پیشگفتار
روشنفکری پدیدهای فرا جنسیتی ست و"فکر" مردانه و زنانه، درمعنای فکرِدرجه یک و دو، وجود نداشته و ندارد. زنان بسیاری با فکری"روشن"، تاثیرگذار و پیشگام در جنبش روشنفکری میهنمان حضور فعال داشتهاند، زنانی پرسشگر، نقاد و شک کننده، آینده نگر، تولید کننده ایده، گفتمان ساز و آزادیخواه.
زنان روشنفکر با پرسشگری، تفکری نقادانه و شک کننده، گذشته و حال به ویژه سنتها و نهادهای سنتی و خرافه به زیر تیغ تشریح و ریشه یابی بردهاند تا با توان سنجش و تفکیک و به گونهای روشمند راهی به سوی نو شدن و نو کردنِ عرصههای فکری، رفتاری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بجویند و بنمایانند. زنانی گزینهساز که آنچه را نقد ونفی کردهاند برایش جایگزینی متفاوت و نو داشتهاند و با پرسشگری، نقادی و شکاکی پدیداریِ تغییر و ترویج هنجارشکنی انتظار کشیدهاند. آیندهای تجسم کردهاند و امید به تحققاش بستهاند. "سازنده تاریخ آینده " شدهاند و نشان دادهاند جهان روشنفکری میدان جهش به سوی آینده است، آیندهای مدرن و نوگرایانه. خواستار نو کردن اندیشه و کردار، مدرنیته، مدرنیزم و مدرنیزاسیون (تجدد و نوسازی) بودهاند با این درک که مدرنیته امری ذهنی و رفتاری و مدرنیزاسیون عینیتی ست که بدون مدرنیته عملی نیست.
نکته مهم دربررسی و شناخت و تحلیل از روشنفکر و روشنفکری این است که نمیباید به این پدیده انسانی - اجتماعی منزه طلبانه و کمال گرایانه نگریست. روشنفکر انسان است و مثل هر انسانِ دارای کنش اجتماعی از لغزش و خطا و کمبودهای گوناگون مبری نیست. در نگاه به روشنفکر و روشنفکری به ویژه نگاه سنجشگرانه و یا به وقت داوری و قضاوت در بارۀ آنان ویژگیهای شرایط، محیط زیست و زندگیشان را میباید مد نظر داشت.
قمرالملوک وزیری (۵)
"قُمری خوشخوان طبیعت" و"هزاردستان آواز ایران" ۶۶ سال قبل در تنهایی و تنگدستی به خاک سپرده شد، بی آنکه خدشهای بر ماندگاری و جاودانگی آوازه خوانِ آزاده و نیکوکار وارد شود. " قُمری خوشخوان"، قمرالملوک وزیری، بانوی روشنفکرِ وهنرمندِ آزاده، نماد مبارزۀ نوگرایانۀ زنان در عرصههای فرهنگی، هنری و اجتماعی و شیفتۀ تغییر و نو شدن بود. حضور قمر درعرصه موسیقی ومبارزه زنان بر جامعه روشنفکری فرهنگی و سیاسی آن زمان تاثیر گذارشد. قمر سبب رشد موسیقی، ترانه سرایی وتصنیف سازی شد و برغنای موسیقی ایران افزود.
قمر در شرایطی که "مدرسههای موسیقی از پذیرفتن بانوان مسلمان برای هنرجویی معذور بودند" و هنر موسیقی هنری مردانه بود نخستین کنسرتاش را به سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، خیابان لاله زار برگزار کرد، کنسرتی که به عنوان حادثه ورویدای بزرگ و جسورانه ثبت شده است، رخدادی تابو شکنانه که دینکاران و مستبدان را برآشفت.
او تصنیف مرغ سحر از سرودههای ملک الشعرا بهار را در دستگاه ماهوربه همراه غزلی از ایرج میرزا خواند.
"... فقیهِ شهر به رفعِ حجاب مایل نیست، چراکه هرچه کند حیله، در حجاب کند
نقاب بر رخِ زن سد باب معرفت است، کجاست دستِ حقیقت که فتحِ باب کند. "
قمر بدون حجاب روی صحنه رفت آنهم به زمانهای که بی حجابی را بر نمیتابیدند.
