Thursday, Oct 31, 2024

صفحه نخست » مهدی نصیری: زلزله‌سنج نظام تورانی

taheri.jpgنظام‌های تورانی‌ ــ که غالبا فرزند انقلاب‌ها هستندــ از این گروه از منتقدان بیش از هر گروه دیگری می‌ترسند

امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی

رژیم‌های استبدادی یا تورانی همواره در رویارویی با منتقدان دچار مشکل بوده‌اند. در رژیم استبدادی که با انقلاب کبیر فرانسه شکل گرفت، منتقدان و به طور کلی دگراندیشان با برچسب‌هایی مانند «اشرافی» و «سابقه‌دار» مورد حمله قرار می‌گرفتند و گاه «عامل خارجی» خطاب می‌شدند. مثلا دانتون که خود یکی از رهبران اولیه انقلاب بود، با برچسب «مزدور پادشاه انگلیس» زیر آتشبار تبلیغاتی قرار می‌گرفت. رژیم استبدادی ناشی از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه از این نیز فراتر رفته بود و با بهره‌گیری از تجربه «اوخرانا» (پلیس مخفی تزار) مبارزه با منتقدان را به نوعی صنعت تبدیل کرده بود.

برسیم به اصل مطلب که مربوط است به ایران خودمان با رژیم تورانی کنونی به نام جمهوری اسلامی. این نظام مانند همه نظام‌های تورانی، از آغاز کار با انتقادات و مخالفت‌های گوناگون روبرو بوده است.

در نخستین مراحل، استفاده تبلیغاتی خمینی‌گرایان می‌توانست مخالفان را با برچسب «طاغوتی»، «ساواکی» و «عامل امپریالیسم» به لجنزار ادبیات سیاسی خود بکشاند. مثلا شجاع‌الدین شفا، یکی از بزرگ‌‌ترین نویسندگان ایران معاصر، که خیلی زود با نوشتن دو کتاب مهم، ذات اهریمنی نظام تورانی را معرفی کرد، به عنوان «نویسنده نطق‌های شاه» و «سابقه‌دار» در نظر هواداران انقلاب سیاه‌نمایی می‌شد.

دومین گروه از منتقدان، بقایای نهضت آزادی، جبهه ملی و اندکی بعد هواداران ابوالحسن بنی‌صدر و احمد مدنی بودند که همگی، گاه با استناد به مدارک دستکاری‌شده سفارت اشغالی آمریکا، به‌عنوان «عوامل استکبار» تخطئه می‌شدند. مخالفان چپ‌گرا که در آغاز جزو پیاده‌نظام انقلاب تورانی بودند، با اعتراف به مزدوری برای کا‌گ‌ب بی‌اعتبار جلوه‌گر می‌شدند. سپس نوبت مجاهدین خلق بود که با همراهی و همکاری با صدام حسین در جریان جنگ او با ایران، خود را به‌آسانی هدف برچسب «مزدوری برای دشمن بیگانه» ساختند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اما انتقاد از نظام اندک‌اندک به قشرهای بالای خود نظام رسید. در اینجا مشاطه‌گران استبداد با بهره‌‌گیری از روش‌های کا‌گ‌ب حربه سیاه‌نمایی را به کار گرفتند. یک وزیر اصلاح‌طلب به اتهام حمله جنسی به منشی خود بیرون رانده شد. یک مقام پیشین که به جمع ناقدان پیوسته بود، به اتهام شرکت در قاچاق یک دکل نفتی بی‌اعتبار شد. یکی از بالاترین مقامات رژیم که جرات کرده بود زیرلبی زمزمه انتقادی بکند، با افشای بهره‌گیری پسرش از بورس یک کشور عربی روبرو شد.

همان‌طور که با آگاهی از تجربه دیگر نظام‌های تورانی انتظار می‌رفت، رهبری جمهوری اسلامی از چندی پیش با نسخه ایرانی چروشی۴۲‌ها روبرو شده است؛ کسانی که به‌آسانی تخریب نمی‌شوند. این منتقدان در همان حال نشان داده‌اند که تطمیع‌پذیر هم نیستند. یعنی نه دنبال مقام‌اند و نه دنبال سهمی از چپاول ایران. بعضی آنان هنوز با گرفتاری در حالتی که اولین عشق به وجود می‌آورد، حاضر نیستند که کل انقلاب تورانی ۱۳۵۷ را محکوم کنند اما به این نتیجه رسیده‌اند راهی که آیت‌الله خمینی باز کرد، به ترکستان می‌انجامد. آنان هرچند گاه به زندان می‌روند، غالبا برای چند روز یا چند هفته، اما هنوز خود را «مخالفان وفادار» می‌شمارند.

در این میان، مهدی نصیری، یکی از سردبیران پیشین کیهان، را می‌توان از این طبقه‌بندی ــ یعنی چروش۴۲ اسلامی‌ــ نیز بالاتر برد. در ۱۳۵۷، نصیری یکی از فعال‌ترین روحانیون حاضر در میدان نبرد علیه نظام پادشاهی مشروطه بود. در همان زمان، بزرگان رژیم آینده، کسانی مانند آقایان علی خامنه‌ای، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و مهدوی کنی، با بهره‌گیری از ناشناسی، خود را دور از صحنه نگاه می‌داشتند. همه آنان منتظر بودند ببینند کدام طرف برنده می‌شود تا فورا بپرند وسط و فریاد بزنند: انا شریک!

نصیری، اما، از همان آغاز پریده بود وسط، بی‌آنکه «انا شریک» بگوید. در چهار دهه گذشته، نصیری از مراحل گوناگون گذشته است تا به درایت سیاسی امروز خود برسد. اعتقاد شدید به حقانیت انقلاب، کوشش پیگیر برای پاک نگه داشتن آن، خودداری از سکندری خوردن شخصی یعنی نشستن بر سر سفره غارت، دوره‌ای از اعتکاف برای اندیشیدن به آینده و سرانجام عزم جزم برای قرار دادن آینه در برابر رژیمی که ترجیح می‌دهد نقابدار حرکت کند.

زدن نصیری کار آسانی نیست. سابقه انقلابی او نیز غیرقابل انکار است. او نه صاحب شرکت‌های ساخته‌شده با وام‌های بانکی دولتی است و نه شریک در طرح‌های تجاری و تولیدی که در واقع چارچوبی برای غارت مافیایی‌اند.

نصیری دکترای قلابی ندارد و آیت‌الله قلابی هم نیست. او یکی از معدود چهره‌های انقلابی است که در لواسان ویلا ندارند. نصیری مخالف تبعیدی هم نیست و علی‌رغم بعضی کوشش‌ها برای «خانه» دادن به او و تاسیس یک دکان اپوزیسیونی در خارج، تصمیم گرفته است که بلیت سفرش به کانادا برای دیدن پسرش را جیب خود بپردازد.

پس چگونه او را بزنیم؟ دو وسوسه دیرین شرقیان‌ــ یعنی پول و سکس‌ــ را نمی‌توان علیه او به کار برد. تصور اینکه او مانند دیگر بادکنک‌های سیاسی با القابی مانند دکتر، آیت‌الله العظمی، سردار، دانشمند اسلامی و... ممکن است در راه ترکیدن باد شود، نیز به گمان من، کارآمد نخواهد بود. او تا آنجا که من می‌دانم، پس از سال‌ها مطلعه، مداقه و کشتی‌گیری با وجدان خود به نتایجی رسیده است که عزم دارد با صداقت به آگاهی هم‌میهنان خود برساند.

پیام او به رهبران جمهوری اسلامی روشن است: میهن را در مسیری خطرناک قرار داده‌اید.

توقف کنید. فکر کنید. مسیری دیگر بجویید!

او نشان می‌دهد که اگر ایران امروز در لبه پرتگاه جنگ قرار دارد، این وضع نتیجه سیاست‌های رهبران جمهوری اسلامی است که جنگ‌طلبی و جنگ‌افروزی را از آغاز پیشه کردند. او می‌پرسد: چه کسی کشتن مخالفان در خارج را آغاز کرد؟ چه کسی از نخستین روز، دشمنی با آمریکا و اسرائیل را به سطح یک اصل دین ارتقاء داد؟

نصیری هشدار می‌دهد: این نظام ماندنی نیست و همه کسانی که دوستدار ایران و اسلام‌ هستند، موظف و مکلف‌اند که راهی برای گذار از این نظام بیابند تا با حداقل سوخت‌وسوز، پرونده فاجعه ۵۷ بسته شود و دوران ترور، تنش، جنگ، فساد و اختناق به پایان برسد.

