جنگ درغزه و لبنان موجب شد اپوزیسیون افراطی تعارف را کنار بگذارد و بدون کوچکترین احساس شرمندگی خواهان حملات نظامی اسرائیل به ایران شود.
آخرین بیانیه آقای پهلوی که روی سخناش نه مردم ایران بلکه «دوستان مردم ایران» است، بیشتر به گدایی قدرت شبیه است که ملتمسانه به این "دوستان" تضمین میدهد که اگراسرائیل با ج. ا وارد جنگ شود، ما اجازه خلأ قدرت نمیدهیم و فوری جای خالی او را پر میکنیم.
اینها که از قدرت نظامی اسرائیل درغزه و لبنان و تخریب خانهها و زیر ساختهای اجتماعی و اقتصادی به وجد آمدهاند، از اسرائیل میخواهند کار را یک سره کند و با حمله به ایران شاهزاده آنها را بر تخت پادشاهی بنشاند. بنظر میرسد اینها اولین «میهن پرستانی» باشند که خواهان هجوم یک کشور خارجی به وطن اشان باشند. ممکن است گفته شود، خیر، اینها خواهان جنگ اسرائیل با ج. ا هستند، نه با ایران
این درست که ج. ا مانند بختکی شوم روی جامعه سایه افکنده است و۴۵ سال است که کل جامعه را به گروگان گرفته و جنایات بیشماری را مرتکب میشود. اما امروز هر جنگی بر علیه ج. ا بر علیه ایران به عنوان یک سرزمین نیز هست، چون چنین جنگی موجب از بین رفتن کل زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشود، و فقر و فلاکت مردم را دو چندان کرده و جامعه را صدها سال دیگر به عقب میاندازد.
به افغانستان، عراق، سوریه و یمن نگاه کنید که با جنگ شیرازه جامعه از هم پاشیده شد و زمینه را برای رشد تروریست و عملیات انتحاری مهیا گشت
جنگ موجب میشود تنفرهای فزاینده فردی، قومی و شکافهای طبقاتی که زاییده ۴۵ سال حکومت نکبت بار اسلامی است، دهان باز کند و کل جامعه را ببلعد. جنگ باعث پیدایش و رشد دستهجات مسلح میشود و ایران را به همان جایی میبرد که لیبی، سوریه، افغانستان وعراق را برد.
جنگ اسرائیل بر علیه حکومت ملاها تا آن زمان که فقط با موشک و پهباد باشد موجب سرنگونی رژیم نمیشود، برعکس شرایط جنگی، دست رژیم را برای سرکوب بیشتر جامعه باز میکند
فرض کنیم ارتش اسرائیل بیت خامنهای را با موشک زد، ج. ا هم بیت نتانیاهو را خواهد زد. اگر تا همین جا موشک پراکنی متوقف شود، طرفین یک به یک خواهند شد و احتمالا مردم هر دو کشور نفس راحتی خواهند کشید. اما خشونت به همین جا ختم نمیشود و این گردش خشونت علاوه برمراکز حساس و حیاتی مثل پالایشگاها، سایتهای هستهای، مناطق مسکونی نیز در امان نخواهند ماند.
برای کسی که ویرانیهای جنگ ده ساله ایران و عراق را فراموش کرده است بهتر است به تصاویر بمباران لبنان وغزه و آواره شدن یکمیلیون انسان نگاه کند که چگونه ساختمانهای چند طبقه به بهانههای مختلف بر سر مردم تخریب میشوند. همه این مناطق مسکونی، خانههای اعضای حزب اله و حماس نیستند. اینها خانههای مردم عادی است که بر سرشان تخریب میشود.
جنگ عاری از اخلاق است و اولین چیزی که در هر جنگی قربانی میشود حقیقت است. اخبار غلط و یکجانبهای که ما هر روز در مدیا غرب شاهد آن هستیم هم بخشی از جنگ است. تبلیغ جنگ خود جنگ است. جنگ ابتدا در ذهن اتفاق میافتاد و از پروپاگاندا و دروغ و ترور عبور میکند و به بمب و موشک و کشتار و آواره گی میرسد. در هر جنگی تر و خشک را با هم میسوزد و بر خاکستر آن هیچ گیاهی سبز نخواهد شد.
آنها که شانس قدرت یابی خود را در جنگ میبینند، باید بدانند که چنین قدرت یابی نه اخلاقی است و نه پایدار. فقط راحت طلبان و توطعه گران که از خود هیچ ایدهای برای تغییر وضع موجود ندارند، منتظر دست غیبی هستند.