او در بارۀ این کنسرت گفته است:
"... پس از خاتمۀ کنسرت ترس مرموزی بر من مستولی شد. حدود چندهزار نفر در خیابان لاله زار جمع شده بودند. در بازگشت بیم آن داشتم که عدهای قصد جان مرا داشته باشند چون اخباری از این قبیل به من رسیده بود و بیشتر مرا به توهم میانداخت. سرانجام با مراقبت مأموران انتظامی از بین مردم که برخی قیافههای عصبی و ناراحت هم بین آنها دیده میشد گذشتم و قضیه به خیر و خوشی گذشت... "
قمر در پاسخ به پرسش فرهنگ فرهی، که میپرسد: " شما چطور جرات کردید آن طور بیپروا روی صحنه بروید؟ " میگوید: «من هیچوقت نمیخواستم نمایش شجاعت بدهم. دلم میسوخت که این همه بانوی باسواد وجود داشته باشند، اما نتوانند در این نمایش و کنسرت شرکت کنند. من پایم را به جایی گذاشتم که اگر باید کسی را مجازات کرد، من باشم. هنرمندان باید وظیفهای هم در مقابل مردم برای خود قائل گردند و از مردم مایه و شجاعت بگیرند. من قصدم این نبود که چادر از سر بردارم، اما مردم شجاعت و توانایی به من دادند. نمیدانم چه قدرتی پیدا کردم که نمیتوانستم جز آن باشم. "
قمر در مجالس و جمعهای مختلف برای زنان و مردان خواند و صدای زن را از اندرونیها و انحصار مجالس اعیان و اشراف به در آورد. شجاعت وجسارت قمر ترس زنان را از به روی صحنه آمدن ریخت، وی سبب شد تا خوانندگان زن ترغیب شوند و به روی صحنه بروند. (ملوک ضرابی، روح انگیز و...). ملوک ضرابی دربارهٔ وی گفتهاست: " قمر زیاد من و امثال من را جدی نمیگرفت. خود را بالاتر از ما میشمرد، البته بالاتر هم بود، میان ما بیشتر رفاقت بود تا رقابت".
قمر، خوش طنین ترین و صدای جادویی زمانه خود زنی مبارز و آزادیخواه بود اما بخشی از محبوبیت قمر سجایای اخلاقی انسانی و انساندوستانهاش بود، وی بانویی گشاده دست، سفره دار و کمک کننده و نیکو کار بود. قمر حتی درآمد حاصل از کنسرتهایش را به امور خیریه اختصاص میداد.
قمر شخصیتی فراگیر داشت: "از دولتمردان فرا دست تا مستمندان فرودست، قمر را دوست میداشتند. شهرت او به جایی رسیده بود که در مورد شرکت در میهمانیها وجشن و سرورها خود تصمیم میگرفت و غالبا دعوت خانوادههای تهی دست را بر پذیرش دعوت بزرگان ترجیح میداد. بارها جواهرات اهدایی بزرگان را پس میفرستاد و یا میان نیازمندان تقسیم میکرد. "
قمرخانم سید حسینخان (۱۲۸۴- ۱۴مرداد ۱۳۳۸) مشهور به قمرالملوک وزیری پدر را چهار ماه پیش از تولدش ومادر را در ۱۸ ماهگی از دست داد و تحت سرپرستی مادربزرگش که روضهخوان زنانه حرم ناصرالدینشاه بود، قرار گرفت.
قمر در سن ۱۴ سالگی توسط استاد مرتضی نی داود کشف شد. نی داوود خطاب به قمر گفته بود: "اگر بر قواعد موسیقی ایران مسلط شوی، خواننده بی رقیب زمانه خواهی شد. " چنین نیز شد. کار پیشرفت قمر در مدتی کوتاه به آنجا رسید که کمپانیهای "هیزمسترزویس" و "پولیفون" بهخاطر ضبط صدای او دستگاه صفحهپُرکُنی به تهران آوردند.
نقل است که " ایرج میرزا عاشق سینه چاک قمر بود، ملک الشعرای بهار، میرزاده عشقی، امیر جاهد، وحید دستگردی و رهی معیری از متن نویسان تصنیفهای او بودند. " روشنفکران و قلمبهدستان بسیاری برای قمرشعر سرودهاند و مقاله هایی تحسینآمیز در بارۀ کنسرتهای او نوشتهاند. او نیز شعر شاعران بنام را در کنسرتهای خود به کار میگرفت و برخی از اجراهای خود را به آنان تقدیم میکرد که عارف قزوینی در زمرۀ این افراد بود.
