Monday, Nov 18, 2024

صفحه نخست » صدای بالقوۀ پای فاشیسم، باقر قلیائی

Bagher_Ghaliaei.jpgپیام اخیر آقای رضا پهلوی در مورد تقبل رهبری دوران گذار، حاوی خطری بالقوه برای دورۀ احتمالی پس از جمهوری اسلامی می‌باشد.
اصولاً رهبری فردی هر شخصی با هرگونه سابقه، چنین خطر بالقوه‌ای را در بردارد. از این رو مخاطب این نوشته همۀ ایرانیان می‌باشند. ایرانیانی که پس از دو شکست از روسیۀ تزاری در اوایل قرن نوزدهم، متوجه عقب ماندن خود از غافلۀ تمدن اروپا شدند.

آنها فهمیدند که بیش از ۵۰۰ سال از دورۀ ایلخانان مغول در سال ۱۲۵۶ میلادی تا تاریخ انعقاد قرارداد گلستان در سال ۱۸۱۳ میلادی، که اروپا با رنسانس، کشفیات جغرافیائی، رفرم مذهبی و روشنگری مقدمات تغییر نظام اجتماعی خود از دورۀ پیشامدرن به دورۀ مدرن را پایه ریزی کرد، ایران ما در خواب خوش دورۀ پیشامدرن به سر می‌برد. اجداد ما برای رفع این عقب ماندگی با عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه آغاز کردند و جانانه تلاش خود را افتان و خیزان همراه با موفقیت‌ها و شکست‌ها تا انقلاب ۱۳۵۷ ادامه دادند. در آستانۀ انقلاب ۱۳۵۷ تلاش ۲۰۰ سالۀ چهار تا پنج نسل ایرانیان موفق به استقرار دو پایه از سه پایۀ مدرنیته شده بود. اقتصاد فئودالی پیشامدرن به اقتصاد صنعتی مدرن تبدیل شده بود و سکولاریسم یا عدم ضرورت انطباق قوانین کشوری با متون مقدس مذهبی، به میزان امیدوارکننده‌ای تحقق یافته و روحانیون از شرکت در ادارۀ امور دنیوی به مساجد و حوزه‌ها محدود شده و مشغول پرداختن به امور دنیای پس از مرگ مقلدین خود بودند. تنها پایۀ سیاسی یا ادارۀ جامعه توسط نمایندگان حاصله از رأی آزاد و واقعی تمام باشندگان کشور همراه با آزادی مطبوعات و اجتماعات، که پایۀ سوم دوام نظام مدرن است، جز در دوره‌های کوتاهی، تحقق نیافته باقی مانده بود.
انقلاب ۱۳۵۷ بیشتر برای رفع این نقیصه ضرورت پیدا کرد. ولی متأسفانه به علت اشتباهات فاحش همۀ بازیگران، که پرداختن به جزئیات آن به نوشتۀ مفصل جداگانه‌ای نیاز دارد، این انقلاب نه تنها موفق به رفع این نقیصه نگردید، بلکه با عقب گرد شدیدی منجر به تخریب دو پایۀ مستقر شدۀ ذکرشده در بالا نیز شد. اکنون که ۴۵ سال از این شکست می‌گذرد، به نظر می‌رسد که نظام غیرتاریخی و عقب ماندۀ جمهوری اسلامی حاصله از انقلاب ۱۳۵۷ به روزها و ماه‌های پایانی خود نزدیک شده و هر لحظه باید منتظر فروپاشی آن بود. از این رو اکنون همۀ باشندگان ایرانی از هر سنخ و گروهی با هر طرز تفکر به دنبال سرنگونی این نظام و گذار به ایده آل اصلی یعنی تحقق کامل مدرنیته هستند.
اکنون باید با دقت هرچه بیشتر به بهترین و مطمئن ترین وجهی از این فرصت تاریخی استفاده کرد، تا از تکرارفاجعۀ انحرافِ انقلاب ۱۳۵۷ جلوگیری نمود. این مهم نمی‌تواند با اطمینان تحقق یابد، مگر آن که همۀ گروه‌های معتقد به استقرار کامل مدرنیته افراد مورد اعتماد خود را در رهبری جمعی دورۀ گذار خود را سهیم ببینند تا با جان و دل در گذراندن این دوره از رهبری جمعی پشتیبانی نمایند و همین شوق و شرکت همگانی را در انتخابات نمایندگان خود برای ادارۀ جامعۀ جدید تداوم بخشند و با تکمیل پایۀ سوم مدرنیته، جامعه را در مسیر تحقق یک جامعۀ مدرن کامل قرار دهند.
هرنوع رهبری فردی، از جانب هر فرد و با هر سابقه و طرز تفکر که باشد، اولاً قادر نیست نیروی سترگ اکثریت قریب به اتفاق جامعه را، که برای شکست دولتی بی رحم، وحشی و عقب مانده‌ای چون دولت جمهوری اسلامی لازم است، را به دنبال خود بسیج نماید؛ ثانیاً تاریخ نشان داده است که عموماً هر رهبر فردی، با تکیه به در اختیار داشتن تمام اهرم‌های قدرت، به سهولت به دام وسوسۀ استفاده از این اهرم‌ها برای ماندگاری همیشگی در قدرت می‌افتد.
ملت ایران در این دویست و اندی سال تلاش برای نیل به مدرنیتۀ کامل، به اندازۀ کافی شکست خورده و تجربه اندوخته است، که دیگرجائی برای تن دادن به ریسک دیگری ندارد.
آقای رضا پهلوی و دوستداران وی نیز توجه داشته باشند، که اخطار به احتیاط و اصل امتناع از ریسک پذیری شامل حال هر رهبر تک نفره است و نباید احیاناً به مخالفت با شخص ایشان تلقی گردد. اتفاقاً برعکس، ایشان به علت خدمات ارزنده پدر و به خصوص پدربزرگشان در استقرار دو پایۀ اول و دوم ذکرشده در بالا، ضرورت حضورشان در گروه رهبری جدی است.
توجه داشته باشیم، که تنها با رهبری جمعی می‌توان مانع تبدیل خطر بالقوه فاشیسم به خطر بالفعل گردید.

باقر قلیائی
*
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy