دو هفته پیش، در مطلبی نوشتیم خامنهای و اتاق فکرهایش پس از مهندسی، به پزشکی و جراحی "انتخابات" روی آوردهاند. بسیاری متوجه عمق این جراحی دقیق نشدند!
نمایشهای حکومتیها فعلا نتایج دلخواه را برای رژیم نداشتهاند. ولی امیدهای علی خامنهای هنوز به نا امیدی و یأس تبدیل نشدهاند! فرمان "رهبری" نوعی جهاد تبلیغاتی و بسیار استراتژیک برای نجات نظام است:
بدین معنی که برای کشاندن مردم بشدت معترض و مخالف، حاکمیت با یک نمایش ساده در واقع با تایید صلاحیت پزشکیان، تلاش نمود مردم را به صندوقهای رای بازگرداند تا با یک تیر حداقل دو نشان را بزند!
به همین دلیل، صحنه بحثها و مناظرهها را بطرز بی سابقهای گرم و حتی داغ کردند تا باورها و "امیدهای مردم به تغییرات ممکن" را بازسازی کنند.
با این جراحی دقیق، علی خامنهای و اتاق فکرهای نظام در واقع دو هدف بسیار استراتژیک را دنبال میکنند. و با نهادها وشبکههای متعدد حکومت فاشیستی، همه اهرمها را برای پیروزی بکار انداختند:
اولا مردم را به صندوقهای رای بازگرداند تا آبرو ریزی تاریخی حوزههای خالی در اذهان عمومی پاک شوند و نظام با مردم آشتی داده شود و حاکمیت بتواند از همان شب انتصابات جشنی تاریخی بگیرد!
دوما در دل مردم فلاکت زده و زیر انواع فشار، برای مدتی و حداقل چند سالی امیدهایی بکارند با این هدف که حاکمیت و خودیها، مجددا امیدوار گردند. خودیهای نا امید و مشکوک، به وجد آیند و در "ریل" نظام مجددا جای گیرند. و حتی خطر قیام و انقلاب و آتش زیر خاکستر جنبش زن زندگی آزادی هم "انشا الله" کاملا خاموش شود!
چرا که همانطور که در تحلیل پیشینی دیدیم، خامنهای و اتاق فکرهایش پس از نجات از بزرگترین قیام پس از انقلاب ۵۷، بسرعت به تنش زدایی با جهان پرداختند زیرا مشاهده کردند که توان ایستادن در مقابل مردم خود را ندارند، و باید از تعداد جبهههای خارجی جدا کاست.
در ادامه این سیاست، نظام حتی با "کنار آمدن با کشورهای دیگر"، حاضر است از "تعداد تحریمها بکاهد" و با بهتر شدن وضعیت اقتصادی، نظام از این سالهای سخت نجات یابد!
بنابراین، شبکههای نظام، تلاشهای همه جانبه و شبانه روزی را "کلید" زدند و قولها و امیدها داده شدند تا با به بازی گرفتن تمام نیروهای حکومتی و سایبری و پروپاگاندایی و... فرمان آتش به اختیار "رهبر" اجرا گردد.
بدینوسیله، کلیه بازیگران مستقیم و غیر مستقیم رژیم به "میدان جنگ تبلیغاتی علیه مردم" فرا خوانده شدند:
ازقالیباف و پورمحمدی و جلیلی گرفته تا پزشکیان به "خط" شدند. حتی طرد و اخراج و حصر شدگان از میرحسین موسوی تا احمدی نژاد گرفته تا کروبی و ظریف و خاتمی، بصورت مستقیم و غیر مستقیم، فرا خوانده شدند. هرچند موسوی تا امروز سر باز زده اما حکومت حیله گر پوپولیست به این بسنده نکرده چنانچه در ادامه به موضوع ایشان میپردازیم. و از "اصلاح طلبان داخل" تا "اصلاح طلبان خارج" و بظاهر رانده شدگان دیروز و "ذوب شدگان در پهلویسم"، از جمله مجتبی واحدی، تا بازیگران رسانههای بظاهر مخالف، همه به "خط" گرفته شدند.
البته رسانههای وابسته به کشورهای خارجی، یعنی ۹۹٪ رسانههای پارسی زبان، در سیاست "عدم مداخله در امور داخلی"، اصولا تبلیغی حقیقی برای بایکوت انتخابات نمیکنند اما کلیه همین رسانهها، به پایگاهی برای بازتاب وسیع اخبار انتخابات تبدیل شدهاند که همین امر خود بخود مردم را به حضور در انتخابات تشویق میکند.
حتی عباس عبدی، فعال سیاسی ظاهرا منتقد در روزنامه اعتماد نوشت که از مجموعه مخالفان شرکت در انتخابات، «"فقط" ۳۰ درصد "قانع" به مشارکت شدهاند و ۷۰ درصد بقیه هنوز همراه این "ایده" نشدهاند، "شاید" در روزهای آینده این نسبت به ۳۵ و ۴۰ درصد برسد»
و اما، با اینهمه نیرو و تلاش و پول و بودجه و آرتیست بازی و قول و هیجان و پروپاگاندا، امروز، با وجود چند هفته تلاشهای همه جانبه و به بازی گرفتن تمام این نیروها، نتیجه بسیار مأیوس کننده میباشد:
چرا که حتی به گزارش رسانههای داخلی و نظرسنجیهای داخلی، که مخالف سیاستهای داخلی نمیتوانند کوچکتربن فعالیتی بکنند، "میل به مشارکت بعد از مناظرهها و تبلیغات انتخاباتی تغییری نکرده است"!
از جمله، روزنامه فرهیختگان نوشت:
تصور میشد "با" شروع رقابتهای انتخاباتی و "با وجود حضور نامزدی از طیف اصلاحطلب"، میزان "مشارکت" افزایش پیدا کند و «به ۶۰ تا ۷۰ درصد» هم برسد!!!
این پیامها نمیتوانند روشن تر باشند: همه غم و همها "مشارکت" مردم است.
حاکمیت و مزدوران دور و نزدیک، تنها به نرخ "مشارکت" توجه دارند چرا که تنها هدف و دغدغه نظام و شخص علی خامنهای میباشد. علی خامنهای که تک تک افراد جامعه را در عرض بیش از ۳۰ یا همان ۴۵ سال، کیش و مات کرده، از پزشکیان "ذوب شده" چه ترسی است؟
تنها ترس و دغدغه "فرمانده متکبر کل قوا"، مردم است!
اما به نوشته روزنامه فرهیختگان «درحالیکه رقابتهای انتخاباتی به روزهای پایانی خود نزدیک میشود، برخی نظرسنجیها نشان میدهد که میزان مشارکت افزایشی نداشته و برخی نیز از کاهش میزان مشارکت به زیر ۵۰ درصد حکایت دارند»!
و این در حالی است که معیار نظرسنجیهای داخلی، در هالهای بزرگ از ابهامات است. بعبارت دیگر، مانند آنچه از اول انقلاب ۵۷ تا امروز اتفاق افتاده، همه ارقام و آمار و نتایج، جعل کامل هستند تا تنها طبق مصلحت نظام یا بنام "اسلام"، مهندسی یا وصله کاری شوند.
مصطفی پورمحمدی، یکی از نامزدهای این انتخابات نمایشی، "اینکه دیدگاههای او باعث کاهش مشارکت است را رد کرد" تا مبادا مسئولیت رسوایی جدید و عظیم تر را به گردن وی بیاندازند!
ـ برای نخستین بار صدور مجوز برپایی «تریبونهای آزاد» انتخاباتی در تهران
در فضای فوق الذکر توأم با تلاشهای تاریخی حداکثری رژیم، تنها به فاصله چند روز تا "انتخابات"، احمد قیومی، فرماندار تهران، از صدور مجوز برای نخستین بار، برای برپایی تریبونهای آزاد انتخاباتی در پایتخت خبر داد.
چرا که کاندیداها همچون برخی رسانههای داخلی و حتی حکومتی، فضای انتخاباتی را «سرد» توصیف میکنند.
آقای قیومی صراحتا ابراز امیدواری کرد که برپایی تریبونهای آزاد، «"مشارکت" مردم را در انتخابات افزایش دهد»!
در چنین شرایطی است که برخی از متوهمهای فوق الذکر، مردم را به "مشارکت" بیشتر دعوت میکنند تا پزشکیان رای اورده سپس حریف "رهبر" و "ولی" خود گردد!!
آقای قیومی افزوده ۴۵ سازه تبلیغات شهری و تا "۱۰۰۰" سازه عمومی موقت تبلیغات انتخاباتی در میادین، خیابانها و بزرگراههای تهران در اختیار نامزدها قرار گرفتهاند «تا از این طریق به "افزایش" نشاط و "مشارکت" و شناخت مردمی کمک شود»!!
