راستی برای چی و چرا اکثریت قریب (بیش از ۸۰ درصد) به اتفاق مردم در دور اول رای دهی مشارکت نکردند.
احتمالا ممکن است برخی بگویند بخاطر مخالفت حکومت رژیم اسلامی است. حتما چنین میباشد.
اما از نظر تئوریک اساس و مبنای مخالفت نیروهای دمکراسی خواه و اکثریت جامعه با انتخابات بر این پایه استوار است که آنان میگویند هدف اصلی انتخابات بیرون رفتن از قدرت میباشد و نه برای ایستادن دائم و مستمر در قدرت بودن. پس انتخابات باید چیزی را تغییر دهد.
وقتی امر انتخابات در جوامع دمکراتیک راه افتاد اصل بر این اساس بود که انتخابات ابزاری باشد در خدمت مردم تا مردم بتوانند هر چهار سال هر کسی و دستهای را که میلشان باشد برگزینند و به قدرت برسانند و هر کسی و دستهای را که میلشان باشد از قدرت خلع ید کنند و تغییر دهند.
یعنی فلسفه فکری غرب بر حرکت و تعییر و تحول دائم استوار شده است. علت پویایی جوامع غربی و ایستایی جامعه شرقی بخصوص خاورمیانه در همین سبک تفکر میباشد.
حتی اگر در درون جوامع دمکراتیک حرکت و تغییر تحول فکری و اندیشه ایجاد نشود و نوآوری اندیشه نشود همین جوامع هم مبتلا به بیماری فاشیسم میشوند. همان چیزی که امروز به آن مبتلا شدهاند. زیرا غرب از اندیشه تهی شده و نوآوری فکری مثل قرن ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ ندارد.
علل بایکوت انتخابات و عدم مشارکت و دعوت به عدم مشارکت در این است که انتخاباتی که همواره بسود حکومت و حکومتگران باشد دلیلی ندارد کسی در آن مشارکت کند چون تغییری در سیستم و نظام حاکم ایجاد نخواهد کرد. چیزی نمیرود و همه چیز ایستا و برای همیشه در جای خود ماندنی میباشند لذا دلیلی ندارد ما به ابزاری قوام و دوام ببخشیم که هیچ سودی به حال روز و روزگارمان ندارد.
خلاصه کنم از آنجایی که انتخابات در جوامع استبدادی هدفش تغییر دادن نیست و بکار بیرون رفتن از قدرت نمیآید و فقط ابزاری در خدمت قدرت برای ماندن در قدرت است پس مردم دیگر دلیل موجهای برای مشارکت در آن پیدا نمیکنند.
انتخابات در نظامهایی چون جمهوری اسلامی ابزاری برای حفظ و استحکام و بقای این نظامهای و بودش مضر و زیان بار به حال مردم میباشد. لذا چیزی که به ضرر و زیان مردم باشد باید بایکوت گردد و در آن مشارکت نورزید.
مردم با عدم مشارکت در انتخابات این ابزار فریب را از قدرت ستاندهاند تا به بقایش استحکام نبخشند. پس از مقاومت مدنی مردم حمایت کنیم.
نیروهای دمکرات و مردمی در این راستا میباشد که مردم را به عدم مشارکت در رای دهی دعوت مینمایند تا قدرت از درون ضربه ببیند و ریزش کند و نهایتا فروپاشیده گردد. اکثریت قریب به اتفاق مردم که به بلوغ فکری رسیدهاند هم بدین دلیل در رای دهی مشارکت نکردند و ضربهای محکمی به کلیت رژیم اسلامی زدند. عدم مشارکت مردم در دور اول انتخابات نشان از بلوغ فکری و بلوغ ملی ملت ایران دارد. بلوغ ملی که مصمم است با یک همبستگی ملی با رژیم اسلامی تعیین تکلیف دائمی نماید تا آنرا تغییر دهد.
فرید انصاری دزفولی