تاریخ نشان داده است، وقتی یک نیروی خارجی دیکتاتوری را سرنگون میکند و کشوری را دراشغال خود در میآورد حداقل تا زمانی که هزینه جنگ را از دولت بعدی نگیرد و یا آن کشور را به مستعمره خود تبدیل نکند، آنجا را ترک نخواهد کرد.
بنابراین آنهایی که در خارج از کشور نشستهاند و با ترسیم نقاطی که باید توسط ارتش اسراییل زده شود، کوتاه فکری خود را نشان میدهند و احتمالا هیچ تصوری از جنگ و مصائب آن وآینده آن جامعه ندارند.
اینها یا مصائب جنگ را با نمیشناسند- چیزی که بسیار بعید بنظر میرسد- و یا عطش قدرت آنچنان آنها را مست کرده است که این مصائب را به جان مردم میخرند.
اینها انسانهای بی خانمان شده اکراین، سوریه، افغانستان، غزه و لبنان را در تلویزیون میبینند که از فاجعه جنگ در حال فراراند، اما نتانیاهو را تشویق به جنگ میکنند.
زدن سایتهای هستهای یعنی چرنوبیل، زدن پالایشگاهها یعنی صفهای طولانی بنزین، زدن توربینها برق یعنی قطع برق در ظهر تابستان. اما برای کسی که در واشنگتن در خانهاش زندگی میکند، این دردها را درک نمیکند.
حتی اگر اسرائیل منطق مسکونی را هدف قرار ندهد، زدن همین زیر ساختها زندگی مردم را شبیه مردم غزه و لبنان خواهد کرد و سیل پناه جوی ایرانی از همه شهرها به سمت کشورهای همسایه روان خواهد کرد.
اما همه اینها برای سلطنت طلبان افراطی مهم نیست. مهم این است که " سر مار در تهران"و قرار است خلأ قدرت پر شود. مگر نه اینکه، "ما ملت کبیریم، ایران را پس میگیریم" پس چرا وظیفه پس گرفتن ایران را به نتانیاهو واگذار میکنید و نه به ملت کبیر؟
تاریخ نشان دادن است چیزی که اسرائیل یکبار گرفت هرگز به صاحب اصلی آن پس نخواهد داد.
جنگ عاری از اخلاق است. اگر برای پیروزی باید دروغ گفت، پس باید دروغ گفت. اگر برای پیروز شدن، بیگناهان باید گشته شوند، پس کشته خواهند شد. جنگ هنر حیله گری و دسیسه چینی است. در جنگ هدف وسیله را توجیه میکند. روشها مهم نیستند نتیجه مهم است. و این همه آن سیاستی است که این اپوزیسیون افراطی تعقیب میکند.
جنگ ادامه سیاست است. اگر جنگی بین اسرائیل و ایران در بگیرد، این جنگ ادامه سیاست ۴۵ ساله ج. ا و اسرائیل است. پیش زمینه چنین جنگی سیاستهای ارتجاعی و جنایتکارانه "محو اسرائیل از صفحه روزگار" و اشغال سرزمین هایی است که به کسان دیگری تعلق دارد. اما کسانی که نقش ستون پنجم عمل میکنند در بوجود آمدن جنگ نیز دخیل است.
کسانی که بجای پیام به مردم ایران به، "دوستان مردم ایران" پیام میدهند فراموش کردهاند که دولتها هرگز با یکدیگر دوست نیستند، بلکه این علاقهها و منافع مقطعی مشترک است که آنها را به هم نزدیک میکند. این منافع مشترک سیال است، ابدی نیست.
جنگ هوایی اسرائیل با ج. ا به سقوط رژیم ملاها نمیانجامد. برای سرنگونی رژیم به نیروی زمینی نیاز است که این فعلا ممکن نیست، مگر اینکه آمریکا دخالت کند و از طریق خلیج فارس بخشی از جنوب ایران را در اشغال خود در آورد. شبیه آنچه در عراق اتفاق افتاد.
حمله اسرائیل به ایران فقط میتواند هوایی باشد و این حملات زیر ساختهای اقتصادی و اجتماعی را نابود میکند و ایران را تا سطح افغانستان و سوریه به عقب میاندازد و جنبشهای اجتماعی موجود را نابود کند.
آنهایی که فکر میکنند با حمله نظامی اسراییل از شر ج. ا نجات پیدا میکنند، نمیدانند که شرایط جنگی، موجب جنگ داخلی و پیدا شدن سر و کله گروههای تبهکار میشود و باز سازی همه این بلاها صدها سال به طول میانجامد. بنابراین تنها راه خلاصی از ج. ا اتحاد همه نیروها و تکیه به مردم است.
سهراب ستوده
*
*
نظریۀ بیسرانجام "جنگ تا سرنگونی"، عطا هودشتیان