فخرالسادات محتشمی‌پور
-سلام سعیدجان خوبی
-سلام آقامصطفی چطوری
_رسیدن به خیر. چه خبر خوبی بود مرخصی‌ات هرچند کوتاه
-بهت گفتم بیا با من بریم دماوند. ببین زندان دماوند مرخصی هم می‌دهد
-(خنده معروف مصطفی)
خوب خوبین همگی؟ خانومت، دخترا؟
-خوبیم‌همگی. داریم می‌ریم دفترخانه برای ثبت ازدواج دخترم
- به میمنت و‌مبارکی. خوشبخت بشن عزیزانت
-انشاء‌الله به زودی بیای مرخصی
-(خنده همیشگی مصطفی)
باشه خوبه از این آرزوها و دعاها بکن
-مصطفی‌جان وضع جسمی چطوره مشکلی نداری؟
- نه خوبم خداروشکر
- اون‌حمله‌های نقرسی دیگه نیومده سراغت؟
- فعلا نه خداروشکر
- خداروشکر. مواظب خودت باش
- مزاحمت نمی‌شم برو به کارت برس فقط می‌خواستم حالت رو‌بپرسم و تبریک بگم.
خداحافظی دو زندانی سیاسی
که کنار هم بودنشان پایه‌های نظام رو‌می‌لرزوند لابد که یکی را فرستادند زندان دماوند و آن دیگری را تنها با یک زندانی عادی در یک سالن نگه می‌دارند که مبادا صدایش به مردم برسد!!!
حالا او که پرونده‌اش دست وزارت اطلاعاته بالاخره تونسته به یک دلیل کاملا موجه از حق مرخصی استفاده کنه فقط سه روز که بازهم غنیمته!
و أن دیگری که اطلاعات سپاه براش پرونده ساخته به جرم نقد رهبر محروم از حق طبیعی خودش دلخوش به خوشی رفیقشه و‌خانواده‌ی هجران کشیده و رنج‌دیده او...
