پرسش اساسی در مقاله پیوست مانند هزاران تحلیل و تحقیق مختلف حول این گزاره و چالش اجتماعی است که پدیده روسپیگری یا خرید و فروش سکس امری غیراخلاقی، خشونتبار و ناقض آشکار حقوق کارگران جنسی است.
میدانیم تاریخ خرید و فروش سکس یا بدن با ابژگی جنسی، بسیار بلند است و همواره مردان بزرگترین متقاضیان این بازار تجارت سکس و زنان بزرگترین قربانیان آن بودهاند. خشونت و نقض حق زنان در این میان نیز یکی از خشونتبارترین کنشهای انسانی، نهاد اجتماعی و موسسه اقتصادی است.
تناقضهای آشکار بسیاری در این پدیده نهفته است. به باور من در جامعه مبتنی بر سرمایهسالاری اشکال جدیدی از بردهداری نوین مسلط شده است که ابژهشدن بدن بهعنوان یک کالا در بازار تجاریسازی و صنعتیکردن بدن، استثمار و بهرهکشی از بدن انسان فقط دربرگیرنده بهرهگیری جنسی نیست.
هرشکلی از بهرهکشی انسان در بازار کار و تجارت در ابعاد مختلف جنسیتی، فکری و سنی دارای ابعاد سیاه و خشونتباری است که هدف احزاب، نهادهای مدنی و کنشگران برای الغای آن است. در اینجا به برخی عرصههای مشترک این بهرهکشی بدنی در جامعه مدنی اشاره میکنم:
نبود سازمان اجتماعی برای کارگران جنسی یکی از بزرگترین انتقادهایی است که به این بخش از بردهداری جنسی وجود داشته و دارد. روسپیگری در فضاهای ناامن اجتماعی بدون اتحادیههای صنفی برای دفاع از حقوق کسانی که خواسته یا ناخواسته در این بخش مشغول به کارند یکی از نقاط چالشی در امر روسپیگری است.
این فقدان سببساز نبود بهداشت و امنیت شغلی این قشر از روسپیگرانی است که نه تنها در وضعیت کنونی شغلی خود امنیت شغلی ندارند، بلکه فاقد هرگونه چشمانداز روشن شغلی حتی در این شغل آسیبپذیر نیستند. همین وضعیت در بسیاری از مراکز و رشتههای شغلی از کار در معدن تا کار در کارگاههای کوچک با شرایط غیرانسانی حاکم است.
فقدان امنیت شغلی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از ابعاد آسیب شناختی دیگر در این بخش است. کسانی که در این حرفه مشغولند اغلب در متن شغل خود مورد سواستفاده کارفرما و کارکنان این بخش فرار میگیرند. همچنین این قشر فاقد اعتبار شغلی و منزلت اجتماعیاند و برچسبزنی و انگ ننگ اجتماعی از رایجترین ارزشگذاریهایی است که مردم و حتی نهادهای دیگر به آنان میزنند.
عدم امنیت اقتصادی، فقدان بیمه اجتماعی درصورت بیماری یا بیکاری و آسیبهای ضمن شغل و فقدان ایمنی شغلی از بحثانگیزترین چالشهای این قشر بزرگ در هر جامعهای است.
خشونت بر بدن بعنوان ابژه سودورزی نیز از دیرباز به یکی از ابزارهای مجازات اجتماعی مبدل شده و هست. از شکنجه و اعدام تا تجاوز و قتلهای عمومی تا جنسی و جنسیتی، از روشهایی است که نه تنها از سوی حکومتها بلکه عامه مردم نیز استفاده میشود.
خشونت بر بدن در بازار کار نیز امری تاریخی و زمانمند است. از اعصار بردهداری کهن تا نوین، از نیروی کار جنسی و بدنی تا بروکراسی نوین همگی شاهد انواع خشونتهای بدنی شده و هستند. این پدیده آنگاه چهره خشونتبارتری بخود میگیرد که موضوع روسپیگری مطرح میشود.
تجارت بدن و اعضای بدن انسان نیز فقط شامل ترافیکینگ یا قاچاق سکس نیست بلکه بدن انسان از زمانیکه ابژه اقتصادی و سودخواهی شده است مهمترین کالای قاچاق در نظامهای نابرابر، پول و سرمایهسالار بوده و هست. این تجارت از موی زنان تا اعضای بدن، مغز و اندیشه انسان تا ارگانهای جنسی، گسترده است.
از همین روست که فروش بدن و ارگانهای انسان از بزرگترین شبکههای قاچاق انسان و بدن اوست که عمده قربانیان آن کودکان و زنان و سپس مردان است. این تجارت حتی به اجاره رحم نیز روی آورده است.
سن اندک در بازار کار نیز در جای خود دستکمی از فروش بدن در بازار سکس ندارد و شامل همه آسیبپذیریهایی است که در بازارهای دیگر غیررسمی ولی شایع سودجویان در شبکههای مختلف اقتصادی و اجتماعی وجود دارد.
دستمزد اندک و نابرابر نیرویکار نیز بشدت عامشمول است. بهرهکشی و استثمار ارزشافزوده کارگران در بخشهای مختلف و مشاغل سخت و اسیبپذیر بویژه در بین کارگران جنسی از عرصههای دیگر غارت انسان در عصر بردهداری مدرن است که نیروی فیزیکی و روانی فرد را به نابودی میکشاند.
ستم جنسیتی و گرایشهای جنسی مختلف نیز از زمره مسایلی است که نه تنها زنان بلکه اکثریت افراد در گروههای جنسی مختلف را بشدت به ابژه خشونت مبدل ساخته است. این وضعیت نیز فقط در بازار سکس و فروش آن نیست بلکه اقشار گوناگون زنان و دیگر گرایشهای جنسی در اکثر فضاهای شغلی کارگری و حتی بروکراسی نوین از آن مبرا نیستند.
بازار خرید و فروش محل انتقاد و چالش در همه فضاهای شغلی است که در آن نیروی بدنی، فکری و روانی افراد مورد تجاوز، چپاول و بهرهکشی قرار میگیرد. این طیف شامل نیروی فکری تا نیروی فیزیکی میشود که نیروی کار خود را در بازار کار نابرابر عرضه میکند.
اخلاقی کردن بدن از مهمترین مسایلی است که همواره سببسازبروز مسایل گوناگون دیگر شده است از حجاب اجباری تا بکارت پر ملال برای زنان و جرایم پیرامون آن از خشونت ناموسی تا غیرت و... مهمترین برچسبزنی علیه روسپیگری هم عمدتا مهر اخلاقی را به همراه دارد.
اگرچه تعریف روسپیگری در برخی روایات بمعنای روسپیگری است ولی در اکثر فرهنگ لغات بجای معنای آن به صفات منسوب به روسپی پرداخته شده است که همگی تحقیر و خشونتآمیز است. ساختار خانواده سنتی یکی از مهمترین ارکان و مبادی تقویت این عقده قالبی در تقبیح و ضدیت با روسپیگری است.
ضد ساختار بودن روسپیگری نیز در همین راستا سبب ایجاد ستیزهجویی و ضدیت با این پدیده از سوی نهادهای اجتماعی از خانواده تا دولت است. بنظرمیرسد هرآنچه که نظم آهنین و سنتی ساختارهای اجتماعی کهن را فروریخته و وقعی بدان نمیگذارد، ملکوک و مشکوک به پلیدی و منفوری است.
این رویکرد حتی شامل ازدواجهای غیررسمی، سبک زندگی نسل نوین، نحوه پوشش جوانان، مصرف مواد الکلی و دخانی و بسیاری رفتارهای دیگری است که نظم سیاسی و اجتماعی را برنمیتابد. ستیز دین و دینداران خاصه رهبران دینی با روسپیگری هم از همین قرار است که مبنای نقد و طرد روسپیگری در جامعه است.
زنابژگی و زنبارگی یکی از محوریترین رویکردهای مردانه و دیرینی است که همچنان در مناسبات اجتماعی نقش میآفریند. ساختار نظام سرمایه نیز از همین روش و رویکرد برای استثمار جسمی و جنسی علیه زنان بهره جسته و بصورت سازمانیافته بدان میپردازد. این ویژگی نهادی و ساختاری نیز فقط ویژه بازار سکس نیست بلکه بارقههای آنرا میتوان در اکثر فضاهای شغلی و روابط اجتماعی و اقتصادی مشاهده کرد.
به تعبیر برخی در رابطه جنسی دربازار سکس به احساسات زنان و قربانیان روسپیگری آسیب وارد میشود. بیدلیل نیست که یکی از چالشهای اصلی مخالفان جدی روسپیگری در جامعه پیشگیری از آسیبهای روانی، عاطفی، و احساسی بازار تن فروشی در کنار آسیبهای جسمی به آنان است.
بسیاری معتقدند که استقلال مالی افراد فعال در صنعت روسپیگری در صورتی که این فضا و ساختار و نهادهای مرتبط انسانی، سازمانیافته و پیشگیرانه از شیوع خشونت، ناامنی و تجاوز باشد میتواند نشانه خودمختاری و استقلال فرد در بازار کار آینده خواهد شد.
همچنین موافقان امر روسپگیری معتقدند درصورت سلامتسازی بازار کار سکس در جوامع، زمینه تحقق آزادی فردی در بازار کار مهیا میگردد. در چنین بستری پیش از تقبیح روسپیگری باید به تغییر بازار و تامین آزادیهای فردی کسانی پرداخت که در این بخش مشغول به کارند.
در پایان میتوان برخلاف همه انتقادهای وارد بر رویکردی که درصدد معرفی آن هستم اشاره کنم که
تنفروشی مختص فروش ارگان جنسی فرد نیست
تنفروشی ویژگی اکثریت نیروی کار در بازار اشتغال در نظامهای نابرابری است که استثمار انسان در کانونیترین سازوکار بقای آن قرار دارد.
تنفروشی فقط ویژه زنان نیست و بسیاری از کارگران جنسی با گرایشهای جنسی مختلف و کارگران صنعتی و خدماتی نیز در این مناسبات تولیدی مورد بهرهکشی قرار میگیرند.
تنفروشی مختص ممالک فقیر و توسعهنیافته نیست اگرچه در این ممالک اشکال آن با خشونت بیشتری وجود دارد.
تنفروشی درصورت غارت ارزشافزوده حاصل از کار انسان در هر ساختار و مکانی از اشتغال غیرقابل قبول بوده و باید برای تغییر این ساختارها کوشید.
تنفروشی جنسی از سختترین و آسیبپذیرترین اشکال کاری است که در بازار قاچاق و ترافیک سکس مورد بهرهکشی جسمی، جنسی و روانی قرار میگیرند. این بخش از بازار کار نیازمند ساماندهی و دگرگونیهای اساسی ضروری و سریع است.
تنفروشی به مفهوم عام آن پیش و بیش از تقبیح اخلاقی، نیازمند نقد اساسی و قراردادن آن در کانون مبارزات رهاییبخش انسان است.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://t.me/alitayefi1
*
منابع:
https://abadis.ir/fatofa/%D8%B1%D9%88%D8%B3%D9%BE%DB%8C/
https://t.me/Zane_Ruz_Channel/21160
*
به امید روزی که سر بالا رود آب، ابوالفضل محققی
یادش به خیر روزی، ویدا فرهودی