و مهم تر از همه، به فرمان رهبری، همه چیز باید بسیار دقیق جراحی گردد تا ناهماهنگیها و تاخیرهای انتخابات نمایشی دو مجلس پیشین تکرار نشوند:
خاطرتان هست که "رای سازی" و "رای نویسی" و "نتیجه سازی" در سطح کشوری، چندین روز طول کشیده بودند چنانچه "صدای همه را در آورده" بودند:
بنابراین فرماندار تهران فاش کرد که برای برگزاری انتخاباتی «"دقیق" و "سلامت"» در ستاد انتخابات آن، فرمانداری و مناطق ۱۸ گانه و بخشهای تابعه یک «مانور» برگزار خواهد شد!!
آقای قیومی افزود: در سه هزار و ۸۵۰ شعبه اخذ رای تهران، ۶۰ هزار عامل اجرایی و ۱۳ هزار نیروی انتظامی برای برگزاری انتخابات ریاست ج ا، فعالیت میکنند!
"فرمانده"، فرمان جهاد کل قوای تبلیغاتی را داده تا مردم به جراحیهای آقا "تن دهند":
حتی توسل به "خاطرات آیت الله منتظری" یا شعارهای «یا حسین میرحسین»، و پخش و نصب تصاویر میرحسین موسوی دقیقا در حیطه استراتژیهای اتاق فکر علی خامنهای میباشند.
همه این "جسارت"ها به رهبر و نظام، بدون هماهنگی با فرمان رهبری جدا ممنوع میباشند. ولی برای پر کردن صندوقها، همه مجاز شدهاند.
و هرچند استفادههای مکرر از نام «میرحسین موسوی» در تجمعات انتخاباتی، از جمله در ستاد «مسعود پزشکیان» در ورزشگاه شیرودی، اعتراض بسیاری را برانگیخت، اما این استفادههای فریبکارانه همچنان ادامه دارند. چرا که هر درصدی از مردم مخالف فریب بخورند، همان اندازه بنفع حاکمیت "فرمانده" است و "ثواب" دارد!
کار بجایی رسید که «محمد فاضلیکیا»، همسر «نرگس موسوی» در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «"مسئولیت" "حضور" در انتخابات با فرض "هر نتیجهای" با عاملین آن است. اخلاق و انصاف حکم میکند "استفاده ابزاری" از "نام میرحسین موسوی" متوقف شود.»
با این وجود، در تجمع پزشکیان در شیرودی، ضمن سر داده شدن شعار «یا حسین میرحسین»، تعدادی پوسترهای میرحسین موسوی نیز در ورزشگاه دیده شدند که این از هماهنگیها حکایت دارد تا نه تنها تجمعها را پرشورتر نمایند بلکه مردم را به هر قیمت پای صندوقها بیاورند.
و اما مردم باید بدانند که اگر آرای آنان به حساب مشروعیت ج ا و علی خامنهای، از همان شب انتخابات نمایشی، ریخته خواهد شد، امکان آزادی میرحسین موسوی و بازگشت وی به سیاست یا کلیه قول و امیدهای دیگر، زیر سایه سنگین علی خامنهای، سرابی احمقانه بیش نیست: علی خامنهای مانند بسیاری از رهبران فاشیست و پوپولیست جهان، در توهمی روز افزون بسر میبرد که البته فعلا گاه گاه پیروزیهای عملی بدنبال دارند اما نقطه عطف همه این نوع رهبران در تمام تاریخ جز جنگ و نابودی مردم و کشور نبوده.
این موضوع با حداقل دو فکت زیر ثابت میگردد:
۱) پیشتر نیز هواداران مسعود پزشکیان «شایعه» حمایت میرحسین موسوی را منتشر کرده بودند. نرگس موسوی در رابطه با این شایعه در اینستاگرام ضمن انتشار پوستر «دروغ ممنوع» نوشته بود: «همچنان دروغ ممنوع»
۲) سال گذشته نیز در حوالی انتخابات دو مجلس اخباری در رابطه با حمایت موسویها منتشر شده بود که همان زمان در یادداشتی تکذیب شد و وبسایت «کلمه» در اطلاعیهای هشدار داده بود: «باتوجه به انتشار اخبار و نقل قولهایی در برخی منابع و محافل، هرگونه اعلام موضعی از سوی زهرا رهنورد و میرحسین موسوی درباره انتخابات تنها درصورتی معتبر است که در کلمه منتشر شود. "
از سوژههای دیگر حساس میتوان به "قومیت ها" و "مذاهب" و "تبعیض"های همه نوع پرداخت که موضوع سخنان و شعارهای زیبا و "سکسی" کلیه کاندیداها شدهاند. چنانچه علیرغم هشدارهای اولیه تلویزیون، در مرحله کارزار انتخاباتی، کاندیداها در واقع با "فرمان آتش به اختیار پوپولیسم و فریب مردم" توسط رهبر عالیقدرشان، مواجه گشتند:
هر شعار و هر قول و هر سوژه و هر آرزو و هر برنامه و هر نام و هر موسیقی (پخش ترانه "برای" شروین حاجی پور در محافل انتخاباتی)، برای آوردن مردم به "پای سفره ج ا و علی خامنه ای"، جایز است همان اندازه که در روزهای "انتخابات" و راهپیماییهای حکومتی، بی حجابها بیکباره "دختران خودمان" میشوند!
