Tuesday, Nov 5, 2024

صفحه نخست » لحظه شماری جمهوریخواهان برای بازگشت به سیاست فشار حداکثری علیه ایران

wapo.jpgنویسندگان: جب بوش، فرماندار پیشین فلوریدا، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هسته‌ای" است. کلیر یونگمن رئیس دفتر "یو ای ان آی" و مدیر برنامه ردیابی نفتکش‌های این سازمان است

منبع: واشنگتن پست

ترجمه دیپلماسی ایرانی: با افزایش تهدیدات جهانی که ایالات متحده با آن‌ها روبه‌روست، تصمیمات سیاست خارجی که رئیس‌جمهوری بعدی اتخاذ خواهد کرد، مهم‌ترین تصمیمات از زمان حملات ۱۱ سپتامبر به این سو خواهند بود، به‌ویژه در مورد جمهوری اسلامی ایران. آیا به یک سیاست ضعیف و بلاتکلیف در قبال ایران ادامه خواهیم داد یا به سیاستی قاطع و موثر را که در گذشته نتایج مشخصی به همراه داشت، بازخواهیم گرداند؟

اگرچه معاون رئیس‌جمهور کامالا هریس اخیراً اذعان کرد که ایران "یک نیروی خطرناک و بی‌ثبات‌کننده در خاورمیانه" است، برخوردهای دولت بایدن - هریس با رژیم تهران با اقدامات نظامی ناکافی، دیپلماسی بی‌تاثیر و اجرای ناپایدار تحریم‌ها شناخته شده که به ایران امکان داد تا همچنان به منافع آمریکا حمله کند و بقای اسرائیل را تهدید کند.

در مقابل، سیاست "فشار حداکثری" دولت ترامپ نشان داد که تحریم‌های سختگیرانه می‌تواند اقتصاد ایران را بدون آسیب رساندن به مصرف‌کنندگان آمریکایی یا ایجاد جهش در قیمت جهانی نفت به شدت تضعیف کند و فعالیت‌های بدخواهانه آن را به‌طور چشمگیری کاهش دهد. رئیس‌جمهور بعدی باید این سیاست را بازگرداند.

فشار حداکثری با خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ آغاز شد؛ توافقی بین‌المللی معیوب که با هدف جلوگیری از توسعه تسلیحات هسته‌ای ایران طراحی شده بود. این اقدام به سرعت با اعمال تحریم‌های شدید دنبال شد، از جمله محدود کردن صادرات نفت ایران از طریق اعمال مجازات بر کشورها و شرکت‌هایی که به خرید آن ادامه می‌دادند، و همچنین تدابیر علیه بانک‌های ایرانی. معافیت‌های نفتی که در ابتدا به برخی کشورها اجازه ادامه خرید نفت ایران را می‌داد، در اواسط سال ۲۰۱۹ به پایان رسید و صادرات نفت تهران را کاهش داد و منبع اصلی درآمد آن را قطع کرد.

سازمان ما (اتحاد علیه ایران هسته‌ای)، تاثیر تحریم‌ها را دنبال کرده است، به‌ویژه در افشای انتقال غیرقانونی نفت ایران از طریق کشتی به کشتی، که ایران از آن برای فرار از اجرای تحریم‌ها استفاده می‌کند. اعداد و ارقام این داستان را روایت می‌کنند: طبق داده‌های ردیابی ما، بین ماه مه ۲۰۱۹ و ژانویه ۲۰۲۱، صادرات نفت ایران به‌طور متوسط ۷۱۰،۴۴۷ بشکه در روز (BPD) بود. طی ۲۰ ماه بعد، از ژانویه ۲۰۲۱ تا اوت ۲۰۲۲، این میانگین به ۱،۱۸۲،۱۱۴ بشکه در روز رسید. تا مارس ۲۰۲۴، صادرات نفت ایران به بالاترین میزان خود در پنج سال گذشته، یعنی ۱،۹۴۲،۶۶۸ بشکه در روز، رسیده بود. این بهبود اخیر عمدتاً به دلیل عدم اجرای جدی تحریم‌ها توسط دولت بایدن و آزادسازی وجوه ایران - از جمله از طریق معامله گروگان‌ها و آزادسازی بی‌دلیل دارایی‌ها - در سطح میلیاردها دلار بوده است.

به نظر می‌رسد که نگرانی هایی درباره جهش قیمت نفت و نوسانات بازار - به‌ویژه در سال انتخابات - عامل تردید این دولت در اجرای تحریم‌هاست. اما این نگرانی‌ها اغراق‌آمیز هستند. در زمان انتخابات ۲۰۲۰ و بعد از آن، قیمت بنزین افزایش شدیدی نیافت. در واقع، در اکتبر ۲۰۲۰، قیمت بنزین ثابت ماند و نگرانی‌ها در مورد نوسانات ناشی از انتخابات را برطرف کرد. شراکت‌های راهبردی با تولیدکنندگان اصلی انرژی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی تثبیت بازارهای جهانی نفت را باعث شد و همین روند می‌تواند در دولت بعدی نیز ادامه یابد. علاوه بر این، استحکام تولید داخلی نفت در ایالات متحده مصرف‌کنندگان آمریکایی را از افزایش قیمت‌ها مصون کرده است. امروزه، با توجه به رکورد تولید داخلی و بازار انرژی جهانی متنوع‌تر، حتی کمتر از گذشته در برابر شوک‌های نفتی آسیب‌پذیر هستیم.

اصل ماجرا این است که تحریم‌ها، اگر به‌طور جدی اجرا شوند، نتایج موثری به همراه دارند. پژوهش‌های "اتحاد علیه ایران هسته ای" نشان می‌دهد که گرچه نفت ایران به‌صورت مخفیانه به بازارها می‌رسد، تحریم‌ها - به‌ویژه علیه "ناوگان ارواحِ" ایران، شبکه‌ای پنهان از نفتکش‌ها که با استفاده از تاکتیک‌های پنهانی نفت ایران را در نقض تحریم‌ها منتقل می‌کنند - می‌تواند این عملیات‌ را به‌طور چشمگیری مختل کنند بدون اینکه بازارهای جهانی تحت تاثیر قرار بگیرند.

تاثیر ایران بر این بازارها اغلب بیش از اندازه بیان می‌شود. سهم ۴ درصدی آن در بازار کمتر از حد تصور است. با منابع انرژی جهانی متنوع و اتحادهای قدرتمند، واشنگتن می‌تواند تحریم‌ها را بدون به خطر انداختن امنیت انرژی یا ثبات اقتصادی خود اجرا کند، دلیل اصلی موفقیت سیاست فشار حداکثری که همچنان نیز می‌تواند موثر باشد.

اگرچه هریس به تهدید ایران اذعان دارد، اما عدم حمایت او از موضع قوی‌تر، سوال‌برانگیز است. اگر ایران واقعاً بزرگ‌ترین دشمن ایالات متحده است، پرهیز از یک راهبرد فراگیر که بتواند این تهدید را خنثی کند، منطقی نیست، به‌ویژه وقتی که نیروهای نیابتی ایران، مانند حزب‌الله و حماس، تضعیف شده‌اند و اسرائیل، متحد اصلی ما، برای بقا مبارزه می‌کند.

بازگشت به سیاست تحریم‌های شدید و "فشار حداکثری" بار دیگر تعهد ایالات متحده را به مقابله با فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران تأیید خواهد کرد. این رویکرد گسترده، نهادهایی از جمله شرکت ملی نفت ایران (NIOC) و همچنین ناخداها و کشتی‌های درگیر در انتقالات غیرقانونی را هدف قرار داد. با اجرای جدی تحریم‌ها در بخش‌های مختلف، این سیاست به‌طور چشمگیری صادرات نفت ایران را کاهش داد.

در مقابل، دولت بایدن در ابتدا دیپلماسی را در اولویت قرار داد و این به اجرای ضعیف تحریم‌ها منجر شد که به ایران اجازه داد از طریق صادرات نفت، به‌ویژه به چین، درآمد قابل توجهی به دست آورد. گاهی اوقات، بایدن رویکرد قاطعی اتخاذ کرده است، همان‌طور که در پاسخ به حملات موشکی ایران به اسرائیل در سال جاری دیدیم. در این اقدام، دامنه وسیعی از اهداف، از جمله کشتی‌ها و حتی ناخداهای درگیر در تجارت غیرقانونی، مورد تحریم قرار گرفتند و این شبکه‌ها با موفقیت مختل شدند. اقدامات بیشتری از این دست مورد نیاز است.

اکنون زمان آن است که به ایران یادآوری کنیم که ایالات متحده در برابر تهدیدها تسلیم نمی‌شود. با رهبری قوی، می‌توانیم سیاست فشار حداکثری را دوباره فعال کرده و منافع ملی خود را حفظ کنیم، بدون فدا کردن رفاه اقتصادی.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy