۶ ماه، و دومی در تباه شدن یک کشور بر سر مردمانش در اوکراین طی ۲ سال.
کسریهای اپوزیسیون
شکاف عمیقی اپوزیسیون را در ۳-۲ هفته پر از اضطراب، از هم جدا کرد. در روز هایی که تدارک حمله نظامی به کشور در کابینه جنگ اسرائیل صورت میگرفت، اپوزیسیون هیچ کارکرد سودمندی در پیشگیری ازحمله نظامی به کشور بروز نداد. اپوزیسیون یا منفعل بود و یا بعنوان مهره بازی طرف حمله کننده مورد استفاده قرار گرفت. تصور کنیم که حمله نظامی روی میداد. در اینصورت اپوزیسیون از هر گونه ابتکاری برای جلوگیری از گزندهای انسانی و صدمات مادی ناتوان بود. چرا چنین بود؟ گفتگوهای همگانی در این باره ضرورت تام دارد. فعال بودن یا منفعل ماندن، ضعفها و قوتها، اختلافات و اشتراکات و انحرافات و هر چه در این ۳-۲ هفته از اپوزیسیون سر زده، در هنگامههای سرنوشت ساز آتی نیز بروز خواهند کرد. بینشها و ارادههای آتی، از بینشها و ارادههای امروز جدا نیست. پراکندگی و تشنج امروز اگر چاره نشود، پراکندگی و تشنج فردا خواهد بود.
موشک باران کنسولگری و کوته بینی اپوزیسیون
آقایان و خانمهای رقص و پایکوبی کننده از شادی موشک باران کنسولگری ایران در دمشق هر چه میخواهند سیاسی یا تبلیغی بگویند. اما به لحاظ حقوق بین الملل، کنسولگری جزیی از خاک کشور وحمله به آن حمله به خاک آن کشور است. فاسد بودن، مستبد بودن، تشنج آفرین بودن و دشمن مردم ایران بودن حکومت جمهوری اسلامی هیچ دگرگونی در این واقعیت نمیدهد که کنسولگری جمهوری اسلامی که عضو سازمان ملل است، مورد حمله قرار گرفته و به خاک کشور تجاوز شده بود.
اپوزیسیونی نه در خیال قدرت طلبی و خودکامگی، بلکه آن که از منافع کنونی و آتی مردم ایران جانبداری کند میبایست بی هیچ تردید و ابهامی به موشک باران کنسولگری ایران در دمشق اعتراض و رفع خسارات آن را میخواست. بعلاوه میبایست اعلام بیزاری میکرد از آرا امریکا، انگلیس، و فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل که نقض قوانین بین الملل خود این سازمان را توسط اسرائیل نادیده میگرفت.
تقدم به مبارزه با حکومت ویرانگر نسبت به آب و خاک کشور، و از آن در مقابل قدرتهای خارجی دفاع نکردن کوته بینی است و منافع مبارزه با رژیم را بر مصالح دور اندیشانه بقای کشور از گزند خارجی تقدم میدهد. یک روز به صدام حسین، یک روز به نتانیاهو و روز دیگر به حاکم جنگ افروز کشور دیگر راه دادن، کشور را بازیچهای در دستان قدرتهای خارجی و حکومت داخلی میکند.
کنسولگری هر کشور بخشی از خاک آن کشور است و حمله به آن اعلام جنگ به آن کشور است. رژیم جمهوری اسلامی، به نا حق حاکم بر آب و خاک مردم است ولی این رژیم صاحب کشور نیست، مردم صاحب کشورند. مردمی که آب و خاکی نداشته باشند، آورهاند و هیچ ندارند. اما مردمی که آب و خاک خود را دارند وبه بیگانگان اجازه دخالت در آن را نمیدهند، میتوانند رژیم را عوض و رژیم دیگر را به جای آن برگمارند.
نگاهی گذرا به برخوردها با حمله به کنسولگری دمشق، نشانگر ایراد و اشکالات اساسی است.
بخشی از رفتار و گفتارها در این باره، انعکاس خشم تلنبار شده از رژیم است. مردم ایران مانند هر کشور دیگر، در آرامش میتوانند تصمیمات درستی بگیرند، اما برانگیخته از خشم و کینه، از اتخاذ مواضعی دوراندیشانه باز میمانند. کشته شدن چند سپاهی که در سرکوب مردم دست داشتهاند، و ابراز خوشحالی از این صدمه به سپاه، پردهای شد بر جنگ افروزی نهفته در موشک باران کنسولگری ایران توسط اسرائیل و حتی بدتر، واکنش کوته بینانه، سبب تشویق اسرائیل بود به حمله نظامی به خاک ایران. این روش گفتار و کردار در مقابل قدرت بیگانه، بفراموشی سپردن تجارب تاریخی مردمان ایران است. خشم تلنبار شده و فاقد دوراندیشی از ساسانیان و موبدان زرتشتی که روزگار مردمان ان زمان را سیاه کرده بودند، زمینهای شد برای تصرف ایران توسط اعراب که هنوز که هنوز است از زیر بار آن، مردم، کمر راست نکردهاند. نمونههای دیگر حاکم شدن خارجی بر تعیین سرنوشت مردم و کشور در تاریخ اخیر ایران نیز وجود دارد.
احزاب و تشکلهای سیاسی شناخته شده و با تجربه، نظیر حزب چپ ایران، همگامی، حزب دموکرات کردستان ایران و نظایر اینها، با رویداد حمله به کنسولگری، منفعلانه برخورد و با توجیهاتی از موضع گرفتن خود داری کردهاند. علت این انفعال باید بررسی شود. آیا احزاب و تشکل هایی که موضع اعتراضی نگرفتهاند، از کیفیت و هوش سیاسی لازم برای درک و فهم معنای حمله به کنسولگری و خطر جنگ نهفته در آن و یا از جسارت موضع گیری در دفاع از خاک کشور که برآن رژیم ویرانگری حاکم است، برخوردار نبودهاند؟ غیر از این بوده و انفعال علت دیگر داشته است؟ برخورد دموکراتیک میطلبد که به پرسشهای از این گونه، پاسخ دهند و وارد رویه دموکراتیک گفتگو با همگان شوند. علت انفعال هر چه که بوده باشد، یکی از نتایج آن خالی ماندن میدان شد برای گفتار و رفتارهای تهی از دور اندیشی و برخا پوپولیستی که راندند تا حد سبقت گرفتن از همدیگر در شادی و شراب خواری بمناسبت حمله به کنسولگری ایران در دمشق.
کسانی شناخته شده یا ناشناس، به انعکاس شادی از کشته شدن فرماندهان سپاه در کنسولگری پرداختند. در حالی که اقدامی جنگ افروزانه و حمله به خاک کشور با موشک زدن به کنسولگری روی داده بود، آنها، ازموشک پرانی اسرائیل دفاع میکردند و برایش توجیه میتراشید. مدافعین یک اقدام تروریستی یا جنگ افروزانه، برای دفاع از آن، به مناقشات قبلی اشاره میکنند. به خاطر داریم که در توجیه حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر، مناقشات قبلی و ستمگری اشغالگران اسرائیلی پیش کشیده میشد. در رد این توجیه گری همین بس که گزند دولت اسرائیل و همدستان آن در آزار به انسان فلسطینی و لگدمال کردن حقوق آن، مجوزی نیست برای گزند انسانهای اسرائیلی توسط تروریسم حماس. با "این به آن در" نمیتوان تقدس جان انسان را نقض کرد. بهمین صورت، تنش آفرینیهای ماجراجویانه و پر ضرر و زیان برای کشور و منطقه از سوی جمهوری اسلامی، اقدام به حمله به خاک کشور ایران از طرف اسرائیل و جنگ افروزی نتانیاهو را توجیه نمیکند. اینجا نیز "این به آن در" نمیشود. تشویق اسرائیل برای حمله به کشورمان و ایجاد جنگ منطقهای، نقض مخالفت با تجاوز و دستبرد خارجی به کشور و نقض صلح بودهاند، نقض دو اصل بنیادی توسط مدعیان مخالفت با جمهوری اسلامی. توسط مدعیانی نمایشی که با نقض بنیاد و اخلاق، حد فهم و دانش سیاسی خود و برعکس تشخیص سود و منفعت مادی خود را مشخص میسازند.
توجیه حمله به کنسولگری در تلویزیونهای پر بیننده
آقای جیک پتر، مجری CNN، با اطلاع از موضع خانم علی نژاد، فرصت را مغتنم شمرد و او را دعوت به مصاحبه کرد. جای تاسف دارد مانند موارد دیگری که از او در گذشته شاهد بودهایم، در موضوعات پیچیدهای که محل اظهار نظر همگان نیست، بی محابا دخالت میکند. خلق و خوی حد خود را نگه داشتن، سبب میشود که اقدامات مفید هر یک در عرصهای که مهارت دارد، ادامه یابد و تاثیرات مفیدش را به جا بگذارد. بر عکس همانگونه که در فرهنگ اصیل ما، در داستان هفت خوان رستم آمده، افزون خواهی، سبب نابینایی میشود. دخالت در اموری که به روابط دیپلماتیک در سطح بین المللی مربوطند نه در حد هرکسی است و نه از همه انتظاری در این زمینه میرود. رفتن به تلویزیون، و مواضع نازلی اتخاذ کردن تحت عنوان ذکر شادی در مرگ فرماندهان نظامی با نشان دادن ویدئویی از شراب آشامیدن چند نفر به این مناسبت، توجیه گر حمله دولت نتانیاهو به کنسولگری در دمشق یعنی حمله به خاک ایران بود. و این درست در شرایطی بود که دولت نتانیاهو بدلیل قتل عام و شکست سیاستهایش از نظر افکار عمومی در مخمصه بود. کشتن مفت و مجانی ۷ نفر از ONG اومانیستی امریکائی در همان روز حمله به کنسولگری، و برانگیخته شدن اعتراض جهانی، مخالفت جوانان اسرائیلی با رفتن به جنگ در غزه و دادگاهی شدن برخی از آنان، تظاهراتی که در اسرائیل علیه نتانیاهو صورت میگرفت، بحران گروگانها و آزاد نشدن حتی یک گروگان توسط لشکر کشی نتانیاهو، حمله با هدفی توسعه طلبانه به غزه و کشتار و قتل عام ۴۰ هزار نفر در مدت ۶ ماه و ویرانی اماکن، مدارس، مساجد، ادارات، بیمارستانها، فروشگاهها و ۶۰ در صد شهر و دیارغزهایها، همگی بر شکست سیاست امنیتی نتانیاهو منتهی به تروریسم ۷ اکتبرحماس، افزوده شده بودند. در چنین شرایط سخنان نسنجیده، نقش تنفس مصنوعی را برای نتانیاهو بازی میکرد. جالب است که این مصاحبه و در مصاحبههای بعدی از مخالفت با جنگ طلبی و حمله نظامی به کشور و در دفاع از صلح و همزیستی مسالمت امیز سخنی زده نشد. در مصاحبههای بعدی کمی از روایت شادی و شراب فاصله گرفته شد و توجیه حمله به کنسولگری را به نقشه کشیدن حمله به اسرائیل در کنسولگری مربوط کردند. البته دفاع از عدم حمله به اسرائیل و عدم تشنج و تنش آفرینی با اسرائیل هیچ ایراد و اشکال اصولی ندارد و بسیار هم انسانی است هر گاه این دفاع توجیهی برای حمله به ایران نباشد و همزمان حمله دولت نتانیاهو به کنسولگری یعنی خاک ایران محکوم شود. در غیر اینصورت دفاع یک جانبه از یک طرف جنگ افروز، گوینده را تبدیل به مبلغ سیاست دولت نتانیاهو میکند.
دفاع ضمنی از حمله نظامی به کشور
در فاصله موشک باران کنسولگری توسط اسرائیل تا پاسخ نظامی ایران با پرتاب موشک و پهپاد بطرف اسرائیل، عدهای که لحظه شماری میکردند برای برافروخته شدن آتش جنگ، و با تمایلات نتانیاهو همراهی داشتند، باشکال مختلف دست به تحریک برای حمله از سوی جمهوری اسلامی میزدند. عدهای که غالبا طرفدار سلطنت خود را معرفی میکردند، با عبارت "اسرائیل بزن"به تحریک ادامه میدادند. یکی، عضو سرشناس سابق تیم ملی ورزشی، که از نفوذش سو استفاده سیاسی میشود، وارد این بازی حمایت از حمله به کنسولگری شد. دیگری، بنام ژورنالیست و به کام نتانیاهو، از کارمندان تلویزیون ایران اینترنشنال بر تاخیر در حمله از سوی رژیم جمهوری اسلامی، روایت میسراید تا تحریک کند. علیه این جنگ طلبی آشکار و تایید حمله به کنسولگری و خاک کشور، انتقادی از خیلیها شنیده نشد. میدان برای این مواضع ضد صلح و ضد کشور، و در خدمت به نتانیاهو کاملا باز و آزاد و بدون مانع بود. کسانی که یکی از اتهامات مجاهدین را همکاری با صدام حسین در جنگ علیه پاسداران میدانند، خود تبدیل به سخنگوی دولت نتانیاهو برای برانگیختن حمله نظامی به ایران شده بودند.
رضا پهلوی که شاهد مواضع هوادارانش بود و هیچ انتقادی از آنها بعمل نمیآورد، در آستانه حمله انتقامی جمهوری اسلامی، بدون هیچ اشارهای به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، پیامی داد که در آن، بازی با آتش توسط نتانیاهو را مخفی و پنهان ساخته بود. و این معنایی نداشت جز باج دادن به طرف اصلی جنگ افروزی.
موشک و پهپاد پرانی جمهوری اسلامی بسوی اسرائیل، یک واکنش حساب شده و هشدار دهنده بود. دفاع از اسرائیل توسط قدرتهای بزرگ حاضر در منطقه و خنثی سازی تجهیزات پرنده جمهوری اسلامی، خوشبختانه مانع از گزند جانی و صدمات مالی در اسرائیل شد. جمهوری اسلامی، بنا به گفته سخنگویش در سازمان ملل، واکنش دفاعی مشروع را انجام داده بود. دولت نتانیاهو با آن واکنش نظامی بی سابقه ایران، بمانند امدادی غیبی برخورد کرد تا به رویای خود، حمله نظامی همگانی به ایران، دست یابد.
برخی احزاب و تشکلهای سیاسی و شخصیتهای دموکراسی خواه کشور، مخالفت خود را با مواضع جنگ افروزانه دو طرف بصراحت اعلام و حفظ صلح در منطقه را از اهم وظایف دانستند. اینها میدانند که با توهم سرنگونی سهل و ساده و فوری جمهوری اسلامی، جنبش مردم ایران به بیراهه میافتد. پس، بر تقویت نهادهای مدنی، تشکلهای اجتماعی و سیاسی و وفاق بر دموکراسی و اتحاد برای رهایی از جمهوری اسلامی و گذار به آزادی و عدالت و برابری پا فشاری میکنند. مخالفت با حمله نظامی خارجی به ایران، برای هر آن که چشمان بینا دارد بدیهی است و همگی حمله نظامی با پیامدهایش در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه بعلاوه عقب نشینی بایدن از افغانستان را تجربه کردهاند.
با این همه، آقای پهلوی از مخالفت با حمله نظامی تنها موقعی حرف زد و آن را خط قرمز خود دانست، که دیگر خطر جنگ بعد از اقدام نظامی محدود و یک تنه اسرائیل به اصفهان پایان یافته بود. وگرنه قبل از این و در شرایطی که خطر جنگ در همه جا احساس میشد ایشان، هیچ از صلح و از مخالفت با حمله نظامی به کشور نگفت. پیام ایشان بعد از موشک و پهپاد پرانی انتقامی جمهوری اسلامی بسوی اسرائیل، این بود که این جنگ، جنگ جمهوری اسلامی با مردم ایران و اسرائیل است. در حالیکه هنوز جنگی در میان نبود و واکنش جمهوری اسلامی یک واکنش انتقامی بوده به موشک باران کنسولگری ایران در دمشق، آتش بازی را جنگ و مستول آتش بازی را پنهان و خامنهای را مسئول جنگ معرفی کرد. آیا این اتفاقی و اشکال در انشا نگاری بوده است؟ اگر آقای پهلوی حمله جمهوری اسلامی را بعنوان یکی از طرفهای جنگ افروزی مطرح کرده بود، قابل قبول بود. ولی با برجسته کردن حمله دفاعی جمهوری اسلامی، آن را تنها جنگ افروز معرفی کردن، و با پنهان ساختن حمله مقدماتی به خاک ایران از طریق موشک باران کنسولگری و مسکوت گذاشتن خطرات حمله نظامی اسرائیل، او خود را به سخنگوی سیاست دولت نتانیاهو تنزل داده بود. و این همان چیزی بود که رسانههای طرفدار حمله اسرائیل به ایران میخواستند و تلویزیون به تلویزیون او را به سخن پراکنی میبردند و میگردندند. و او نیز سخنانی تکراری ایراد میکند. بدون گفتهای از صلح و یا در مخالفت با جنگ، دعوت قدرتهای بزرگ به مماشات نکردن، به دیپلماسی نکردن، به تغییر رژیم چه معنایی داشت جز حمله نظامی؟ بیان این گفتهها از زبان عناصری از اپوزیسیون ایران، آماده کردن افکار عمومی بود برای جنگی که در کابینه جنگی نتانیاهو در دست تدارک بود.
خواست حمله نظامی به ایران البته موضوع روزهای اخیر نبوده و سابقه داراست. گاهی تحت عنوان ایجاد منطقه پرواز ممنوع مطرح شده است. ولی سیاست امریکا و غرب، نه حمله نظامی که محدود کردن جمهوری اسلامی از طریق تحریمهای و فشارهای سیاسی و اقتصادی بوده است و طرفداران ایرانی حمله نظامی به ایران در موقعیتی نیستند که بتوانند بر روی سیاست غرب تاثیر گذارند. ملاقات مکرون و شولتز با چند چهره از اپوزیسیون فرصتی بود برای بهره برداری و ارسال ضمنی دو پیام هم به اپوزیسیون و هم به جمهوری اسلامی حاکی از استراتژی مورد اشاره غرب در خطوط بالا در باره جمهوری اسلامی.