چرا که آنالیز دقیق تر نظرسنجیهای امروز و دیروز نشان از آن دارند که "حامیان صد در صدی نظام" به اعداد ۶ تا ۷٪ مردم ایران تقلیل یافتهاند، موضوعی که نظام را با بزرگترین چالش و خطر تاریخ خود مواجه ساخته.
بنا بر این دادههای مستند، خامنهای فرمان جهادِ نجاتِ نظام داده:
دروغ، حیله، جعل، فریب، تحریف، خدعه، نیرنگ... و همه ابزار پوپولیسم، جایزاند.
و "آیت خدا"، خامنهای، فرمان آتش به اختیار داده:
مناظرهها، صحنه بکارگیری همهی ابزار فرمان جهاد خامنهای را ثابت کردند: "باید مردم را به تسخیر صندوقهای رای وادار کرد"! نجات نظام در کفه ترازوست.
آخرین مثال در چهارمین مناظره مشاهده شد:
زاکانی گفت: "بنده هیچ وقت در عمرم حمله به سفارت را تایید نکردهام"
حال آنکه شخصا نه تنها در آذر ۱۳۹۰ در گفتوگویی با فارس، حمله به سفارت انگلستان را «خشم مقدس» توصیف و از آن حمایت کرد. اما در اردیبهشت ۱۳۹۰ هم یکی از سخنرانان متحصنان مقابل سفارت عربستان بود که در سخنان خود گفت: «نماد تام و تمام اسلام آمریکایی در آلسعود امروز وجود دارد و آلسعود امروز در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.» (فکتنامه)
بنابراین نه تنها صراحتا به مردم دروغ میگوید، بلکه سیاستها و اعمال شخص خامنهای را زیر سئوال میبرد بی آنکه کوچکترین خطر یا تردیدی احساس نماید.
در پایان، در نتیجه گیری کلی باید به این نکات توجه نمود:
نه تنها تاریخچه روند صعودی علی خامنهای از انقلاب ۵۷ تاکنون، بلکه سیاستهای وی در مقابله با هرگونه اعتراض مردمی و همچنین مواضع روزمره وی و حتی حذف "مبارک" رئیسی برای احقاق سیاستهای وی، دقیقا پس از سخنان ابهام انگیز رئیسی از طرفی، و یک روز قبل از جلسه مهم مجلس خبرگان از طرف دیگر، و بالاخره آخرین دستورهای وی به قضات (تا هرگز به "تعهدات" بین المللی و حقوق بشری استناد نکنند)،
همه همه همه اثبات میکنند که امید به تغییر و تحول در این نظام، سرابی بزرگ بیش نیست:
سیاستها و استراتژیهای ج ا تنها برای کره شمالی شدن ایران میباشند. چنانچه فروپاشی کره شمالی موضوعی فکاهی است.
هر نوع مشروعیت دادن به خامنهای و نظام، به طول عمر آن میتواند سالها بیفزاید.
تنها بایکوت عظیم تر و فعالتر مردم، حتی در مقایسه با "انتخابات" پیشین دو مجلس، به سقوط همه جانبه نظام ج ا کمک خواهد کرد و مردم بایستی با آگاهی و درایت بالایی عمل کنند تا از کوچکترین فرصتها با دقت کامل استفاده نمایند. مردم باید علی خامنهای و نظامش را نا امید و مایوس کنند. و بازیچه وی قرار نگیرند. پایان حکومت ج ا فقط و فقط در اینصورت سرعت خواهد گرفت.
علی خامنهای بخوبی اینرا دریافته. و جام زهر را سر کشیده با این تفاوت نسبت به جام زهر خمینی که وی هرنوع خدعه و فریب مردم را قبول کرده، تا حتی تک تک اصول و اعمال وی را زیر سئوال ببرند. تا نظام و ولایتش نجات یابند!
مهرزاد نکوروح جم
گزارش خاکسپاری مرگی دردناک، اختر قاسمی