البته لعنت بر کسی که به مقام قدوسی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر دونگ جمهوری نکبت اسلامی اهانت کند و او را گاگول و مشنگ فرض کند یا خدای نکرده در عالِم ترین بودن او از فنون کونگ فو تا دانش «کُ وانتُم» که اخیرا در سخنرانی اش به همین صورت آن را تلفظ کرد شک و تردید نماید.
حضرت سدعلی در سخنرانی اخیرش با یک تیر پن شش تا نشان را همزمان زد و ما را حیرت زده نمود.
اول این که رییسی مشنگ تر از خودش را با امیرکبیر قیاس کرد و فرمود:
«امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد؛ کارهای بزرگی را بنیانگذاری کرد. خود آقای رئیسی عزیز ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد کارهای خوبی ایشان انجام داد.»
در نتیجه با اصول منطقی می توان گفت وقتی رییسی مساوی با امیرکبیر باشد، سدعلی هم مساوی با ناصرالدین شاه قاجار می شود! سوابق جناب ناصرالدین شاه هم که بر همگان آشکار است!
دوم امیر هی می خواست دو تا تغییر ساده در کشور ایجاد کند، درباریان ناصرالدین شاه -تو بخوان دفتر بیت- پدر صاب بچه اش را در آوردند و ناصرالدین شاه هم با نیش باز روش نه سیخ بسوزه نه کباب را پیشه کرد و آخرش کباب امیر را به سعایت مامان اش مهدعلیا سوزاند و خودش را از شر او و اصلاحات اش راحت کرد.
سوم تا آن جا که ما در کتاب پنجم دبستان مان -اون کتاب بزرگه رو میگم- خوانده ایم، ناصرالدین شاه دستور قتل امیر را داد و دلاک ها رگ های امیر را با طمانینه در حمام گشودند تا دیگر کسی در کشور هوس اصلاحات به سرش نزند.
حالا ما هی با تخصص خودمان می گوییم هلیکوپتر جناب رییسی به دلایل فنی و خلبانی سقوط کرد، آسد علی پای اش را کرده در یک نعلین که نخیر! من مثل سلطان صاحبقران شاه دستور کشتن او را صادر کردم و هلیکوپتر امیر همینجوری الکی سقوط نکرد! خب این هم نتیجه سوم منطقی از مقایسه میان امیرکبیر و رییسی!
به عنوان دشمن خونی آسدعلی، به مسوولان دفتر نشر آثار گرانسنگ ایشان توصیه می کنم یکجوری سخنان اخیر ایشان را درز بگیرند و سوتی دیدی ندیدی!
خداوند آخر عاقبت ما را با این رهبر فرزانه بخیر کند! الهی آمین!
پایان مسعود