با این وجود، در اثر قصد کابینه جنگی نتانیاهو به عملی کردن حمله نظامی، آقای پهلوی و هم فکران او، حمله نظامی به ایران را محتمل تصور کردند تا از این طریق حکومت جمهوری اسلامی تضعیف و سقوط آن تسهیل شود. طرف دیگر این رابطه یعنی جنگ طلبان اسرائیلی میدانستند که تدارک رسانهای برای حمله نظامی مهم است و افکار عمومی و قدرتهای بزرگ به عامل جنایات جنگی در غزه بخصوص در شرایط جنگ روسیه در اوکراین، اجازه جنگی منطقهای نمیدهند. کانالهای غول آسای تلویزیونها بخصوص در امریکا و انگلیس برای رفع این مانع بدو گوینده ایرانی دلبسته به حمله نظامی روی آوردند. وقتی که در کابینه جنگی نتانیاهو طرح حمله به کنار رانده شد، دیگر نه به فعالیتهای جنگ طلبانه آن کانالها نیازی بود و نه به این گویندگان. اما لکه ننگین خواست و تقویت حمله نظامی به کشور توسط یک کشور بیگانه آن هم اسرائیل باقی میماند. خواست و همراهی با حمله نظامی کسی به کشور که با نگاه از بالا و تحقیر آمیز، با پهلوی در سفرش به اسرائیل، در آشپزخانه و روی دو صندلی ملاقات میکند. خواست حمله نظامی از دولت کسی که در کابینه جنگی او، برخی مجرمین و بیماران روانی کار میکنند (۲) و وزیر راست افراطی امور داخلهاش، متهم به تبهکاری است (۳)
تنش و تشنج حاد و خطر برافروخته شدن جنگ در منطقه پایان یافته است بی آن که فراموش شود که وضعیت چون انباری از باروت است و خطرناک. دولت اسرائیل، که تلاش کرد تا جنگی علیه ایران با شرکت آمریکا و دیگر قدرتها بر افروخته شود، تنها ماند و در قصد حمله به ایران شکست خورد. علاوه بر مخالفت آمریکا و اروپا با حمله مشترک به ایران، در واقع کشورهای عربی هر گونه حمله امریکا و اسرائیل را از خاک و فضای خود به ایران مجاز ندانستهاند (۲). اشتباه اسرائیل در حمله به کنسولگری و کوته بینی اپوزیسیون در برخورد با آن و با حمله نظامی به ایران پیامدهایی را داشته است که برخی از آنها بشرح زیرند:
به جمهوری اسلامی حملهای از خاک کشور بسوی اسرائیل تحمیل شد که حملهای بی نظیر و وحشت آور بود.
در این حمله، تصمیم ایران اقدامی نمایشی بود که از سه روز پیش از آن، به کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ اطلاع رسانی کرده بود. اهداف حمله مقرهای نظامی در خاک اسرائیل بودند که به برخی از آنها نیز موشک اصابت کرد. این حمله نمایشی، تغییر استراتژی صبر را به استراتژی مقابله به مثل عملی کرد و تعادل جدیدی بین جمهوری اسلامی و دولت نتانیاهو برقرار شد.
در کادرهای معتقد به جمهوری اسلامی، تمایل به ساختن بمب اتمی در تاسیسات هستهای ایران تقویت شده است.
قدرتهای بزرگ جهان، با همراهی اردن، که این کشور بابت دفاع از اسرائیل در فضای هوایی خود یکماه و نیم پیش ۱,۲ میلیارد دلار کمک از امریکا دریافت کرده (۲)، به دفاع موثر از اسرائیل پرداختند و گنبد اهنین نیز کارآیی خود را نشان داده است
شورای امنیت سازمان ملل با رای غیر قابل توجیه سه کشور قدرتمند صاحب حق وتو و محکوم نکردن نقض قوانین بین الملل، شکست فاحشی خورد.
منطقه در آستانه یک جنگ فاجعه بار قرار گرفت.
اپوزیسیون ایران، در این بحران، موفق عمل نکرد.
عدم آمادگی اشخاص و تشکلهای سیاسی در واکنش موثر در سر بزنگاهها و بغرنجی و دشوارهای آنها، برای هماهنگی برجسته شد
اپوزیسیون دو شاخه ویرانی طلب و دموکراسی طلب خود را در آزمون موضع گیری نسبت به بحران میان جمهوری اسلامی و دولت نتانیاهو آشکار ساخت.
شکاف میان طرفداران حمله نظامی به ایران با مخالفین آن به صف بندی جدید منجر خواهد شد
واکنش خشم و کین تلنبار شده از رژیم و واکنشهای نیندیشیده کاملا ملاحظه شد و هشدار داد که میتواند به هر ویرانگری و فرصت طلبی زمینه دهد.
نادر عصاره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱)
http://nepassubir.fr/2024/04/20/attaque-choregraphiee-par-liran-riposte-calibree-disrael-pour-desescalader-vote-dune-aide-massive-au-congres-americain-pour-lukraine-vladimir-poutine-en-difficul/#respond
آرامگاهِ شاه در قاهره، رضا فرمند