قمر هنرمندی آگاه به مسایل سیاسی بود، مرغ سحر، به عنوان ترانهای اعتراضی و "ای نوع بشر، نگار بی خبر و بهار دلکش و... " از کارهای ماندگار قمر است.
" در ماجرای برپایی جمهوری، صدای رسای خود را در اجرای مارش جمهوری عارف رها کرد و مورد تحسین روشنفکران قرار گرفت. ولی به محض آن که کشتنیان را سیاستی دگر آمد عده زیادی گرفتار تعقیب و زندان شدند. صفحات مارش جمهوری از بازار فروش بیرون ریخته شد. تا مدتها هر جا صفحه مارش پیدا میشد، برای صاحبش دردسر میآفرید. "
قمر در ۵۴ سالگی جهان را وانهاد و رفت. "متولیان مساجد به خاطر اینکه آواز خوان بود او را نپذیرفتند. پیکر او در حالی که تعداد بسیار کمی در مراسم تشییع او شرکت داشتند، در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. "
گوشهای از وصیت نامۀ اوست:
" من مردهام اما خاطرهٔ حیات هنریام نمردهاست. وقتی که تو، این درددلهای مرا میخوانی، من زیر خروارها خاک سرد و سیاه خفتهام. دیگر از حنجرهٔ خشکم صوتی برنمیخیزد و دنیایم تاریک و خاموش است اما روحم عظمتش را از دست نداده و هنرم را بنده زور و زر و خیانت نکردم. مطمئنم کسی بعد از مرگم، از من بدگویی نمیکند. من هیچ ثروتی ندارم، اما دلهای یتیمانی را دارم که به خاطر مرگم از غم مالامال میشوند. چشمهایی را دارم که در فقدانم اشک میریزند. همانهایی که با پولم پرورش یافتند، شوهر کردند، داماد شدند وبه جای اینکه جایشان در مراکز فساد و زندان باشد، انسانهای خوشبختی هستند... "
*****
منابع:
۱- الهه خوشنام، یادی از قمر، غزلخوان باغ آزادی، دویچه وله، ۱۴ مرداد ۱۳۸۸
۲- غزل، شهریار "از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست"
۳- قمرالملوک وزیری - ایرانموزیکولوژی (iranmusicology.com)
۴- قمرالملوک وزیری؛ صدایی که تابوها را شکست، بیبیسی فارسی، ۱۵ مرداد ۱۳۸۸
۵- «قمر در محاق؛ یادی از قمرالملوک وزیری در سالمرگش»، بی بی سی فارسی، ۱۴ مرداد ۱۳۹۱
۶- وصیتنامه بانو قمرالملوک وزیری، خبرگزاری برنا، شهریور ۱۳۹۷
۷- محمود خوشنام، قمری در آسمان موسیقی ایران، بی بی سی فارسی، سه شنبه ۰۳ اوت ۲۰۰۴
۸- قمرالملوک وزیری: اولین خواننده زن ایرانی
قمرالملوک وزیری: اولین خواننده زن ایرانی (youtube.com)
۹- ویکی پدیا - قمرالملوک وزیری
.....................................
زنان روشنفکر، مسعود نقره کار: تاج السلطنه، بی بی مریم بختیاری، بی بی خانم استر آبادی، فخرعظمی ارغون (فخرعادل) و...
مسعود نقره کار: زنان روشنفکر* (melliun.org)
زنان روشنفکر: تاج السلطنه، روشنفکر درباری مسعود نقره کار - آزادی و عدالت اجتماعی (azadivaedalat.com)
زنان روشنفکر ۴- بی بی مریم بختیاری، "زنی برابر ۱۰۰ مرد" مسعود نقره کار - آزادی و عدالت اجتماعی (azadivaedalat.com)
زنان روشنفکر - فخرعظمی ارغون (فخر عادل)، مسعود نقره کار - Gooya News
زنان روشنفکر ـ بیبیخانم استرآبادی؛ "همه فسادها از شماست! " مسعود نقرهکار - Gooya News