نسخه خیرخواهانه نصیری کار حمله به او را دشوارتر می‌کند. او بی‌آنکه بگوید، این بیت سعدی را شعار خود قرار داده است: چو می‌بینی که نابینا و چاه است/ اگر خاموش بنشینی گناه است

در آغاز، یعنی از یکی دو سال پیش که نصیری نخستین انتقادات خود را منتشر کرد، مشاطه‌گران تورانی کوشیدند تا او را با توطئه سکوت حذف کنند. فرض آن‌ها این بود که یک روحانی فراموش‌شده به احتمال قوی نخواهد توانست در نقش یک ستاره سیاسی رو‌به‌اوج، دشمن جدی برای نظام بشود.

در مرحله بعدی، مبلغان نظام امیدوار بودند که نصیری در سونامی اپوزیسیون غرق شود یا نتواند کمترین گفت‌وشنودی با دیگر مخالفان و منتقدان نظام به راه اندازد. اما خیلی زود روشن شد که نصیری خواستار گفت‌وشنود ملی و مردمی در همه سطوح است و از این مهم‌تر، دیگران نیز از گفت‌وشنود با او استقبال می‌کنند.

باز برگردیم به این پرسش: پس چطور او را بزنیم؟

از آنجا که دستگاه تبلیغاتی تورانی فهمیده است که نصیری خودبه‌خود محو نخواهد شد، برنامه گسترده‌ای را برای تخریب او آغاز کرده است. در هفته‌های گذشته، چندین مقاله که می‌شود دید در یک آشپزخانه پخته شده‌اند، در رسانه‌های تورانی، نصیری را به باد حمله گرفته‌اند.

در این مقالات، سه مضمون زیر نورافکن قرار می‌گیرد: نخست، نصیری متهم می‌شود که رادیکالیسم خود در آغاز انقلاب را اکنون به شکل رادیکالیسم ضدانقلاب عرضه می‌کند. هرکس با کل جریان آشنا باشد، می‌داند که این اتهام بی‌اساس است. در گفته‌‌ها و نوشته‌های کنونی نصیری هیچ نشانه‌ای از رادیکالیسم نیست. او با لحنی آرام، بدون لب‌های کف‌کرده و پره‌های بینی تکان‌خورده از خشم، سخن می‌گوید. او خرد را بر احساسات ترجیح می‌دهد و رهبران تورانی را به دانش دعوت می‌کند:

درخت تو گر بار دانش بگیرد/ به زیر آوری چرخ نیلوفری را

مضمون دوم برای زدن نصیری این‌طور عرضه می‌شود: او خواستار تسلیم کامل ایران در برابر دشمن است. این ادعا نشان می‌دهد که نظام تورانی از طیف گزینه‌های سیاسی بی خبر است و چیزی جز جنگ یا تسلیم نمی‌شناسد. نصیری، اما، خواستار تسلیم یا به گفته تورانیان، «خلع سلاح» نیست. او خواستار دوری از ماجراجویی‌های بی‌حاصل، آن هم از موضع ضعف، است.

مضمون بعدی مخالفت نصیری با «کمک به امت اسلام» است. اما همان‌طور که نصیری نشان می‌دهد، مفهموم امت برای خمینی‌چی‌ها سیال است و سرانجام خلاصه می‌شود در فلسطین‌ــ آن‌هم در بخشی از فلسطینیان یعنی حماس و جهاد اسلامی‌. از دید نظام تورانی، چچن‌ها، اویغورها، روهینگیایان و به طور کلی دیگر مسلمانان جزو «امت» نیستند. قتل‌عام مسلمانان سوری نیز به‌عنوان «سرکوب دشمنان اسلام» عرضه می‌شود.

نصیری از واژه‌های خشم‌آلود و تحریک‌آمیز مانند فروپاشی و براندازی استفاده نمی‌کند، اما با خونسردی کامل هشدار می‌دهد که نظام ضدملی کنونی سقوط خواهد کرد. مسئله اساسی چگونگی این سقوط است. عقل حکم می‌کند که این سقوط با درایت و طمانینه صورت گیرد. نصیری امیدوار است که گردانندگان نظام هشدار صمیمانه او را درک کنند و به عبارت دیگر، سر عقل بیایند و بپذیرند که در همه زمینه‌ها شکست خورده‌اند و می‌روند تا ایران را در جنگی ناخواسته و نالازم، به شکستی بزرگ‌تر بکشانند. نصیری یک زلزله‌سنج است در هیئت انسان و از زلزله سیاسی که در پیش است، سخن می‌گوید.

آیا میخ آهنین نصیری که از سر خیرخواهی کوبیده می‌شود، در سنگ یک نظام جزمی اسیر اوهام سورئالیستی فرو خواهد رفت؟ پاسخ من منفی است، اما امیدوارم اشتباه کرده باشم.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy